تاریخ سند: 5 دی 1357
بازجوئی از محمدهادی فرزند احمد شهرت یزدانی جلسه دوم
متن سند:
تاریخ: 5 /10 /1357
بازجوئی از محمدهادی فرزند احمد شهرت یزدانی جلسه دوم
س ـ هویت شما محرز است بیان کنید عکسهای آیتالله خمینی را از کجا تهیه و به چه تعداد به چه مبلغ و برای چه منظوری به فروش رسانیدید[؟]
ج ـ عکسهای آیتالله خمینی را از قم خیابان نزدیک حرم در حالی که مقداری کتابهای دیگر هم فروشنده بساط سر خیابان کرده بود خریدم و مقدار آن در حدود دویست عدد بوده و در بابل به شخصی که کتابفروشی و کاغذفروشی جزئی دارد داده و به ایشان گفتم دانهای 5 /13 ریال به فروش و اصل خرید من یک فکر پیشبینی شده نبود که این مقدار بخرم بلکه خواستم چند عدد بخرم ولی چون دیدم ارزان است و افراد زیاد میخرند پیش خود تصمیم گرفتم بیشتر بخرم و در بابل ببرم والا غیر این هیچ هدف دیگر نبود. محمدهادی یزدانی
س: تاکنون در تهیه و توزیع چه اعلامیههائی شرکت و فعالیت داشتهاید؟
ج ـ در مسئله اعلامیه که ذکر شد من بحمدالله دخالتی در کار نداشته و ندارم چون این کار را برای خود خلاف دانسته زیرا میدانم که با حیثیت و زندگی خودم بازی میکنم و لذا در این امور هیچگونه مداخله یا شناسائیهایی که سبب گرفتاریهای زندگی و کسب و زن فرزند شود برای خود خلاف و گناه میدانم. محمدهادی یزدانی
س ـ تاکنون چه اعلامیههائی مطالعه کردهاید؟
ج ـ گاه اعلامیههائی که از طرف مراجع قم و یا حضرت آیتالله خمینی که در خانه میاندازند و گاه در شبستان مسجد شب [پخش]میکردند مطالعه میکردم و بعد چون اسم خدا و آیه قرآن در آن بود در آب پاز پرگل محو میکردم. محمدهادی یزدانی
س ـ برابر اطلاعات رسیده سرکار کسبه را دعوت به تعطیل مغازهها مینمودهاید انگیزه این کار را بنویسید.
ج ـ من خودم فردی هستم کاسب جزء که با باز بودن مغازهها باید زندگی خود را تأمین کنم و یک روز بستن برای من زیانش جبران را ندارم کاری بکنم و به همین دلیل دیگران مانند من هستند و ضرر رسانیدن به مردم و جلوی کسب کار آنها را گرفتن از طرف دین مقدس اسلام حرام است، لذا من مسلمان نه وظیفه دارم خود را ضرر برسانم نه مردم را و ما هر وقت از طرف روحانیون بابل نامهای برای تعطیل داده شد و یا فرمودند میبندیم والّا به هیچ چیز هم توجه نمیکنیم که ما را تهدید کنند و یا ما این خیانت را بکنیم کسی را تهدید بکنیم. محمدهادی یزدانی
س ـ سرکار جهانگیر محسنی افشار و قاسم اللهوردی را میشناسید یا خیر؟ در صورت مثبت چگونگی آشنائی و ارتباط خود را مشخص کنید.
ج ـ آقای افشار در بانک قرض الحسنه بابل مسئولیت دارد و من پول که برای خودم قرض گرفتم و یا کسی از مشتری از آنجا تقاضا کند و ضامن بخواهد ضمانت میکنم. لذا از وقتی که قرضالحسنه باز شد ایشان را شناختم و آقای قاسم اللهوردی همسایه مغازه من هستند و ایشان مثل من سقطفروشی دارد و مدت حدود ده سال هم همسایه مغازه هست. محمدهادی یزدانی
س ـ با افراد فوق چه فعالیتی در زمینه مسائل اسلامی و مذهبی و تهیه و توزیع اعلامیه دارید؟
ج ـ همان طور که عرض شد اولّاً آقای افشار در قرض الحسنه و آقای قاسم اللهوردی چون همسایه هست و هر دو آنها چون افراد مذهبی هستند در مسجد نماز جماعت برپا میشود با هم برخورد داریم و لذا مسئله اعلامیه در تهیه و توزیع هیچگونه اطلاعی نداشته و خداوند عالم هم گواه است و دروغ گفتن هم ضد ایمان هست و تمام ثواب آدم را محو میکند. محمدهادی یزدانی
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی میکنید؟
ج ـ صحت اظهارات خود را گواهی میکنم. محمدهادی یزدانی1
توضیحات سند:
1. چند روز پس از این بازجویی به علت شرایط سیاسی موجود، تصمیم به آزادی وی گرفته شد و شعبه 12 بازپرسی طی شماره: 2 /21739 /66 /401 - 17 /10 /1357 نوشت: « قرار بازداشت مورخ 25 /9 /1357 صادره درباره نامبرده به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران به قید وجه التزام مبلغ یکصد هزار ریال تبدیل گردیده، خواهشمند است دستور فرمایید با ابلاغ قرار صادره در صورتی که به اتهام دیگری بازداشت نباشد از زندان آزاد و نتیجه را اعلام دارند»
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 12 صفحه 105