تاریخ سند: 5 مهر 1346
موضوع: اظهارات سیدمحمود قمی علیه جشنهای تاجگذاری
متن سند:
از: 9/ﻫ تاریخ:5 /7 /1346
به: 316 شماره: 7522 /9ﻫ
موضوع: اظهارات سیدمحمود قمی علیه جشنهای تاجگذاری1
ساعت 1030 روز 5 /7 /46 سیدمحمود قمی در حضور شیخ ابوالقاسم تلافی2 و شیخ محمد سلطانی و حاجی مهدی مقدسی و شیخ عباس طبسی در منزل آیتالله قمی اظهار مینماید:
در شهرستان قم، مردم شدیداً با جشن تاجگذاری مخالفت مینمایند. مأمورین در نظر داشتهاند که مخالفین را دستگیر نمایند ولی هنوز نتوانستهاند رد پای آنها را پیدا کنند. ضمناً نامههایی برای من از تهران، شیراز، اصفهان، قم، شیروان[و] بجنورد رسیده مبنی بر اینکه مردم از شرکت کردن در جشن 4 آبان3 و تاجگذاری ناراضی هستند و مردم را به زور وادار به شرکت مینمایند. در خاتمه اظهاراتش اضافه مینماید:
اگر خداوند به شیخ حسین مقدس نصرت میداد، یک نفری را که شیخ حسین مقدس میشناخته است او را گرفته و زندانی کردهاند؛ این شخص درصدد بوده است که شاه را از بین ببرد، ولی دستگیر شده؛ الآن اطرافیان این زندانی با شیخ حسین مقدس رفت و آمد میکنند و با دولت شدیداً مخالفاند.
توضیح منبع . میان من و شما کلامالله مجید که این خبر را از زبان سیدمحمود قمی شنیدم و گزارش کردم. عندالله و عندالرسول.
نظریه رهبر عملیات . پیرو 7470/ﻫ 1- 6 /7 /46 بدیهی است این اظهارات را محمود قمی در میان چند نفر از اطرافیان خود مینماید و به وسیله آنها نیز در بین مردم اشاعه داده میشود. از روزی که سیدمحمود قمی از عراق به ایران مراجعت و سپس به مشهد آمده، همه روز فعالیت خود را به صورت تبلیغ و تماس با عناصر ناراضی و مکاتبه با عناصر افراطی قم و عراق به وسیله پیک از سر گرفته است. با توجه به تماس شیخ حسین مقدس با محمود قمی در اطاق خلوت، گزارش خبری 7505 /9ﻫ- 8 /7 /46 مطلبی را که در مورد شخصی که در نظر داشته شاهنشاه را از بین ببرد مطرح کرده؛ منظور جعفر بلوچ بوده است.
توضیحات سند:
1. مراسم تاجگذارى محمدرضا شاه و فرح در تاریخ چهارم آبان 1346 برگزار شد. به همین مناسبت دولت هفت روز را به عنوان جشن و سرور اعلام کرد. میلیونها دلار از دسترنج مردم صرف هزینه این مراسم شد. این در حالى بود که غالب مردم در سختى و عسرت زندگى کرده و از تأمین مایحتاج اولیه زندگى خود ناتوان بودند. ابراز شادى تقریبا اجبارى بود و کسبه و اصناف بایستى یک نوع تظاهرى دایر بر مشارکت در این جشن به عمل مىآوردند.
شایع شده بود که در روز تاجگذارى بایستى در مساجد اذان بگویند، به همین خاطر شهید حجتالاسلام فضلالله مهدىزاده محلاتى با جمعى از روحانیون هماهنگى به عمل مىآورد که از گفتن اذان در آن روز در مساجد خوددارى گردد و اعلامیهاى هم علیه این مراسم منتشر نمایند و واعظین نیز علیه این مخارج اسرافکارانه و مسایل پیرامون آن سخنرانیهاى مهیج بنمایند. طلاب حوزه علمیه قم اعلامیهاى تحتعنوان «عزایى به نام جشن» منتشر ساخته و با بازگو کردن قانونشکنىها و خودکامگیها و دیکتاتوریهاى شاه و برشمردن دردها، رنجها و گرفتاریهاى مردم محروم و ستمدیده ایران، مخارج سنگین و کمرشکنى را که رژیم شاه براى آن مراسم صرف کرده، محکوم نمودند. در آستانه برگزارى مراسم، رژیم شاه گروهى از مبارزین که در مخالفت با این مراسم فعالیتهایى را داشتند دستگیر و زندانى نمود که از جمله آنها آقایان: ربانى شیرازى، شهید محلاتى، غیورى و هاشمى رفسنجانى بود و تقریباً از چند روز تا یک هفته پس از پایان مراسم آنها را آزاد میکرد.
(ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتى، صفحه 241 و 242، نهضت امام خمینى، سیدحمید روحانى، جلد دوم، واحد فرهنگى بنیاد شهید، چاپ اول، خرداد 1364، صفحه 283، هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامى، غلامرضا کرباسچى، جلد اول)
2. حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ ابوالقاسم تلافی نوغانی، از شاگردان آیتالله سیدحسن قمی (ره) بود که در راستای اعتلای دین و قرآن به تلاش مشغول گردید و در بهمن ماه سال 1391ش، دار فانی را وداع گفت.
3. رژیم پهلوی در روز چهارم آبان که سالروز تولد شاه بود، دستور میداد شهرها را چراغانی کنند و کسبه مجبور بودند بر سردر مغازههای خود پرچم کشور را بیاویزند. محصلان جوان را به استادیومهای ورزشی میبردند و در آنجا آنان را به رقص و پایکوبی و حرکات ورزشی وامیداشتند. در این روز معمولاً شاه و خانوادهاش در استادیوم امجدیه (شهید شیرودی فعلی) حاضر میشدند و برنامههایی را که دختران و پسران، به ویژه دختران دانشآموز و ورزشکاران باستانی و دانشجویان دانشگاه پلیس اجرا میکردند به تماشا مینشستند و در پایان نیز مراسم آتشبازی برپا میشد. در سالروز تولد شاه هیئت دولت، سران ارتش، و سایر سردمداران رژیم و نیز سفرای خارجی برای تبریک به حضور شاه پذیرفته میشدند. شاه آخرین سالروز تولدش را در کاخش، هنگامی که مردم ایران یکپارچه علیه او برخاسته بودند و بر او نفرین میفرستادند، در محیطی مملو از اضطراب جشن گرفت!
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 49