تاریخ سند: 24 شهریور 1349
موضوع: اظهارات آقای شانه چی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره 17120 /20 ﻫ 3- 24 /6 /49
موضوع: اظهارات آقای شانه چی1
شخص نسبتاً مسنی به نام شانهچی که خیلی مورد احترام سید محمود طالقانی میباشد و در منزلش واقع در خیابان عینالدوله عکسهای بزرگی از دکتر محمد مصدق 2و خمینی را به دیوار نصب کرده و بنا به اظهار خودش مدتها نیز زندانی بوده است، اخیراً ضمن صحبتهای خصوصی در مسجد هدایت میگفت: گویندگان مذهبی ما واجد شرایط و مبارز نیستند، یک عده آنها دست نشانده دستگاه میباشند و چند نفری که مبارز بودند مثل آقای مروارید، تبعید شد. آقای طبسی هم در مشهد ممنوع المنبر شده و علی آقا خامنهای هم متواری است. سعیدی را هم که کشتند. ناطق افزود: ما انجمنی داریم به نام انجمن بنیاد رفاه که سرمایه آن از وجوهات خیریه و فطریه حدود یک میلیون تومان میشود و این انجمن برای کمک به دانشجویان بی بضاعت و تأسیس مدرسه ابتدائی و متوسطه و دستگیری از افراد گرفتار و غیره ایجاد شده و آقای هاشمی رفسنجانی3 بازرس آن میباشد. مشارالیه میگفت: یک نشریه ماهانه از طرف ارگان جبهه ملی ایران در خارج، به ایران میرسد و ما آن را میخوانیم و به دیگران میدهیم تا بخوانند. شانهچی اظهار داشت: مردم مسلمانند، ولی به آنها بدآموزی شده است؛ مثلاً هنگامی که 61 نفر از ما در زندان بودیم و یک افسری به نام آشتیانی زاده مسئول زندان بود، این افسر موقع نماز میآمد پشت سر آقای طالقانی نماز جماعت میخواند ولی میگفت اگر به من دستور بدهند که همه شما را زنده به گور کنم، این عمل را انجام خواهم داد.
نظریه شنبه ـ شنبه نظری ندارد.
توضیح یکشنبه ـ شانهچی موصوف به نام محمد مدیر شانهچی است که در 312 سابقه دارد. ضمناً هرگونه اقدام مستقیم موجب شناسائی منبع خواهد شد.
نظریه چهارشنبه ـ نظریه یکشنبه مورد تائید است.
رونوشت برابر اصل است. اصل در شماره 9080 میباشد.
در پرونده طبسی بایگانی شود. صالحی 2 /8 /49
توضیحات سند:
1. محمد مدیرشانهچی، در سال 1301 ﻫ ش در مشهد متولد شد. بعد از واقعه شهریور سال 1320 تا نهضت ملى شدن صنعت نفت در سال 1329 در برخی فعالیتهای سیاسی شرکت داشت. پس از قیام 30 تیر سال 1331 از مشهد به تهران آمد و به دنبال آشنایى با مرحوم آیتالله سید محمود طالقانى، در جبهه ملى فعالیت داشت و رابط بین بازار و جبهه ملى بود. با تأسیس نهضت آزادى ایران به عضویت آن درآمد و در سال 1341 توسط ساواک دستگیر و به مدت 6 ماه زندانى شد.
در سال 1351 مجدداً دستگیر و ساواک، همسر و فرزند وى را هم بازداشت کرد و مورد شکنجه قرار داد و دختر او را به شهادت رساند. آقاى شانهچى، قبل و بعد از انقلاب، به همکارى نزدیک خود با آیتالله طالقانى ادامه داد و در دفتر ایشان به فعالیت مىپرداخت. پس از پیروزى انقلاب، به دلیل تغییرى که در تفکر وى نسبت به نظام پدید آمد، که ناشى از اتفاق و همراهی وی با منافقین بود، از خوف دستگیرى به فرانسه رفت، ولى پس از سالها اقامت در خارج مجدداً به ایران بازگشت. وی در 28 آذر 1387 درگذشت.
2. دکتر محمد مصدق، ملقب به مصدقالسلطنه، فرزند میرزا هدایت در سال 1261 ﻫ ش به دنیا آمد. وى در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد. تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره، مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس وارد شد و در سال 1293 با اخذ درجهی دکترى در حقوق، به ایران بازگشت. مصدق چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینهی مشیرالدوله براى تصدى وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. وی در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. با این همه در همان سال از شناسایى کودتاى «سیدضیاءالدین طباطبائى» امتناع ورزید. پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد. در سال 1303 در دورهی پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب شد و در این دوره با واگذارى سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد. در دورهی ششم مجدداً به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. مصدق با اینکه به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیلهی شهربانى تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس مجددا به احمدآباد تبعید شد. پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. در این دوره براى استیفاى حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان جبههی ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را از تصویب مجلس شوراى ملى گذراند. در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخستوزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانیهاى روحانیون و نیروهاى مذهبى بود که در رأس آنها آیتالله کاشانى قرار داشت. اما بروز اختلاف میان آیتالله کاشانى و مصدق ـ که با تفکرات لیبرالیستى و ملىگرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود ـ موجب شد که حکومت شاه با همکارى سیا (SIA) نقشههایى را براى سرنگونى حکومت مصدق طرحریزى کنند. در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخستوزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوامالسلطنه را به نخستوزیرى منصوب نمود، ولى ملت با قیام سىتیر به رهبرى آیتاللّه کاشانى مجددا او را به نخستوزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به 3 سال زندان محکوم شد. مصدق در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت. وی در 14 اسفند 1345 بر اثر بیمارى درگذشت.
3. حجتالاسلام علی اکبر هاشمی رفسنجانی، فرزند میرزا علی، در سال 1313 ﻫ ش در روستای بهرمان رفسنجان متولد شد. در سال 1327 وارد حوزه علمیه قم شد و از محضر اساتید بزرگی چون حضرات آیات عظام: بروجردی، طباطبایی و امام خمینی(ره) بهرهمند گردید. با شروع نهضت انقلابی حضرت امام (ره) فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و به حمایت از ایشان پرداخت. وی در طول مبارزه با رژیم شاه، بارها دستگیر شد و به زندان افتاد و تحت شدیدترین شکنجهها قرار گرفت که آخرین آن در سال 1354 بود که به سه سال زندان محکوم شد. او از اعضای مؤثر و از تصمیم گیرندگان اصلی کمیته استقبال از امام(ره) در کنار شهیدان رجایی و بهشتی بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی حضرت امام(ره) به عضویت هیئت اعزامی نفت به آبادان و تأمین مصارف داخلی منصوب شد. در سال 1358 به همراه شهیدان آیتالله بهشتی و باهنر و حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی)، حزب جمهوری اسلامی را پایهگذاری کردند. وی در اولین دوره از استقرار مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت که این انتخاب، سه دوره بعد نیز صورت گرفت. در 4 خرداد 1358 به دست گروه فرقان مورد اصابت چند گلوله قرار گرفت و به شدت مجروح گردید. حجتالاسلام هاشمی از سوی حضرت امام(ره) به امامت جمعه موقت تهران، نمایندگی در شورای عالی دفاع، عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام، جانشینی فرماندهی کل قوا در طول جنگ، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی و بازنگری قانون اساسی منصوب شد. ایشان در سال 1368 به ریاست جمهوری رسید و این انتخاب بار دیگر در سال 1372 تکرار گردید. حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در حال حاضر از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارد و دارای تألیفاتی از جمله: «امیرکبیر قهرمان مبارزه با استعمار» و «عدالت اجتماعی» که حاصل سخنرانیهای ایشان در خطبههای نماز جمعه تهران است، میباشد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 299
