مقدمه - کتاب آیت‌الله سید مرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک

زندگینامه

 

بسم‌اللّه‌ الرحمن الرحیم

در تاریخ زندگی بشر، همیشه انسان‌ها در پی الگوها و اسوه‌هایی هستند تا روش زندگی خود را براساس منش آن الگوها، پی‌ریزی کنند و در این میان چهره عالمان متأله و عاملان وارسته، همچون چراغی فروزان در ظلمات جهل و حیرت، روشنگر، راه از بیراهه می‌باشد.

در تمدن جامع تشیع، علی‌الخصوص در سده اخیر، به دلیل شرایط خاص اجتماعی و سیاسی و تهدیدات و تهاجمات همه‌جانبه علیه مبانی اعتقادی و دینی در ایران و دیگر کشورها ـ که بروز آن را در ترکیه و ایران توسط آتاتورک و رضاخان، شاهد بودیم ـ پیشوایان و عالمان وارسته و ربانی در صحنه تحولات سیاسی و اجتماعی، حضوری چشمگیر و مؤثر داشته‌اند. عالمانی چون، سید جمال‌الدین‌اسدآبادی، میرزای شیرازی، آیت‌اللّه‌ نائینی، محمد کاظم یزدی، آخوند خراسانی، سید عبداللّه‌ بهبهانی، شهید شیخ فضل‌اللّه‌ نوری، شهید سید حسن مدرس، سید ابوالقاسم کاشانی و امام خمینی (ره) و دیگر بزرگانی که با در دست گرفتن جان خویش و بدون هیچ توقع مادی و دنیوی ، به مرزبانی از سنگرهای قلعه محکم اسلامی پرداخته‌اند.

مطالعه سیره این بزرگان، خود نه تنها تابلویی زیبا از دروس تربیتی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی و عبرت‌آموز است، بلکه خود سندی معتبر از پیشگامی روحانیت و عالمان دین، علیه تمام کسانی است که در طراحی، صحنه‌گردانی و خیمه شب بازی استعمار در اسلام زدائی در کشورهای مسلمان، نقش داشته‌اند.

در بین دوره‌های مختلف، در حکومت‌های ظالمانه سلاطین بر کشور پهناور ایران، دوره پهلوی‌ها از ویژگی خاص برخوردار است. در این دوران، آنچنان جنگ با دین علنی و فراگیر شد که جبران خسارت‌های ناشی از این تهاجم، نیازمند صبر و شکیبائی و جهادی عظیم است. در این دوران، اولین سنگری که مورد هجمه همه‌جانبه واقع گردید، سنگر مستحکم روحانیت بود، چراکه آنان طلایه‌داران مکتب نجات بخش اسلام ناب بودند.

در این ایّام، هماره مجتهدان و عالمان در صف اوّل مبارزه قرار داشتند، مطالعه زندگی سراسر نور آنان، گویای این واقعیت عظیم تاریخی می‌باشد.

زندگی عالمان، سراسر نور است و در بیان فضیلت آنان همین بس که امام صادق (ع) می‌فرماید:

«دانشمندان وارثان پیمبرانند[1]» و در جایی دیگر می‌فرماید:

«دانشمندان برج‌های نورافکن و پرهیزکاران دژها و جانشینان سرورانند[2]» و در جای دیگر قلم آنان بر خون شهیدان برتری و فضیلت داده شده است.[3] و...

و اگر این عالم، مجاهدی بزرگ باشد، مقام او افضل و اگر این عالم مجاهد در این راه سختی‌ها کشیده و رنج‌ها برده و بی‌هیاهو به مجاهدت و مبارزه پرداخته باشد فضیلتی والاتر دارد و اگر این عالم مجاهد رنج‌کشیده خود مربی شخصیتی بزرگ چون حضرت امام خمینی(ره) باشد در وصف او قلم از نوشتن باز می‌ماند.

در توصیف این شخصیت بزرگ، همین بس که حضرت امام خمینی«قدس‌اللّه‌ نفسه الزکیه» می‌فرماید: «آقای پسندیده نسبت به من هم سمت پدری دارند و هم سمت استادی»[4]

با این وصف نگارنده با بضاعتی مزجاة، مطلبی برای نوشتن ندارد و به بررسی اسناد می‌پردازد، گرچه اسناد و مدارک موجود در پرونده ساواک نیز، علی‌رغم آنکه، گواهی بر مجاهدت‌های حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده(ره) از جانب دشمنان ایشان است، در نقل روایت زندگی و بررسی تمامی ابعاد فعالیت‌های ایشان بسیار ناقص و ناچیز است و بی‌شک مجاهدات خاموش این عالم ربانی به مراتب بیش از آنچه در تجسس‌های ساواک جمع‌آوری شده، می‌باشد. چه اینکه تاریخ تشکیل ساواک از سال 1335 است لیکن ایشان مبارزه را از زمان‌های دور آغاز کرده است. باری او فردی است که از جانب امام خمینی(ره) با عبارات «فدایت شوم» و «تصدقت گردم[5]» مورد خطاب قرار می‌گیرد.

ایشان نزدیک به یک قرن از عمر خویش را در همراهی امام عزیز سپری کرده است. او برادر بزرگ و بزرگوار امام(ره) و استاد و مربی ایشان و در عین حال یاوری مطیع برای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بود.

 

اعقاب و نسب:

آیت‌اللّه‌ پسندیده 17 شوال سال 1313 ه ق در شهرستان خمین چشم به جهان گشود. «پدر ایشان آیت‌اللّه‌ شهید، مرحوم سید مصطفی موسوی ـ فرزند برومند علامه جلیل‌القدر مرحوم سید احمد موسوی ـ است که بنا به گفته بعضی، از خاندان جلیل صاحب «عبقات الانوار»[6] می‌باشند. مرحوم سیداحمد موسوی که در نجف اشرف بوده‌اند بنا به دعوت و درخواست مرد نیکوکار و بزرگواری به نام «یوسف‌خان کمره‌ای» که برای زیارت به عتبات مقدسه مشرف شده بودـ به منظور ارشاد و پیشوائی اهالی خمین ـ به آن سامان می‌روند و با دختر مرحوم یوسف خان[7] ازدواج می‌کنند. از فرزندانشان یک دختر و پسر به نام‌های: «صاحبه» و «مصطفی» باقی می‌مانند. مرحوم سید مصطفی نیز تحصیلات خود را در نجف اشرف و «سامرا» در عهد میرزای شیرازی دنبال کرده، در زمره علما و مجتهدین عصر خود قرار می‌گیرند و پس از بازگشت از نجف اشرف، زعامت و پیشوایی اهالی خمین و حومه را عهده‌دار می‌شوند. در تاریخ ذی حجه‌1320 قمری در بین راه خمین ـ اراک مورد سوء قصد بعضی از اشرار قرار می‌گیرند و بر اثر اصابت چند گلوله به کتف و کمر ایشان در سن 47 سالگی به شهادت می‌رسند. جنازه آن مرحوم به نجف اشرف منتقل گردیده و در آنجا دفن می‌شود.

مادر ایشان بانو «هاجر» زنی از خاندان علم و تقوا و معاریف است. پدر آن مرحومه حضرت آیت‌اللّه‌ مرحوم میرزا احمد از علما و مدرسین والامقام است. و بعضی از اساتید فن و معاریف مناطق کربلا و نجف در محضر ایشان تلمذ کرده‌اند».[8]

 

بعد از شهادت پدر:

در زمان شهادت پدر، مرحوم آیت‌اللّه‌ پسندیده، 8 سال بیشتر نداشت که به همراه مادر، به خونخواهی پدر برخاست[9] و در سال 1321 هجری قمری جهت دادخواهی به سلطان‌آباد اراک رفت و با بدیع‌الملک صحبت کرد و سپس در اراک به عضدالملک شکایت برد و در نهایت به همراه برادر ـ آقا نورالدین ـ و خواهر بزرگتر و مادر و عمه و چند نفر دیگر در سال 1323 هجری قمری عازم تهران گردید و پس از یک سفر ده روزه به تهران رسید. معظم‌له چگونگی ملاقات خویش با عین‌الدوله (صدراعظم وقت) را چنین توصیف می‌نماید:

«... من رفتم قبایش را گرفتم. دقیقا یادم داده بودند به کنایه بگویم: اگر شما عادل هستید، ما عادل نیستیم، قاتل را بدهید به دست ما، ما او را می‌کشیم. من این را به عین‌الدوله گفتم.عین‌الدوله گفت «نخیر، قاتل را می‌کشم... گفتیم: تا قاتل کشته نشود از عمارت بیرون نمی‌رویم و ما اینجا متحصن می‌شویم...[10] » در نهایت با تلاشی که صورت گرفت، قاتل در چهارم ربیع‌الاول 1323 هجری به جوخه اعدام سپرده شد.

 

تحصیلات:

آیت‌اللّه‌ پسندیده، تحصیلات را در شهرستان خمین و در نزد عالمان آن دیار شروع کرد و سپس در سال 1327 هجری ـ در 14 سالگی ـ به همراه سید نورالدین (برادر) و افتخارالعلماء (استاد) جهت ادامه تحصیل به اصفهان عزیمت کرد و در مدرسه ملاعبداللّه‌ سکنی گرفت و ادبیات، منطق، کلام، فقه، اصول و هیئت و نجوم را نزد علمای اصفهان از آن جمله بزرگانی چون مرحوم آیت‌اللّه‌ حاج آقا رحیم ارباب و آقا شیخ علی یزدی و مرحوم تویسرکانی تلمذ نمود و سال‌ها در محضر آیت‌اللّه‌ العظمی خاتون‌آبادی دروس سطح و خارج فقه و اصول را طی کرد. آیت‌اللّه‌ پسندیده پس از گذراندن دوره‌های سطح و خارج دروس حوزوی، به خمین مراجعت کرد و همزمان با اقامه نماز جماعت، حوزه دروس فقه و اصول، کلام و منطق و نحو را در آن شهر برپا نمود که حضرت امام خمینی(ره) در زمره شاگردان آن بزرگوار بود.

حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده در این رابطه چنین می‌فرماید:

«...نزد خودم منطق، مطول و سیوطی را آغاز کردند. مشق را نیز نزد من انجام می‌دادند. چون خط نستعلیق من خوب بود، نزد من مشق می‌کردند....»[11]

 

فعالیت‌های سیاسی، اجتماعی:

مبارزه و ظلم‌ستیزی با زندگی آیت‌اللّه‌ پسندیده عجین گردیده بود. او که در دامان خانواده‌ای مجتهد و مجاهد دیده به جهان گشوده بود، از زمانی که به تشخیص رسید، پدر بزرگوارش را در مقابل ظلم حاکم و خوانین یافت که در همین راه نیز به شهادت رسید. در این زمان، آیت‌اللّه‌ پسندیده که 8 بهار بیشتر از عمر مبارکش سپری نشده بود به کسوت شریف روحانیت درآمد و به خونخواهی پدر، جلای وطن کرد و با عین‌الدوله به محاجه برخاست تا اینکه پس از مدتی، شاهد مجازات قاتل گردید. در این دوران که ناامنی در سراسر کشور رواج داشت، خمین نیز از شر اشرار در امان نبود و هر از چند گاهی، اشرار مسلح به آن شهر حمله می‌بردند؛ بر این اساس به علت ضعف حکومت در قبال ایجاد امنیت، مردم خود به این مهم اقدام می‌کردند و برای اجرای این امر، همه مردم اعم از علماء، تجار، خوانین و... مسلح بودند و به مقابله با اشرار می‌پرداختند، در یکی از این درگیری‌ها، آیت‌اللّه‌ پسندیده که ده سال بیشتر نداشت به عنوان یک فرد تفنگچی به مقابله با اشرار پرداخت.

آیت‌اللّه‌ پسندیده از دوران نوجوانی برای دفاع از نوامیس مردم در مقابل اشرار وابسته به حکومت جور، اسلحه بر دوش گرفت و پس از آن در معیت علمای اصفهان در جریان جنگ جهانی اول برای ایستادگی در برابر قوای متجاوز انگلیس تعلیمات نظامی دید و در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت جست.[12] در زمان اشغال ایران، توسط نیروهای متفقین و تصرف تمام امور کشور ـ حتی نصب حکمرانان و وضع قوانین ـ آیت‌اللّه‌ پسندیده با خرید غلات و ارزاق عمومی که توسط آنان برای تأمین نان و خوراک نیروهای متفقین که می‌بایست از مایحتاج مردم محروم منطقه و به بهای فقر و گرفتاری مردم ایران تأمین شود به مخالفت برخاست، ایشان در نقل خاطرات خود، در این رابطه می‌گوید:

«من به عظام الدوله... که رئیس دارایی گلپایگان بود گفتم: من نمی‌گذارم اینها تمام غلات و ارزاق مردم را بخرند و تاراج کنند، مگر اینکه نان محل تأمین شود. بعد از آن اگر مازادی داشت بخرند وگرنه نمی‌شود».[13]

مقاومت و ایستادگی ایشان در مقابل عمال حکومت و متفقین، موجبات پرونده‌سازی و اعمال فشار برای ایشان را فراهم نمود.[14] عظام‌الدوله عین گزارش مخالفت معظم‌له را به وزارت کشور ارسال کرد و برهمین اساس دستور وزارت کشور مبنی بر تبعید ایشان، از خمین صادر گردید، که البته با تمهیداتی که اندیشیدند، حکم را غیرقانونی اعلام کردند و از تبعید ایشان، صرف نظر گردید.[15]

در جریان کشف حجاب، به اتهام مخالفت با آن، به محاکمه کشیده شد و به عنف به مجلس جشن حجاب، برده شد و به اجبار لباس شریف روحانیت را، از تن خارج کرد. در رابطه با حل مشکلات مردمی و مبارزات آنان، با شهید سید حسن مدرس ارتباط گرفت و در این راستا به نزد سردار سپه ـ رضاخان ـ رفت که از طرف وی به نداشتن حسن نیت متهم گردید. در جلسه‌ای با حضور آیت‌اللّه‌ شیخ عبدالکریم حائری بر علیه سردار سپه داد سخن داد. آیت‌اللّه‌ پسندیده در نقل این خاطره، چنین می‌فرماید: «در سال 1303 شمسی من از تهران به قم رفتم و ایشان (آیت‌اللّه‌ حائری) را ملاقات کردم در یک جلسه‌ای که جمعی هم بودند من بر علیه سردار سپه که آن وقت رئیس‌الوزرا بود صحبت کردم.»[16]

ارتباط با مرحوم آیت‌اللّه‌ کاشانی و حضور در متن مبارزات آن دوران یکی دیگر از برگ‌های زرین و درخشان زندگی پر برکت آیت‌اللّه‌ پسندیده است. ایشان در این رابطه چنین می‌گوید:

«خدا رحمت کند آیت‌اللّه‌ کاشانی را که بسیار مرد عالم و با شهامتی بود و من با ایشان روابط زیادی داشتم»[17]

ایشان در مبارزات ملی شدن صنعت نفت مشارکت فعال داشت و همواره در متن جریان مبارزات سده اخیر ملت ایران حاضر بود.[18]

 

آیت‌اللّه‌ پسندیده و نهضت امام خمینی :

آنان که روزهای سیاه ستمشاهی را به یاد دارند و در دوران سخت مبارزه، روزگار غربت و مظلومیت مبارزین را شاهد بوده‌اند، بر نقش ویژه و خدمات حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده در به ثمر رسیدن نهضت امام خمینی(ره) وقوف کامل دارند.

او که علی‌رغم اینکه برادر بزرگتر حضرت امام بود و در سمت استادی و مربیگری ایشان قرار داشت چون سربازی منقاد در خدمت اهداف والای انقلاب اسلامی، قرار گرفت و به اجرای مو به موی دستورات رهبر انقلاب اسلامی اقدام کرد.

 

اصلاحات ارضی:

در آن زمان که توطئه قانون اصلاحات ارضی علیه دهقانان و روستانشینان تدارک دیده شد و هر حرکت و صدای آزادیخواهانه‌ای در سطح کشور به بهانه مخالفت با اصلاحات ارضی سرکوب می‌گردید، آیت‌اللّه‌ پسندیده که در شهر خمین دفتر اسناد رسمی داشت، به بهانه کهولت سن و عدم توانائی، از تنظیم اسناد آن سرباز زد و در نهایت که بر این امر اصرار شد بطور کتبی نوشت:

«چون تنظیم اسناد مربوط به مرحله اول اصلاحات ارضی عمل خلاف شرع است لذا از انجام این امر در دفتر خانه خود ممانعت خواهم نمود.»[19]

بر همین اساس، در ذیل گزارش این نوشته، دستور داده شد تا از طریق دادگستری، در مورد انحلال دفتر خانه ایشان اقدام شود، چون مخالفت علنی با اصلاحات ارضی، مخالفت با فرامین شاهنشاه است.

 

واقعه 15 خرداد:

سازماندهی مبارزات مردم خمین در واقعه 15 خرداد 1342 از برگ‌های زرین دوران مبارزه ایشان است.

آیت‌اللّه‌ پسندیده در روز قیام تاریخی 15 خرداد، با سخنرانی در میدان مرکزی خمین، بطور آشکارا به حمایت از حرکت حضرت امام(ره) پرداخت. این اقدام شجاعانه در اسناد، چنین ثبت گردیده است:

«به قرار اطلاع، فردای روزی که آیت‌اللّه‌ خمینی دستگیر شده، سید مرتضی پسندیده، برادر وی که در خمین می‌باشد در میدان شهر مردم را جمع و به منبر رفته و پس از سخنرانی، نواری که در آن خمینی صحبت نموده از بلندگو پخش می‌نماید...[20]

پس از قیام خونین 15 خرداد و دستگیری امام خمینی(سلام‌اللّه‌ علیه)، حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده به همراه مراجع و علمای ایران، به تهران عزیمت و در اعتراض دسته‌جمعی علماء مشارکت فعال نمود. امضای ایشان در اعلامیه چهل تن از مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم به عنوان نخستین امضاء نمایانگر نقش کلیدی آن مرحوم می‌باشد.

ایشان در نقل خاطرات دستگیری حضرت امام (ره) چنین می‌فرماید:

«زمانی که حضرت امام در پادگان عشرت‌آباد تهران زندانی بودند .... من در آنجا به دیدن ایشان رفتم.... ضمنا با امام هم روابط محرمانه‌ای داشتیم که گاهی پیغامی به ایشان  می‌دادیم و ایشان هم پیغامی به ما می‌دادند ... من به وسیله ارتباطی که با برادرزاده نصیری ـ رئیس شهربانی وقت ـ داشتم، درخواست ملاقات کردم نصیری هم موافقت کرد و به اتفاق یکی از دوستان، برای ملاقات امام به عشرت آباد رفتیم.... نوبت ما که شد با همان رئیس پادگان برای ملاقات امام رفتیم. به من گفت:«شما فقط احوالپرسی کنید و در امور سیاسی با آقا صحبت نکنید.»... من با امام صحبت کردم و تمام مطالب را به ایشان گفتم. اظهار داشتم «آقای شریعتمداری تقاضای ملاقات دارند موافقید یا خیر؟ گفتند: مانعی ندارد. گفتم: آقای مرعشی نجفی هم سلام رساندند. گفتند: مگر ایشان به تهران آمده‌اند؟ گفتم: آری تازه آمده‌اند و به منزل آیت‌اللّه‌ خوانساری وارد شده‌اند. ایشان پرسیدند: چرا آمده‌اند؟ پاسخ دادم: کار داشتند! آنگاه گفتم: آقای یاوری و آقای بحرالعلوم هم از رشت آمده بودند، آیت‌اللّه‌ آملی(که در تهران بودند) سلام رساندند، آقای میلانی هم آمده بودند و سلام رساندند و یک یک اسامی علماء را گفتم که ایشان متوجه بشوند همه در تهران جمع شده‌اند. آنگاه پرسیدم: اجازه می‌دهید شهریه طلاب قم را منظم بپردازیم؟ گفتند: بله. گفتم: آقای آملی ظاهرا تقاضا داشتند اجازه بدهید بازارهای تهران و شهرستان‌ها که تعطیل است باز شود. امام پرسیدند: مگر تعطیل است؟ گفتم: آری تعطیل است... غرض من از این سؤال و جواب‌ها این بود که ایشان را به مهمترین اوضاع کشور و پیامدهای دستگیری معظم‌له آگاه سازم. ایشان کاملاً از اوضاع مطلع شدند و سپس خداحافظی کردیم و به منزل برگشتیم[21]

 

تکیه‌گاه قبیله نور:

خروش حضرت امام خمینی قدس‌اللّه‌ نفسه الزکیه علیه کاپیتولاسیون که منجر به دستگیری و تبعید عجولانه معظم‌له به ترکیه گردید، اعتصاب و تظاهرات مردمی را در پی داشت و جامعه روحانیت را جنب و جوشی غیرقابل وصف، فراگرفت، که صدور اعلامیه‌ها، نامه‌ها و تلگراف‌های پشتیبانی از حضرت امام از یک طرف و فعالیت‌ها و ارتباط و تماس‌های رسمی و غیررسمی با مقامات دولتی ایران و بعضی از مقامات خارجی از طرف دیگر، گوشه‌ای از آن می‌باشد.

آیت‌اللّه‌ پسندیده در این رابطه طی نامه‌ای به امیرعباس هویدا ـ نخست‌وزیر وقت ـ ضمن درخواست­مسافرت به ترکیه و ملاقات با حضرت امام، چنین نوشت:

«ادامه تبعید مرجع تقلید شیعیان حضرت آیت‌اللّه‌ العظمی خمینی مدظله العالی، با شایعات اخیر موجب نگرانی شدید است....»[22]

هرچند در ابتدا مقامات دولت ایران، با درخواست ملاقات ایشان موافقت کرده بودند ولی مقامات امنیتی ساواک، ارتباط آیت‌اللّه‌ پسندیده را با امام به مصلحت ندانسته و با این امر مخالفت کردند. آیت‌اللّه‌ پسندیده در این رابطه می‌گوید:

«... هنگامی که حضرت امام به ترکیه تبعید شدند، دربار دستور داده بود که من و آیت‌اللّه‌ خوانساری برای دیدن امام به ترکیه برویم... ولی پاکروان می‌گوید: صلاح نیست که پسندیده برود و آقای فضل‌اللّه‌ خوانساری تنها برود[23]

تبعید به ترکیه و پس از آن تغییر محل تبعید از ترکیه به عراق، عملی گردید. در این ایام، هرچند شهید آیت‌اللّه‌ سید مصطفی خمینی، مرحوم حجت‌اللّه‌ سید احمد خمینی و مرحوم آیت‌اللّه‌ اشراقی و بزرگواران دیگری بودند، ولی همواره، گرمابخش این کانون و تکیه گاه قبیله نور، وجود حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده بود.

او برای حضرت امام، چون هارونی دردمند و برای یاران امام سکینه‌ای اطمینان‌بخش بود. حضور او، چراغ بیت امام و باعث دلگرمی طلاب مبارز بود و آنچه نقش ایشان را برجسته می‌کند آن است که آیت‌اللّه‌ پسندیده علی‌رغم خطرات و تضییقات فراوان رژیم، در طول سال‌های تبعید امام خمینی، مسئولیت تأمین و پرداخت شهریه امام را به همراه داشت، بر عهده گرفت. که بر رونق بخشیدن نام و موقعیت امام در حوزه کمک می‌نمود، کمک مالی به خانواده زندانیان و تبعیدشدگان در آن شرایط اختناق‌آمیز و پرداخت شهریه امام در حوزه‌های علمیه سراسر کشور، نقشی مهم در زنده نگهداشتن نام امام و مشتعل ساختن قیام پانزده خرداد داشت. حمایت‌های آیت‌اللّه‌ پسندیده از حضرت امام ادامه داشت تا آنکه ایشان جهت رونق بخشیدن به بیت امام در قم به عنوان مأمن و محفل یاران و دوستان و مقلدان آن حضرت، تصمیم به هجرت به قم می‌گیرند که این مسافرت با هماهنگی حضرت امام که توسط مرحوم حاج سید احمد آقا به ایشان ابلاغ شده بود، صورت گرفته است.[24]

لذا آیت‌اللّه‌ پسندیده از خمین به قم هجرت نموده و در بیت امام در محله یخچال قاضی مستقر گردیدند و به عنوان وکیل تام‌الاختیار امام در اخذ سهم مبارک امام و پرداخت شهریه طلاب و همچنین سر و سامان بخشیدن به زندگی روحانیون مبارزی که در خط امام گام بر می‌داشتند و در زندان‌ها و تبعیدگاه‌ها به سر می‌بردند، نقش مؤثری داشتند.

ساواک در این رابطه چنین گزارش کرده است:

«حاج پسندیده، برادر بزرگ خمینی که در شهرستان خمین سکونت دارد روز جمعه 18 / 10 / 1349 وارد قم شده و در منزل شخصی خمینی می‌باشد و روز شنبه 19 / 10 / 1349 به مناسبت میلاد حضرت رضا(ع) رسما در مجلسی که در بیرونی منزل خمینی به همین مناسبت تشکیل شده بود شرکت و از واردین پذیرایی و دید و بازدید به عمل آورد....

نظریه شنبه: مسافرت پسندیده به قم در ظاهر به عنوان زیارت است ولی در باطن به اشاره گردانندگان دستگاه خمینی است ... که اگر دستگاه مانع نباشد ایشان برای دائم در قم بمانند»[25]

علت حساسیت گزارشگر ساواک، درخصوص امکان حضور دائمی آیت‌اللّه‌ پسندیده، در منزل حضرت امام در قم، به واسطه تضییقاتی است که در سال 1346 توسط ساواک برای معظم‌له، ایجاد گردید و ایشان از طرف ساواک، به طور رسمی به خمین مراجعت داده شد.

حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده در این رابطه، چنین می‌گوید:

«در سال 1346 زمانی خواستند مجلس روضه بگذارند و آقای اسلامی روضه بخوانند. شهربانی یا سازمان امنیت قدغن کرده بود. حاج شیخ محمود خادمی در خمین به سراغ ما آمد و گفت: روضه را قدغن کرده‌اند، به قم بیایید. گفتم: روضه باید حتما اجرا شود. دستور دادم که روضه بخوانند... خبر به شهربانی رسید و آمدند جلوی منزل ایستادند و گفتند که نباید روضه باشد... بعد مأمورین به من گفتند: برگردید و به خمین بروید، گفتم: من قصد داشتم فردا به خمین برگردم ولی چون شما امر می‌کنید نمی‌روم. مگر مرا به زور ببرید....[26]

هرچند این مراجعت اجباری به خمین صورت گرفت. ولی آیت‌اللّه‌ پسندیده پس از چند روزی به بهانه ناسازگاری هوای خمین به قم بازگشتند تا از نزدیک بر امور مربوط به فعالیت‌های بیت حضرت امام، نظارت نمایند. در دوران حضور مرحوم حجت‌الاسلام حاج سید احمد خمینی در قم، آیت‌اللّه‌ پسندیده از بازویی توانا برخوردار بود و با مدیریت قوی و هماهنگی لازم به رتق و فتق امور طلاب و برقراری ارتباط با حضرت امام و هدایت مبارزین می‌پرداخت. مکاتبات مکرر حضرت امام(ره) در این رابطه، گویای این هماهنگی می‌باشد.

چراغ بیت امام در قم با حضور آیت‌اللّه‌ پسندیده همواره می‌درخشید و گرمابخش محفل مریدان و شاگردان آن حضرت بود.

پس از عزیمت حاج سید احمد خمینی به نجف اشرف و به دنبال آن شهادت مظلومانه حضرت آیت‌اللّه‌ سیدمصطفی خمینی و ماندگار شدن مرحوم حاج سید احمد در کنار حضرت امام، آیت‌اللّه‌ پسندیده به تنهایی، عهده دارد مسئولیتی خطیر گردید و این مهم را به احسن وجه، به انجام رسانید.

شهادت آیت‌اللّه‌ سید مصطفی خمینی، جرقه عظیمی بود که ایران اسلامی را به جنبش واداشت و حوزه علمیه و شهر قم به عنوان پایگاه دائمی انقلاب اسلامی، مرکز جوش و خروش انقلابی یاران امام بود.

حضور آیت‌اللّه‌ پسندیده در بیت امام یکی از عوامل مهم ارتباط انقلاب اسلامی با رهبری آن در نجف اشرف و به‌خصوص در زمان اقامت امام در نوفل‌لوشاتو بود. در راستای همین نقش مؤثر بود که ساواک حضور ایشان را در قم برای رژیم خطرناک دانسته و طی یک دادگاه فرمایشی ایشان را برای مدت سه سال به شهر کویری انارک، تبعید کردند.

ولی آیت‌اللّه‌ پسندیده حکم غیرقانونی تبعید را نادیده گرفت و با شهامت به قم ـ کانون قیام ـ بازگشت.

این بار، ساواک با عصبانیت به مسئله بازگشت ایشان به قم، پرداخت و طی حکمی، محل تبعید ایشان را از انارک به داران اصفهان، تغییر داد.

متن سند ساواک، به این شرح است:

«صورتجلسه»

ساعت 1000 روز 10 / 3 / 2537 [1357 ]شاهنشاهی بنا به دعوت تلفنی آقای فرماندار قم کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی شهرستان قم در دفتر کار ایشان تشکیل و آقای فرماندار اظهار داشتند سید مرتضی پسندیده فرزند مصطفی متولد 1274 خمین شناسنامه شماره 138 صادره از خمین ساکن قم در تاریخ 21 / 2 / 1337 [1357 ]به اتهام تحریک مردم برضد یکدیگر و اخلال نظم و آسایش عمومی از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی قم به مدت 3 سال اقامت اجباری در انارک نائین از توابع استان اصفهان محکوم و رأی صادره با موافقت جناب آقای استاندار مرکز درباره نامبرده اجراء گردیده است و در اجرای اوامر صادره از مرکز و بنا به مقتضیات محلی و مصالح عمومی مقرر است محل اقامت اجباری وی به شهر دیگری که کمیسیون تعیین می‌نماید تغییر یابد.

کمیسیون ـ با توجه به توضیحات آقای فرماندار و پیشنهاد نماینده نخست‌وزیری با تغییر محل اقامت­اجباری متهم مورد بحث موافقت دارد، لذا محل اقامت اجباری نامبرده را نسبت به بقیه مدت محکومیتش شهرستان داران اصفهان تعیین می‌نماید.»[27]

مرحوم آیت‌اللّه‌ پسندیده این بار با پیام امام خمینی مبنی بر اینکه «تمام کسانی که تبعید شده‌اند به حکم تبعید اعتنا نکنند و به قم و یا شهر خودشان مراجعت کنند»، بلافاصله روانه قم شدند.

مرحوم آیت‌اللّه‌ پسندیده پس از پیروزی انقلاب اسلامی علیرغم موقعیت ویژه‌ای که از مراتب علم و تجربه و مبارزات مستمر خویش داشتند همچون گذشته افتخار وکالت امام خمینی را در امور شرعی مردم به هر عنوان و سمتی و بر هرگونه امتیازی ترجیح دادند و در طول سال‌های پس از پیروزی با بزرگواری و بی‌هیچ ادعا و توقعی و بدون کمترین تغییری در مواضع و مشی و شیوه زندگی خویش، همان مسیر روشن گذشته را تعقیب نمودند.

در آبان ماه 1357 آیت‌اللّه‌ پسندیده این یار دیرین و ظهیر هماره آن سفر کرده، رخ در نقاب خاک کشید و به جمع سالکان کوی ملکوت پیوست و پس از تشییع پرشکوه، پیکر این عالم جلیل‌القدر در مسجد بالاسر در حرم مطهر حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.

 

آئین برادری به روایت نامه‌ها

در انتها برای معرفی چگونگی ارتباط حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده با حضرت امام خمینی(ره) گزیده‌ای از مکاتبات فی‌مابین را که تحت عنوان «آیین برادری به روایت نامه‌ها»، توسط حجت‌الاسلام حمید انصاری نگاشته شده است در ذیل می‌آوریم :

رابطه متقابل حضرت امام خمینی(سلام‌اللّه‌ علیه) و آیت‌اللّه‌ پسندیده حقیقتا مثال‌زدنی، و الگویی است در آداب اخوت و معاشرت اسلامی. در یک سوی این رابطه فقیه و مرجعی نامدار و رهبری برجسته چون امام خمینی(سلام‌اللّه‌ علیه) قرار دارد که اندیشه و نهضت الهی‌اش جهان را درنوردیده و علاوه بر ایجاد و استقرار نظام اسلامی در ایران موج دین‌گرایی و اسلام خواهی را در جهان طنین افکنده است و در سوی دیگر برادری بزرگ که سالهایی چند سمت سرپرستی و استادی امام را داشته است.

اسناد و نامه‌های امام و خاطرات فراوانی که یاران و آشنایان آن حضرت نقل کرده‌اند جز این گواهی نمی‌دهند که امام خمینی(سلام‌اللّه‌ علیه) در تمام مدت عمر حتی یک بار از منش اسلامی در برخورد متواضعانه و سراسر تجلیل و احترام با برادر بزرگ خویش عدول نکرده است.

این تکریم و تواضع نه تنها در امور مهم و مراودات آن دو بزرگوار و نه تنها در نوع خطابه‌ها و نامه‌ها و رفتار در مجالس رسمی بلکه در جزئی‌ترین مسایل نیز فراوان به چشم می‌خورد. علیرغم موقعیت برجسته امام و انتظار پذیرش عمومی، حضرت امام هیچگاه حاضر نشد قدمی جلوتر از برادر بزرگ خویش حرکت کند و پیش از او از محلی خارج و یا وارد شود. از زبان یادگار امام شنیده و خوانده‌اید که حتی در حساسترین لحظات تاریخی انقلاب در روز 12 بهمن که میلیون‌ها چشم برای خروج امام از هواپیما لحظه‌شماری می‌کردند، آن حضرت حاضر نشد پیش از آن که آیت‌اللّه‌ پسندیده از هواپیما خارج شود، بیرون روند.

تمام نامه‌های حضرت امام خطاب به ایشان با نهایت توجه و احترام و تکریم مرقوم شده‌اند، نامه‌ها با عناوینی همچون «حضور مبارک حضرت مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای پسندیده دامت برکاته» و بعضا مطالب نامه با جمله : «فدایت شوم» و یا «تصدقت گردم» آغاز می‌شود و در اغلب آنها تقاضای توجه به سلامتی و ابراز نگرانی از مختصر کسالت ایشان به چشم می‌خورد. در صدها نامه‌ای که حضرت امام از نجف اشرف به فرزند عزیزشان حاج احمدآقا ـ رحمت‌اللّه‌ علیه ـ و یا دیگر فرزندان و منسوبین نوشته‌اند کمتر نامه‌ای یافت می‌شود که در آن توصیه و سفارش رعایت حال و احترام آیت‌اللّه‌ پسندیده و به تعبیر امام :«حضرت آقا» ـ نشده باشد.

چند نمونه از این توصیه‌ها :

خدمت حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین عم مکرم سلام برسانید. برای ایشان نگران هستم. می‌ترسم این رفت و آمد برای مزاج ایشان ناراحتی تولید کند و موجب استراحت ایشان در قم نباشد. پدرت (... حضرت آقای عموی معظم مادامی که قم هستند خیلی مواظبت از ایشان بکنید هم از جهت کرسی و مکان و هم از حیث غذا و سایر امور خصوصا احترامات...)

(... خداوند تعالی به شما توفیق عنایت کند حضرت آقا را تنها نگذارید البته به ایشان نباید بد بگذرد...)

(... از مواظبت آقای عمّ بزرگوار کوتاهی نکنید. ایشان ضعیف‌المزاج هستند و باید رسیدگی شوند...)

(... خدمت آقا سلام برسانید و به ایشان در این هوای سرد زمستانی خدمت کنید مبادا بد بگذرد...)

... خدمت حضرت آقای عمّ محترم سلام برسانید، مرقومات ایشان تماما جواب داده شده است و فرستاده شده است...)

(... جواب مرقوم آقای عمو را از طریق دیگر فرستادم. امید است برسد. از ایشان خیلی توجه کنید و خدمت به ایشان فرض است از برای شما...)

[1ـ کتاب «وعده دیدار» انتشارات مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)]

حقیقتا فرزندان امام نیز در طول دوران تبعید آن حضرت و سال‌های پس از پیروزی انقلاب، سفارش اکید پدر را به شایسته‌ترین نحو عملی ساختند و پس از رحلت امام، یادگار عزیز آن حضرت : مرحوم حاج احمد آقا چونان فرزندی مهربان به مراقبت و حتی پرستاری از عموی بزرگوارش ـ که بنا به دعوت حاج احمد آقا به محلی در جوار منزل ایشان نقل مکان نموده بود ـ پرداخت و پس از ارتحال یادگار امام، فرزند برومند ایشان به شایستگی تمام وصیت پدر را در خدمت به حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده. تا آخرین لحظات حیات ایشان عملی نمود.

نکته حائز اهمیت آن که اختلاف رأی و نظر آیت‌اللّه‌ پسندیده با امام در مواردی از مسائل مختلف جزیی و کلی که با صراحت و صمیمیت توأم با احترام در نامه‌های ایشان یافت می‌شود، کمترین اثری بر رابطه متواضعانه و آکنده از احترام و تکریم امام نسبت به ایشان نداشت چنان که این اختلاف سلیقه‌ها نه تنها بر میزان اطاعت و ارادت آیت‌اللّه‌ پسندیده به حضرت امام اثر منفی نداشت، بلکه میزان احترام و تبعیت کامل معظم‌له نسبت به رهبر کبیر انقلاب اسلامی در مکاتبات سال‌های اخیر ایشان افزونتر از گذشته گردیده بود و در عین حالی که نقطه‌نظرات خویش را صادقانه و صریح عرضه می‌نمود، نسبت به صحت و سقم آنها نظر امام را جویا می‌شد و در مقام عمل آن چه را که امام می‌خواستند عینا اجابت می‌کرد و در این مقام تا به آن جا پیش رفته بود که حتی سفر خویش و نقلِ موقتِ مکان از قم به تهران را نیز از محضر امام کسب تکلیف می‌کرد. آن فضای آزاد و آزاداندیشی و این رفتار متواضعانه و کریمانه و این رابطه سراسر محبت و صمیمیت و مسئولیت‌پذیری که قریب به یک قرن بین این دو بزرگوار جاری و ساری بوده است حقیقتا درسی است آموزنده برای ره‌جویان وادی تعلیم و تربیت.

 

نامه حضرت امام از ترکیه به آیت‌اللّه‌ پسندیده                                 20 محرم‌الحرام 1385

بسم‌اللّه‌ الرحمن الرحیم

حضور محترم جناب مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای پسندیده دامت برکاته.

به عرض عالی می‌رساند : انشاءاللّه‌ تعالی وجود محترم خالی از نقاهت و ملال است. سعادت و عزت آن حضرت را از خداوند تعالی مسئلت می‌نماید. حال اینجانب بحمداللّه‌ وله‌الشکر خوب است، به هیچ وجه نگرانی ندارم و جنابعالی و سایرین هم نگران نباشید. آنچه خداوند تعالی مقدّر فرموده عین صلاح است از خداوند تعالی خواستار است که ما را راضی فرماید از مقدرات. خدمت همه خویشاوندان سلام برسانید                        والسلام علیکم و رحمه‌اللّه‌

مصطفی بحمداللّه‌ سالم و سلام ابلاغ می‌نماید                           روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

 

بسم‌اللّه‌ الرحمن الرحیم

چون در این اوقات وصول قبوض وجوه به اینجانب و ایصال صاحبان وجوه بسیار مشکل است، لهذا به جمیع اهالی محترم ایران و افغانستان و پاکستان و سایر بلاد اعلام می‌نماید که مهر و امضاء حضرت مستطاب حجت‌الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدمرتضی پسندیده دامت برکاته

اخوی معظم اینجانب و وکیل من در این امور به منزله مهر و امضای اینجانب است و مؤمنین هر چه وجوه از هر باب به معظم‌له برسانند، مورد قبول اینجانب است و برّی‌الذّمه می‌شوند و محتاج به مهر و امضای اینجانب نیستند.   والسلام علی‌المؤمنین و عباداللّه‌ صالحین

تاریخ 20 شهر جمادی‌الثانی 1395

                                                                             روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

برادر بزرگوارم قربانت شود

شما را به خدای متعال قسم می‌دهم به حرف‌های دکتر ترتیب اثر دهید. چرا موجب نگرانی همه می‌شوید. خداوند لازم نموده است که در مواقع احتمالی ضرر، انسان از آن چه موجب است اجتناب کند اگر چه ترک حج و صوم و صلوة باشد...

روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی

نام و چهره نورانی حضرت آیت‌اللّه‌ پسندیده برای مقلدین امام، نام و چهره‌ای آشناست و در آن سالهای سخت خفقان که حتی بردن نام امام و پرداخت وجه شرعی به وکلای امام جرم سنگین محسوب می‌شد آن بزرگوار کار و موقعیت خویش را در شهرستان خمین رها کرد و افتخار وکالت شرعی امام خمینی را با همه خطراتش بر آسایش و آرامش زندگی ترجیح داد و با استقرار در منزل امام در قم، مطمئن‌ترین حلقه ارتباط مقلدین و امام گردید.

به لحاظ ارتباط دیرین و گسترده حضرت امام با آیت‌اللّه‌ پسندیده و اعتماد عمیق امام به ایشان و صداقت و امانتداری معظم‌له نسبت به امام هیچکس به اندازه آیت‌اللّه‌ پسندیده در انتقال اخبار و گزارش مسائل مختلف قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با امام خمینی مکاتبه نداشته است.

تعداد نامه‌ها و گزارش‌های باقی مانده از آن بزرگوار از هزار متجاوز است. ایشان به عنوان وکیلِ امین امام و پیام‌رسان امین مردم آنچه را که در ملاقات‌ها و نامه‌ها از ایشان خواسته بودند تا به اطلاع امام برساند عینا و در نهایت امانتداری طی نامه‌هایی پیاپی به حضرت امام منعکس می‌نمود.

این نامه‌ها سرشار از نکته‌های خواندنی و حاوی نقطه‌نظرات شخصی ایشان از کلی‌ترین مسائل گرفته تا بیان جزیی‌ترین خبرها و نقل گفته‌ها و شنیده‌های بی‌شمار مردم و بیان مشکلات و دردسرهای اقشار مختلف و بخصوص بیان نقطه‌نظرات گروه‌ها و جریانات سیاسی در مسائل گوناگون نهضت و امور اقتصادی و سیاسی و جنگ و ... می‌باشد.

بسیاری نامه‌های رسمی ایشان با جمله «جعلت فداک» یا «روحی فداک» شروع می‌شود که حاکی از محبت و اطاعت و اعتقاد عمیق قلبی آن بزرگوار به حضرت امام می‌باشد و در اینجا تنها به چند نمونه از این نامه‌ها بسنده می‌کنیم :

18 ج 2  84 (آبان ماه 43)

به عرض حضور مبارک می‌رساند: روزنامه اطلاعات در صفحات وسط تقریبا حدود بیست سی کلمه در هفته گذشته 21 یا 22 یا 23 مهرماه نوشته بود: «سپس لایحه الحاق ایران به پیمان وین تصویب شد» دیگر هیچ مطلبی ننوشته بود. در کیهان هم ظاهرا همین طور بوده و مجاز نیستند چیزی بنویسند. آن چه تقریبا مظنون یا معلوم است این است که در دو سه ماه قبل این موضوع در مجلس سنا مطرح شده و مذاکره هم شده و تصویب نمودند ولی اجازه طبع آن داده نشده و بعدا در همان 21 یا 22 مهر در مجلس شورا مطرح و تصویب شده و آقای مهندس ریاضی از دست این قانون می‌گویند به آمریکا فرار کرده که در ایران نباشد. و اما مطلب این است که برای مصونیت آمریکایی‌ها و مستشارهای آنها این پیمان تصویب شده که ایران به پیمان وین ملحق می‌شود و ظاهرا پیمان این است که ممالک کامله‌الوداد باید در ممالک همدیگر از تعرّضات قانونی و غیره مصون باشند و اگر تخلف یا جرایمی کردند در سفارتخانه خودشان رسیدگی و محاکمه شود و در واقع مثلاً اتباع ایران در ایران باید هرگاه با آمریکایی‌ها اختلاف داشتند در سفارت آمریکا محاکمه و رسیدگی شود.

الداعی. سیدمرتضی پسندیده

 

ـ اول جمادی‌الاول 84 (مهرماه 1343)

به عرض حضور مبارک می‌رساند:

بعضی تقاضا داشتند یک نفر برای امام جماعت و مسجد و منبر تعیین فرمایید، ولی فعلاً اقتضاء ندارد تا رمضان چه پیش آید

هرگاه بخواهید اعلام خطر فرمایید باز اسرائیل و عمال اسرائیل در ایران و بهایی‌ها را رها نفرمایید که مع‌الاسف تحت حمایت دول بزرگ برای اضمحلال اسلام و تضعیف دیانت و علما کوشش دارند. خیلی اهانت به مقامات نباشد.

از قانون در ایران فقط اسمی باقی مانده. دادگستری نیز قادر نیست انجام وظیفه نماید. از قانون اساسی اسمی باقی نمانده. به قول شاعر : «از گربه همان گوشی دمی هست ورا» باقی همه عنکبوت را می‌ماند. ایام سعادت و برکات مستدام، ظل عالی برقرار.

الداعی ـ سیدمرتضی پسندیده

ـ شب 17 صفر 84 (تابستان 1343)

قربانت شوم

چون امشب شب یکشنبه است و با آقایان عظام حسب‌المعمول منزل حضرت آقای نجفی باید بروم، به این مختصر تصدیع افزا شدم. روزها هم آقایان حجج، مجلس روضه و تعزیه‌داری دارند و آقایان وعاظ و طلاب بسیار منظم، و خدمت می‌نمایند.

گویا در مرزهای عراق یک تمرکز قوایی شده ـ به منظور گزارش آمد ـ ولی اطلاع صحیح در دست نیست مصاحبه آقای وزیر دادگستری مقنع نیست چون اگر طرحی خود مجلسی‌ها بدهند و تصویب کنند وزراء چه می‌کنند؟ مظنون است خود دولت طرحی را تهیه و به دست زنها به مجلس بدهند. هر چند فعلاً صلاح دولت هم نیست. آن‌چه احساس می‌شود برای تضعیف اسلام و مسلمین که هدف قطعی غریبهاست کم‌کم اصول اسلامی را تغییر می‌دهند تا نتیجه‌ای که می‌خواهند بگیرند.

والسلام علیکم ـ الاحقر ـ سیدمرتضی پسندیده

ـ روحی فداک

با تقدیم دعوات، چون هوای قم گرم و ناراحت‌کننده است، هرگاه اجازه و صلاح بدانید تابستان را در تهران در حالت استراحت باشم و در این صورت مقرر فرمایید پنجم یا ششم شوال یک ماشین برای ساعت هشت و نیم صبح قم باشد که تهران در منزل بنده‌زاده اقامت کنم و اگر صلاح در ماندن قم است توقف کنم. زیادتر تصدیع ندهم و عرضی ندارم...

والسلام علیکم و الرحمة ـ سیدمرتضی پسندیده

 

18 حج 404

ـ روحی فداک

با تجدید دعوت و تبریک عید سعید غدیر، با بودن داعی در تهران مجوزی برای امضاء قبوض رسید به اسم داعی و امضای چکهای بانکی و پرداخت به مؤسسه تعاون اسلامی قم، برای قم به نظرم نمی‌رسد . عقیده دارم آقای تهرانی(آقای حاج شیخ محمدصادق) یا آقای قرهی یا آقای اسلامی هرکدام را صلاح می‌دانید تعیین فرمایید و مرا معاف فرمائید یا داعی به آقای قرهی و آقای تهرانی اختیار امضاء بدهم بسته به نظر عالی است.     

والسلام علیکم و الرحمة ـ پسندیده[28]

 

پی‌نوشت‌ها:

[1] . اصول کافی ـ ج 1 ـ کتاب فضل العلم ـ حدیث 2

[2] . اصول کافی ـ ج 1 ـ کتاب فضل العلم ـ حدیث 5

[3] . مداد العلماء افضل من دماءالشهداء ـ بحارالانوار ـ ج 2 ـ ص 14

[4] . فصلنامه حضور ـ ش 17 ـ ص 337

[5] . فصلنامه حضور ـ ش 17 ـ ص 334

[6] . صاحب عبقات الانوار مرحوم میرحامد حسین هندی نیشابوری می‌باشد که خانواده جلیل آن مرحوم اکنون اکثرا در لکنهور به سر می‌برند. درباره شخصیت آن عالم جلیل‌القدر در کتاب «فوائد الرضویه» چنین آمده است : «السید الاجل العلامه و الفاضل الورع الفهامة الفقیه المحقق و... آیه‌اللّه‌ فی العالمین و ... و بالجمله وجود آن جناب از آیات الهیه و حجج شیعه اثنی عشریه بود. هر کس کتاب مستطاب عبقات الانوار که از قلم دُربار آن بزرگوار بیرون آمده مطالعه کند می‌داند که در فن کلام، سیّما در مبحث امامت از صدر اسلام تاکنون احدی بدان عنوان سخن نرانده و بر آن نمط تصنیف نپرداخته است... در سنه 1306 جناب سید از دنیا درگذشت و به اجداد طاهرین خود پیوست.» نهضت امام خمینی ـ سید حمید روحانی ـ ج 1 ـ ص 20       به نقل از فوائد الرضویه ـ صص 92 ـ 91

[7] . خاطرات آیت‌اللّه‌ پسندیده ص 9، در این خاطرات، آیت‌اللّه‌ پسندیده، این ازدواج را با خواهر یوسف خان می‌داند.

[8] . نهضت امام خمینی ـ سید حمید روحانی ـ ج یک ـ صص 23ـ20

[9] . ایشان در خاطرات خود می‌گوید : من یادم می‌آید، 8 سال داشتم. در همین حال با او [بدیع‌الملک] درباره قتل پدرمان، و تقاضای اعدام قاتل صحبت می‌کردیم. خاطرات «ص 24»

[10] . خاطرات آیت‌اللّه‌ پسندیده ـ ص 25

[11] . خاطرات ـ ص 50

[12] . حضور ـ ش 17 ص 341

[13] . خاطرات ـ ص 91

[14] . حضور ـ ش 17 ـ ص 340

[15] . خاطرات ـ صص 2 ـ 91

[16] . خاطرات ـ ص 87

[17] . خاطرات ـ ص 98

[18] . برای اطلاع بیشتر از رخدادهای تاریخ معاصر ایران، و نقش معظم له در دوره‌های مختلف آن، به کتاب خاطرات ایشان مراجعه شود.

[19] . سند شماره 1 / 19 ـ 5 ـ 651 مورخه 6 / 3 / 44

[20] . حضور ـ ش 17 ص 350

[21] . خاطرات ـ صص 106ـ104

[22] . حضور ـ ش 17 ص 351

[23] . خاطرات ـ ص 117

[24] . حضور ـ ش 17 ص 352

[25] . حضور ـ ش 17 ص 352

[26] . خاطرات ـ ص 119

[27] . فصلنامه حضور ـ ش 17 ـ ص 253

[28] . فصلنامه حضور ـ ش 17 ـ صص 349 ـ 343

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.