شکلگیری هسته خشونت
متن سند:
شکلگیری هسته خشونت
مهدی هاشمی پس از مستحکم کردن پایههای فکری و فرهنگی خود در میان برخی از جوانان و دیگر اقشار مردم قهدریجان و متوجه شدن تأثیرپذیری جوانان این منطقه از او بر آن شد تا به فراخور تواناییهای افراد، هستههای مختلفی را در سطوح مختلف سازماندهی کند.
یکی از این هستهها، هستهای بود که با عنوان امر به معروف و نهی از منکر شکل گرفت و متشکل از افرادی فکری، تدارکاتی و عملیاتی بود.
مهدی هاشمی با تغذیه فکری این جمع و همافق کردن دیدگاههای آنان با نگرش خاص خود بستری را فراهم نمود که منشأ نخستین قتلهای منتسب به این جریان بود. پیشتر در خصوص نگرش مهدی هاشمی به حدود الهی گذشت که وی با خط بطلان کشیدن بر تعبد نسبت به روایات و مقدمات اثبات جرم و گناه که از سوی شرع مقدس اسلام وارد شده تعقل گرایی و اجتهاد به رأی را مبنای تشخیص و صدور حکم در برخورد با جرم و گناه قرار داده، گناهکاران را بر همین مبنا تعقیب و مجازات مینمود.
چنین نگرشی موجب شد تا مهدی هاشمی در اثبات فساد و فحشای افراد متهم، تنها به گفتهها، شنیدهها و بعضاً دیدههایی که از نظر شرع حجیّتآور نبود، بسنده کند و بدون رجوع به فتوای مرجع تقلید و رساله عملیه، به حکم عقل، فردی را فاسد و مفسد معرفی و مجازات کند.
متأسفانه این نگرش در مقطعی خاص از زمان توانست در جوانان مؤمن و انقلابی که در ارتباط با وی بودند منتقل شود و زاویهای خطرناک در جامعه باز کند و پس از انقلاب نیز به رشد خود ادامه دهد.
مهدی هاشمی که بنا بر اعترافات خود قبل از پیروزی انقلاب اسلامی یادداشتهای فقه و اصول خود را پاره کرد و لباس روحانیت را در مقطعی از تن بیرون آورد و به جای تحقیق در موضوعات فقهی و اصولی و... به مطالعه وسیع کتب سیاسی و انقلابی پرداخت خود را محق میدانست که در جایگاه یک مرجع تقلید حکم ارتداد و یا افساد فیالارض، صادر کند.
حاکمیت چنین تفکری بر محفل موسوم به «امر به معروف و نهی از منکر» که از افراد جسور و بیباک تشکیل شده بود، این جمع را بر آنداشت تا در نخستین گامهای عملی خود دو قتل را طرحریزی و به مرحله اجرا درآورد. یکی قتل فردی است به نام جهان سلطان آقائی و دیگری فردی است به نام رمضان مهدیزاده که هر دو به اتهام داشتن مسایل اخلاقی به دست محفل مزبور به طور فجیعی به قتل رسیدند.
مهدی هاشمی در اعترافات خود ضمن اشاره به این محفل و صدور حکم قتل دو نفر یادشده مینویسد:
«قتل جهان سلطان و مهدیزاده که هر دو در رابطه با مسائل اخلاقی بود به دستور من انجام گرفت. یک جلسه به عنوان نهی از منکر با مسئولیت... دایر کرده بودم؛ برای جلوگیری از مفاسد اخلاقی، و آنان پس از تحقیق روی این دو نفر به من مراجعه کردند و من گفتم آنان را بکشید و نابود کنید»1
توضیحات سند:
1- پرونده مهدی هاشمی، ج 5، ص 125
منبع:
کتاب
بنبست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 16