تاریخ سند: 8 شهریور 1349
موضوع: بحث و مذاکره در کتابخانه مسجد جامع
متن سند:
از: 8 ﻫ تاریخ:8 /6 /1349
به: 316 شماره: 12867 /8 ﻫ
موضوع: بحث و مذاکره در کتابخانه مسجد جامع
به منظور پاسخ دادن به سئوالات دینی جوانان جلسهای از ساعت 900 الی 1030 روز جمعه جاری با حضور سیدجواد نیشابوری و سیدیحیی جعفری در کتابخانه مسجد جامع تشکیل گردید که حدود 18 نفر از جوانان حضور داشتند که یکی از جوانان به نام مهدی فتحی در مورد جانشینی آیتاله سیدمحسن حکیم1 از روحانیون مزبور سئوال نمود که نامبردگان فوق عنوان نمودند جانشین آیتاله مورد نظر یکی از آقایان خمینی یا خوئی2 میباشند در مورد رساله خمینی سئوال شد سیدجواد نیشابوری اظهار داشت در صورتی که مورد لزوم آقایان باشد باید از خارج از کشور تهیه و در اختیار گذارد.
نظریه شنبه. سیدجواد نیشابوری در مورد جانشینی مرحوم حکیم از خمینی جانبداری مینمود.
نظریه یکشنبه. با توجه به سوابق موجود و گزارشات تقدیمی سیدجواد نیشابوری از طرفداران آیتاله خمینی میباشد. سبلان
تهیه کننده رهبر عملیات سلطانی
دایره یک قمینژاد
رئیس بخش امنیت داخلی دانائیان
محترماً در صورت تصویب به مرکز ارسال گردد.
سیدیحیی جعفری 934
توضیحات سند:
1. موضوع به مسالهی مرجعیت پس از ارتحال آیتالله العظمی سید محسن حکیم بر میگردد. در این مورد اختلافات زیادی میان حکومت با مردم و روحانیت به وجود آمده بود. از سوئی حکومت به دنبال تأیید افراد موردنظر خود بود و از سوی دیگر مردم و روحانیون متعهد بودند که مرجعیت حضرت امام خمینی (ره) را تأیید می کردند. انتشار نامه ای که به امضاء 12 تن از اساتید حوزه قم مبنی بر مرجعیت امام(ره) منتشر شده بود مربوط به همین زمان است. در اردیبهشت 1349 آیتالله سیدمحسن حکیم به علت کسالت در یکى از بیمارستانهاى بغداد بسترى گردید. پزشک معالج، کسالت او را سرطان تشخیص داد و پیدا بود که به زودى به دیار باقى خواهد شتافت. رژیم شاه به خوبى مىدانست که در ایران و بسیارى از کشورهاى منطقه، شیعیانى که از آقاى حکیم تقلید مىکند با رحلت او به امام خمینى رو خواهند آورد و موقعیت امام در جامعه و جهان تشیع هر چه بیشتر تحکیم و تثبیت خواهد شد و این خطرى نبود که رژیم شاه بتواند از کنار آن بىتفاوت بگذرد. روز سهشنبه 12 خرداد ماه 1349 آیتالله سیدمحسن حکیم چشم از جهان فرو بست. با انتشار این خبر شهرهاى ایران سیاهپوش و عزادار شدند. وزارت دربار اعلام عزاى عمومى کرد. کلیه سینماها تعطیل و برنامه پخش موسیقى از رادیو و تلویزیون قطع شد. شاه تلگراف تسلیتى براى آیتالله سیداحمد خوانسارى و سیدکاظم شریعتمدارى ارسال کرد. خبرگزارى رویتر، پس از فوت آیتالله حکیم، آیتالله سید ابوالقاسم خویى را به عنوان مرجع شیعیان جهان در اخبار خود معرفى کرد. از سوى آیتالله شریعتمدارى در پاسخ به تلگراف تسلیت شاه به وى، متقابلاً تلگرافى ارسال نمود. آیتالله سیدمحمود طالقانى در صدد برآمد تا وى را از فرستادن تلگراف به شاه منصرف نماید. لیکن تلاشهاى ایشان کار به جایى نبرد. ارسال این تلگراف از جانب شریعتمدارى موجب مخالفتها و انتشار اعلامیههایى علیه او شد. در تاریخ 14 /3 /49، چهل و هفت نفر از مدرسین حوزه علمیه قم طى تلگرافى رحلت آیتالله حکیم را به امام خمینى تسلیت گفتند و در صدر و ذیل تلگراف از ایشان به عنوان مرجع بزرگ شیعه و مرجع عظیمالشأن نام بردند. علماى فراوانى در ایران براین معرفى صحه گذاشته و در منابر و اطلاعیههاى خود آن را تأیید و تأکید کردند. رژیم شاه که از فعالیت روحانیون و اساتید حوزههاى علمیه به خشم آمده بود، عدهاى از آنها را دستگیر و به مناطق بد آب و هوا تبعید کرد. که از آن جمله آیتالله خزعلى، منتظرى، مروارید و صلواتى را مىتوان نام برد. (رک: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از آغاز تاکنون، تدوین سیدمحسن صالح، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، چاپ اول سال 1385جلد چهارم، صفحه 128 و 129، و نهضت امام خمینى (ره)، سیدحمید روحانى، جلد دوم صفحه 576 و هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، غلامرضا کرباسچى، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامى ایران، چاپ اول، سال 1371، صفحه 407 تا 411)
2. آیت اللهالعظمی سید ابوالقاسم خویى، فرزند سید علىاکبر از مراجع بزرگ شیعه در رجب سال 1317 ﻫ ق/ آبان 1278 ﻫ ش در شهرخوى پا به عرصه وجود نهاد. در 13 سالگى به نجف اشرف مشرف شد و از محضر استادان بزرگ آن حوزه کهن بهره برد و خود نیز از استادان علوم آن دیار شد. ایشان از جمله موفقترین شاگردان آقا ضیاء عراقى ومرحوم نائینى و کمپانى بود و خود موفق به پرورش شاگردان بزرگى شد. در ماجراى تصویب لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى (1341ش) به مخالفت با رژیم پهلوى برخاست. وى پس از 94 سال خدمت و تحمل فشارهاى بى شمار از سوى دولت بعثى عراق، روز پنج شنبه هشتم صفر 1413 هـ ق برابر با 17 مرداد 1371 ﻫ ش به سراى باقى شتافت. از وى کتابها و مقالات ارزشمندى از جمله کتاب رجال باقی مانده است.
منبع:
کتاب
آیتالله سید یحیی جعفری به روایت اسناد ساواک صفحه 83