تاریخ سند: 1 بهمن 1354
متن سند:
دکتر علی شریعتی
روز 1 /11 /1354 افراد مختلفی از شهرستانها منجمله آقای هاشمی
نژاد مؤلف کتاب مناظره دکتر و پیر جهت بازدید دکتر علی شریعتی بمنزل وی
رفته و ضمن صحبت اظهار داشته مسئولین امر کارهائی میکنند که خودشان هم
نمی فهمند، نکته بسیار مهمی که من کشف کردم اینستکه بین مقامات امنیتی
تضاد بزرگی وجود دارد مثلاً مرا در اصفهان دستگیر کرده بودند و ساواک
اصفهان از مشهد خواستار پرونده من شده با اینکه بایستی خلاصه و کلیاتی از
سوابق مرا در اختیار ساواک اصفهان بگذارند خودداری نموده و هیچگونه
اطلاعاتی را ارسال نکرده اند این موضوع بنفع من بود دکتر علی شریعتی پاسخ
داده به نکته خوبی اشاره کردید آنها افراد متفکر و روشنی نیستند گر چه افرادی
زیرک و مطلع و باصطلاح سفر کرده بهمه کشورهای مترقی میباشند و از افراد با
سابقه ادارات هستند ولی بازدید مذهبی نداشته و صاحب نظر و عقیده نیستند و
اضاقه نمود در سال 1336 که زندان بودم افراد مذهبی کمتر بین زندانیان بچشم
میخورد و بیشتر محکومین افراد کمونیستی بودند ولی در سال 1343 بعد از
واقعه 15 خرداد که مجددا بزندان رفتم بین زندانیان بند 3 افراد مذهبی و
روشنفکر دیده نمیشد بطوریکه اگر یکی از زندانیان قصد استخاره با قرآن را
داشت قرانی در دسترس نبود در عوض تعداد زیادی مفاتیح الجنان ارائه میشد
ولی خوشبختانه امسال آنقدر روشنفکر
مذهبی و افراد مطلع در زندان بودند که من احساس شرمندگی میکردم.
ضمنا موردیکه در این مدت مایه تسلی من شده این بود که مقامات امنیتی را
میشناختم و میدانستم اشخاص متفکر و روشنفکر مصدر کار نمیباشند و آنقدرها
عقلشان نمیرسد که تشخیص دهند چه کسی مفید و چه کسی مضر است و اضافه
نموده بخوبی متوجه شده ام وجودم در زندان واقعا موثر بوده است و موقعیکه آنها
فهمیدند وجود من برایشان ضرر دارد مرا بزندان مجرد فرستادند همین عمل
موجب تسکین من گردیده است اکنون مقامات امنیتی متوجه شده اند که چه
انقلاب مذهبی بزرگی بوجود آمده و حتی دانشجویان جوان آیات قران را قرائت
و از حفظ میخوانند اصولا مذهب در قلب آنان آنچنان نفوذ کرده که فعلا افکار و
عقاید مارکسیستی منسوخ و کهنه شده برایشان ارزش ندارد و فلسفه مذهب نزد
آنان کاملا روشن و واضح است بطوریکه دانشجوی 17 ساله آیات انقلابی قرآن
را حفظ بوده و اصلاً باکی از زندان ندارد.
ارزیابی :
اظهار مطالب صحت دارد
27 /1 دایره بررسی
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد به روایت اسناد ساواک صفحه 667