تاریخ سند: 28 اردیبهشت 1357
موضوع: تلگراف روحانیون تبعیدی
متن سند:
از: 17 /4ﻫ1 تاریخ: 28 /2 /2537[1357] 28 /2 /1357
به: 312 شماره: 3642 /17ﻫ
موضوع: تلگراف روحانیون تبعیدی
عبدالرحیم ربانی شیرازی1 و محمدتقی عالمی و هادی باریکبین روحانیون تبعیدی به سردشت تلگرافی مبنی بر اینکه خبر تجاوز وحشیانه به حریم روحانیت و کسالت جناب مستطاب عالی موجب ناراحتی جامعه مسلمین و اینجانبان گردید از خداوند متعال عافیت و بقاء حضرتتان و پیروزی اسلام و مسلمین را خواستاریم نوشته و جهت آیتاله شریعتمداری و آیتاله گلپایگانی مخابره نمودهاند.2
نظریه شنبه: خبر بالا صحت دارد.
نظریه یکشنبه: با عطف توجه به دسترسی شنبه خبر بالا صحت دارد. آزاد
نظریه 17ا: نظریه یکشنبه صحت دارد.
نظریه چهارشنبه: نظریه 17 /4ﻫ تأیید میشود.
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه مورد تأیید است.
فتوکپی 2 نسخه
آقای مرعشی. 20 /3
در پرونده 80700 بایگانی شود. مرعشی. 28 /4
توضیحات سند:
1. آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازى، فرزند بمانعلی در 1301 ﻫ ش در شیراز متولد شد. پس از طى مقدمات علوم و معارف دینى در 1327 به قم عزیمت کرد و در درس آیات عظام بروجردى و مجاهدى شرکت کرد تا به درجه اجتهاد رسید. آیتالله ربانى شیرازی از سال 1320 فعالیت سیاسى خود را آغاز کرد و به عضویت حزب برادران جنوب به رهبرى سیدنورالدین شیرازى در آمد. در آن سالها مبارزهاى سخت را علیه فرق منحرف صوفیه، بابیه و بهائیه شروع کرد که در اثر آن تنها در سروستان 80 نفر به دین اسلام گرویدند و تا 1325ش عضو این حزب بود. پس از مرگ آیتالله بروجردى وى اولین کسى بود که مرجعیت و زعامیت سیاسى و دینى امام خمینى (ره) را مطرح کرد. در فاصله 1342 تا 1357 بارها دستگیر و به زندان افتاد و سالهاى طولانى را در زندانهاى رژیم سپرى کرد و یا در شهرهای فیروزآباد، کاشمر، سردشت و جیرفت تبعید بود. بیشتر اعلامیههایى که در فاصله 42 تا 57 به اسم حوزه علمیه قم منتشر گشت به وسیله ایشان نوشته شد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نماینده حضرت امام (ره) در استان فارس و نماینده مردم این استان در مجلس خبرگان قانون اساسى بود. همچنین از طرف امام به عنوان عضو فقهاى شوراى نگهبان منصوب شد در 16 فروردین 1360 توسط گروه فرقان مورد سوءقصد قرار گرفت و خوشبختانه جان سالم بدر برد. اما در 17 اسفند همان سال هنگامى که براى شرکت در جلسه شوراى نگهبان از شیراز عازم تهران بود دچار سانحه مشکوک رانندگى گردید و به لقاءالله پیوست. وى صاحب آثار و تألیفاتى نیز بود. از جمله 16 جلد تعلیقات بر وسائلالشیعه و نیز تعلیقات بر بحارالانوار و غیره....
رک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب شانزدهم، آیتالله حاج شیخ عبدالکریم ربانی شیرازی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379
2. ساعت چهار بعد از ظهر روز 19 اردیبهشت 1357 ناگهان مأمورین در خیابان ارم و خیابان چهارمردان به مردم بیدفاع حمله بردند. جمعیت در خیابان چهارمردان بیشتر بود و چون منزل آیتالله گلپایگانى در آن خیابان است مردم پناه به خانه معظمله بردند. مأمورین با کمال شقاوت و قساوت در تعقیب آنها که بیشتر طلاب و محصلین علوم دینى بودند هجوم به خانه آیتالله گلپایگانى بردند و بدون اعتنا به شخصیت آن مرجع عالیقدر و حریم خانه ایشان پس از شکستن در خانه معظمله وارد خانه شدند. نخست چند کپسول گاز اشکآور منفجر کردند و به دنبال آن عده زیادى از طلاب علوم دینى، افراد مختلف از مسافر و مهاجر را مضروب نمودند . آنگاه مأمورین که تا بن دندان مسلح بودند وارد اندرون خانه آیتالله شدند. در آن جا نیزگاز اشکآور شلیک کردند و همه چیز خانه و از جمله کتابخانه شخصى آیتالله را در هم ریختند، مدیر دفتر آیتالله را به سختى کتک زدند و از هیچگونه فحاشى و هتاکى نسبت به روحانیت و مراجع تقلید خوددارى نکردند. چون سقف حیاط منزل به خاطر مراسم سوگوارى (ایام فاطمیه) پوشیده بود و منفذى وجود نداشت بر اثر گاز اشکآور حال بسیارى از مردم بهم خورد. سعى همه بر این بود که خود را نجات دهند و از تنگنا بگریزند. به همین جهت جمع کثیرى با وضعى رقتآور از نقاط مختلف حیاط خانه به خارج فرار کردند. حضرت آیتالله گلپایگانى که شخصاً شاهد این وضع مصیبتبار و حمله وحشیانه به خانه خود و مردم مسلمان و بیگناه و طلاب علوم دینى بودند دچار حمله قلبى شدند و به بیمارستان منتقل شدند.
ر.ک: نهضت روحانیون ایران، جلد 7 صص: 140 و 141
منبع:
کتاب
آیتالله هادی باریکبین به روایت اسناد ساواک صفحه 110