تاریخ سند: 28 اردیبهشت 1347
موضوع : حضور چند تن از عناصر حزب ایران در منزل دکتر شاهپور بختیار
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره 7272 /20 ه 2
در ساعت 1000 روز 24 /2 /47 عباس محمودی.
احمد خلیل اله مقدم.
ابوالفضل قاسمی.
عنایت اله تکلی و شفیعی که اهل مشهد بود به منظور ملاقات
دکتر شاهپور بختیار در منزل او واقع در دروس حضور داشتند ابتدا بختیار به
عنوان یک خبر جالب اظهار داشت بعد از این همه سر و صدا راجع به ربوده شدن
پسر دکتر متین دفتری او نزد تیمسار مبصر رفته و تیمسار اظهار داشته سازمان ما
اتومبیل پژو سفید ندارد اما
سازمان دیگری هست که از
این اتومبیلها دارد یعنی
سازمان امنیت.
نامبرده ادامه
داد بعد رفته اند نزد رئیس
سازمان امنیت و آنها گفته اند
اگر ما بدانیم چه کسانی
بوده اند آنان را تحت تعقیب
قرار می دهیم ممکن است
مهندس کاظم حسیبی این
کار را انجام داده باشد چون
در سر مزار دکتر محمد
مصدق گفتگو داشتند و دکتر
متین دفتری اظهار کرده این
چه حرف چرندی است که
می زنید مهندس حسیبی هر
چه اختلاف داشته باشد چاقوکش نگهداری نمی کند که دیگر آن را به دزدد بعد
راجع به تیمسار سپهبد بختیار صحبت به میان آمد که روزنامه ها نوشته اند
دستگیر شده شاهپور بختیار گفت امروز پیش برادرش مجید بختیار بودم او
می گفت یکی از دوستان از بیروت آمده بود و گفت سپهبد بختیار به پانصد تومان
جریمه محکوم شده و خودش آزاد است و با وجود این که معاون سازمان امنیت
ایران با پول زیادی به بیروت رفته بود تا شاید قاضی و بازپرس را خریداری
نماید ولی برخلاف تصور دستگاه ایران قاضی بیروت گفته مدرکی که ما بتوانیم او
را بازداشت و تحویل ایران بدهیم موجود نیست چندین سال پیش ایشان
کارهایی کرده که به دستور سران کشور بوده چرا بعد از چند سال حالا
می خواهید او را بازداشت کنید.
قاسمی پرسید تیمسار بختیار را فقط برای
قاچاق اسلحه بازداشت کرده اند.
دکتر بختیار جواب داد اسلحه با خودش نبوده
بلکه پیش از خودش این بسته ها را فرستاده اند مثل این که می رفته عراق و
می گویند با ناصر قشقایی1 و خمینی2 تماس داشته و می خواسته کارهایی بکند
به هر صورت دماغ همه را سوزاند و به پنج هزار ریال پول نقد محکوم گردیده
است.
آن گاه صحبت از
افسران ارتش شد دکتر
بختیار گفت ارتش ایران
افسر با شهامت ندارد همه
ترسو و بی شخصیت هستند
افسرانی که جسور و چیزفهم
باشند می گویند و خردشان
می کنند بعد از چندین سال
تازه در مورد افسران ارتش
ایران تحولاتی انجام داده و
یک برگ خرمایی روی کلاه
افسران گذاشته به رنگ
طلایی مثل زنی که ماتیک
بمالند و نقاشی کند اگر یک
وقت جنگی پیش آید معلوم
نیست افسران کجا می روند
همان افسران هستند و از 25 تا بیست و هشتم خرداد آقای باتمانقلیچ و آقای
نصیری و سایرین علنا به شاه فحش می دادند و بعدا که معلوم است...
قاسمی
اظهار کرد عده ای از رفقا جمع شده می گویند بیایید یک سازمانی تشکیل بدهیم
البته نه مثل سازمان گذشته بلکه از افرادی که عناوینی دارند صرف نظر شود حالا
می خواستم ببینم نظر شما در این مورد چیست دکتر بختیار جواب داد اگر
می خواهید مثل گذشته سازمان دهید که آزاد باشد هرکه آمد قبول کنید که نتیجه
همان است که بود.
نیمه استتار بودن هیچ دردی را دوا نمی کند و دستگاه
هم با پول کلانی که صرف می کند نمی گذارد ثانیا آن هسته مرکزی کدامند تو با
یک یا چند نفر صحبت کن انگشت روی آنها بگذار بعد با من تماس بگیر و قرار
شد بعدا در این مورد قاسمی با یک یک افراد تبادل نظر نماید و بعد با دکتر بختیار
صحبت نمایند.
سپس مقدم اظهار کرد از پولهایی که به حساب پ 7 ریخته شد
اخیرا دو تا چک برای والاحضرت اشرف کشیده اند برای رفتن به خارج از کشور
یکی به مبلغ 8000000 و دیگری 4000000 ریال و اخیرا می خواهند
آیین نامه ای برای بانک صادرات بنویسند و بیشتر از ما کار بکشند من این
مدرکها را می خواهم چون در حال نوشتن تاریخ جبهه ملی و حزب ایران هستم.
دکتر بختیار گفت من با آقای هویدا در محلی گفتگو کردیم گفتم شما اگر
می خواستی با بردن مهندس علیقلی بیانی به افراد جبهه ملی ضربت بزنی اشتباه
کردی اقلاً می خواستی وزارت علوم یا اقتصاد یا آموزش و پرورش را به ایشان
بدهی نباید او را زیر دست یکی قراردادی که نه سواد داری نه معلومات نه تجربه.
بعد قاسمی گفت عده ای از رفقا می گویند جمعیتی درست شده که طرفداری از
چین کمونیست می نماید شما اطلاعاتی درباره آنها دارید.
دکتر بختیار پاسخ داد
عده ای از جوانان از رفتار شوروی ها انتقاد نموده و خود را طرفدار کمونیست
چین می دانند هرکس یک جور مبارزه را می پسندد البته هم رهبران روسیه
شوروی و هم رهبران چین کمونیست همه انسانهای خوبی بودند.
برای سعادت
ملت و کشورشان فعالیت هایی کردند و پیروز شدند.
به چند نفر از جوانان حزب
ایران برخورد کردم که طرفداری از چین نموده و علیه شوروی حرف می زدند.
قاسمی گفت عده ای از رفقا از یک نفر دعوت کرده اند که در حوزه هایی که دو یا
سه نفری تشکیل می گردد شرکت نماید و ایشان گفته من با قاسمی می آیم و
گفته اند ممکن است قاسمی قبول نکند در هر صورت حوزه های دو و سه نفری
خیلی دقیق تشکیل می شود و دکتر بختیار جواب داد من هم با نیمه استتار موافق
نیستم مگر این که کاملاً در استتار باشد حالا شما بعدا با من تماس بگیرید و
شماره تلفن شرکتی که کار می کند به قاسمی داد.
در ساعت 1230 این افراد منزل
بختیار را ترک نمودند.
ملاحظات : 1ـ به نظر می رسد دکتر شاپور بختیار خبر مربوط به مراجعه
هدایت اله متین دفتری به مقامات امنیتی را از داریوش فروهر شنیده است.
2ـ احمد خلیل اله مقدم کارمند بانک صادرات می باشد و خبر مربوط به بانک
مذکور را از آن طریق کسب کرده است.
توضیحات سند:
1ـ ناصر صولت قشقایی فرزند
محمد اسماعیل.
پدر وی که
رئیس ایل قشقایی بوده است
پس از مرگ املاک زیادی در
منطقه فارس داشته که بین
وارث از جمله وی تقسیم
می شود، ولی پس از اصلاحات
ارضی با دولت مرکزی به دلیل
مصادره املاک به مشکل خورده
است و مکاتباتی با مسئولین
کشور انجام داده.
در سال 42 به
شاه معدوم پیشنهاد می دهد که
تمام اختیار املاک را به شاه
بدهد و در عوض ماهی 500
فرانک فرانسه دریافت کند.
در
سال 45 شاه دستور می دهد کلیه
املاک و زمینهای وی را بین
کشاورزان تقسیم کنند که
ساواک شیراز طی نامه ای به
تهران اعلام می کند کسی حاضر
نیست املاک قشقایی را
خریداری نماید.
فلذا پیشنهاد
می دهد که دولت زمینها را
خریداری کند.
در سال 44 به
عراق رفته و با بعضی از عناصر
مخالف اقداماتی را علیه شاه
انجام می دهد.
در سال 48 طی
مکاتبه ای از آمریکا با تیمور
بختیار در عراق قسم یاد می کند
که با او علیه شاه فعالیت کند.
در
سال 56 ـ 57 اطلاعیه علیه
رژیم شاه و به نفع امام خمینی
صادر و از مردم می خواهد که
برای احقاق حق به مبارزه ادامه
دهند.
در سال 57 اردشیر
زاهدی سفیر ایران در آمریکا
طی نامه ای به معینیان رئیس
دفتر شاه تقاضا می کند مستمری
وی را از محل وزارت خارجه
از 1200 دلار به 2200 دلار
افزایش دهند تا به طرف
مخالفان کشیده نشود.
پس از
انقلاب به ایران آمده و اردوگاه
نظامی تشکیل می دهد و به
علت مصادره اموالش فرماندار
فیروزآباد را گروگان گرفته که با
وساطت آیت الله ربانی شیرازی
آزاد می گردد.
در سال 61 با
سپاه پاسداران و ژاندارمری
درگیر شده که منجر به زخمی و
فرار وی به ترکیه و آمریکا
می گردد.
2ـ امام خمینی هیچگاه سپهبد
تیمور بختیار را در عراق به
حضور نپذیرفت و وی را فردی
جانی و ظالم و وابسته
می دانست.
رجوع شود به نهضت امام
خمینی، سیدحمید روحانی،
جلد، تهران، انتشارات عروج
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 346