تاریخ سند: 22 آذر 1357
متن سند:
استقبال از دو نفر زندانیان ضد امنیتی آزاد شده در شهرهای شهرهای سنندج و سقز ـاستان کردستان
1ـ روز 22 /9 /57 (2537 شاهنشاهی)، حدود 1000 نفر از اهالی شهر سنندج ـ استان کردستان بنا بدعوت قبلی محمد صدیق کمانگر (وکیل دادگستری ساکن سنندج) بوسیله چند دستگاه اتومبیل بمنظور استقبال از شعیب زکریائی (از زندانیان ضد امنیتی که اخیرا مورد عفو ملوکانه واقع و آزاد گردیده است)، بخارج از شهر سنندج عزیمت و پس از استقبال از نامبرده بهمراه وی در گورستان شهر اجتماع نموده اند.
مجتمعین پس از استماع سخنرانیهای مضره و تحریک آمیز صدیق کمانگر و زندانی آزاد شده مورد بحث، در خیابانهای شهر براه افتاده و
مبادرت به تظاهرات اخلالگرانه و دادن شعارهای ضد ملی و کمونیستی نموده اند.
مامورین با استفاده از گاز اشک آور نسبت به متفرق نمودن اخلالگران اقدام کرده اند.
ضمنا ملا احمد مفتی زاده (از روحانیون مخالف اهل تسنن و یکی از گردانندگان تظاهرات و اخلالگریهای اخیر استان کردستان) طی اعلامیه ای استقبال از زندانی مورد بحث را از جانب کمونیستها
اعلام و شرکت در آنرا نفی نموده است.
1
2ـ مقارن ساعت 1600
روز 22 /9 /57، بمناسبت آزادی طاهر آدمی (یکی از زندانیان ضد امنیتی که
اخیرا مورد عفو ملوکانه واقع و آزاد گردیده است) و مراجعت وی بشهر سقز،
عده ای از اهالی شهر مذکور با اتومبیلهای خود در خیابانهای این شهر براه افتاده و
مبادرت به دادن شعارهای مضره و ضد ملی نموده اند و لحظاتی بعد متفرق شده اند.
ارزیابی خبر :
خبر صحت دارد.
اقدامات انجام شده :
مراتب به نخست وزیری اعلام گردیده است.
توضیحات سند:
1ـ آقای احمد مفتی زاده امروز (22 /9 /57) در اعلامیه کوتاهی به اهالی سنندج هشدار داد : «همشهریان مسلمان، سلام بر همه شما، مثل این که دولت هنوز بیدار نشده است.
چند نفر افراد سرشناس مزدور را مامور ساخته که عده ای ساده لوح را باز برای ورود به شهر تجهیز کنند.
گویا این بار از نیروهای مسلح، گروهی با آنان همکاری می کنند.
مواظب باشید که برخورد و خطری برای شما عزیزان پیش نیاید...
» (پرونده 106990، ج 4) در همین منبع خبر دیگری هم درباره سنندج وجود دارد : «برابر گزارش یکی از منابع مورد اعتماد که دارای دسترسی لازم می باشد امام جماعت تنها مسجد شیعیان در سنندج با توزیع اعلامیه و
نوار سخنرانی موجبات تشویق سربازان را به ترک خدمت فراهم می نماید.
»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 20 صفحه 196