تاریخ سند: 14 آذر 1356
موضوع تشکیل جلسه در منزل دکتر امینى
متن سند:
گزارش خبر
به: 312 شماره گزارش: 57625/ ﻫ 21
از: 20 ﻫ 21 13560914 تاریخ گزارش: 14 /9 /36
موضوع تشکیل جلسه در منزل دکتر امینى
در ساعت ده صبح مورخه 10 /9 /36 جلسهاى با شرکت حدود 10 نفر از جمله ذوالفقارى شهردار سابق. دکتر ابطحى. الموتى. جمشیدى. منصورى. کاویانى در منزل دکتر امینى تشکیل ابتدا امینى ضمن صحبت اظهار داشت موسوى عصر تلفن کرد گفت آرزو کردم دیروز در صف سلام باشم و پاى شما را ببوسم بسیار شیرین کارى کردید ولى در قم چون برنامههایى است قرار است تظاهراتى انجام شود بنده منصرف شدم واقعاً بیان شما جلوهاى داشت دکتر امینى گفت در پاسخ گفتم من حاضر نیستم کسى پایم را ببوسد چون اعلیحضرت من را یک فرد آخوندى مىشناسد گاهى شوخى مىفرمایند ذوالفقارى گفت من در سلام عید غدیر شرکت نکردم از تلویزیون نگاه کردم برخلاف دفعات گذشته شما را خوب نشان داده امینى جواب داد کسى که حالش خوب نیست نباید در سلام حاضر شود زیرا یگانه آنقدر در سلام حالش بد بود که ناچار شدند وى را به خارج از سالن ببرند ذوالفقارى اضافه کرد یگانه آدم بسیار خوبى است ولى از عهده این کار بر نمىآید در سازمان مسکن هم که بود به او گفتم کار سبکترى قبول کند ولى او گوش نکرد ایشان براى وزیر مشاور مناسب است نه وزیر دارایى و سپس در مورد دکتر اقبال صحبت به میان آمد دکتر ابطحى گفت او مریض بود ولى حاضر نبود کسى از بیمارى وى اطلاع پیدا کند زیرا براى حفظ مقام خود را تا دم تیغ برد این خود جنونى است که بعضىها دارند و بعداً در مورد جنون جمعآورى اشیاء قیمتى صحبت شد که ذوالفقارى گفت من این جنون را دارم آنچه پول به دستم مىآید تمبر مىخرم شاید در دنیا در جمعآورى تمبر نفر سوم باشم سپس خطاب به حاضرین گفت دوستان جمعآورى لوازم عتیقه جنبه وطنپرستى هم دارد شهبانو در آمریکا مقدارى ظروف قدیم را که از دوران صفویه بوده مشاهده مىکند به آن شخص فروشنده که گویا کلیمى بوده مىفرمایند چرا این ظروف را به آمریکا آوردهاى اینها جزئى از تاریخ ایران است آمریکایى از این ظروف چیزى جزء قشنگى درک نمىکند سپس ظروف را با قیمت چندین هزار دلار براى موزه ایران خریدارى مىکند این خود علاقه و وطنپرستى شهبانو را مىرساند نه تجملدوستى ایشان را ذوالفقارى ادامه داد گفت بدتر از تجملپرستى بعضىها جلالپرستى است مرحوم علاء را اگر از وزارت دربار بر نداشته بودند هنوز زنده بود دکتر امینى پاسخ داد سید جلال تهرانى مدتها به امید وزارت دربار نشست وقتى دید که صددرصد از وزارت خبرى نیست زندگى را ول کرد و رفت و سپس دکتر ابطحى گفت عباس مسعودى اگر یک شب شام در دربار تناول نمىکرد تا صبح خوابش نمىبرد و دکتر امینى گفت یک روز اعلیحضرت به مسعودى فرموده بودند دوستى من واقعى شما چیست که مسعودى علت این موضوع را از من پرسید گفتم اعلیحضرت سلامتى سالخوردگان را دوست دارند مایلند قدرى استراحت بفرمایند که همسر مسعودى اظهارات من را تصدیق کرد و سپس دکتر امینى از الموتى1 سؤال کرد از الهیار صالح چه خبر دارید الموتى جواب دادند روابط برقرار است امینى گفت مدتها است از وى خبرى ندارم وى آدم خوبى است در وطن پرستى و شاه دوستى الهیار هیچ تردیدى نیست در همان زمان جبهه ملى هم صالح از دیگران جدا بود و نحوه فکرش با دیگران تفاوت داشت مثل همین روزها که آدمکشها و کمونیستها که اسلام را شعار خود کردهاند در حالى که اسلام کمونیست را نمىپذیرد حتى مسیحىها نیز تاکنون کمونیست را نپذیرفتهاند اگر در اسلام فرصتى مىشد2 حق مارکسیستها را کف دستشان مىگذاشتم و این جلسه در ساعت 1020 همان روز به کار خود خاتمه داده است.
نظریه شنبه: نظرى ندارد.
نظریه یکشنبه: با توجه به دسترسى شنبه خبر به احتمال قوى صحت دارد. نظریه سهشنبه: در مرخصى به سر مىبرد.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
توضیحات سند:
1ـ دکتر مصطفى الموتى:
مصطفى الموتى فرزند حسین و در سال 1306 در تهران متولد شده، داراى دکتراى اقتصاد از دانشگاه تهران، وى کار مطبوعاتى را در پانزده سالگى شروع نموده و در سال 1329 (با خانم عفت عمید نورى، وکیل پایه یک دادگسترى، رئیس کمیسیون شوراى عالى زنان شمیران و روزنامهنگار) ازدواج نموده و در سالهاى 1331 و 1332 در روزنامه «داد» مقالات تندى علیه دولت دکتر مصدق نوشت که به همین علت چندین بار دستگیر و روزنامه مذکور نیز توقیف شد. او در همین زمان با عوامل کودتا (سپهبد زاهدى و اردشیر زاهدى) آشنا و در تظاهرات خیابانى علیه مصدق فعال شده و پس از کودتاى 28 مرداد 1332 در دولت زاهدى، سمت معاونت نخستوزیرى را به دست آورده است. در این زمان مجلات شهربانى و ژاندارمرى را راهاندازى و در رادیو به ارایه تحلیلهاى سیاسى بعد از کودتاى 28 مرداد پرداخته که باعث شهرت و تحکیم موقعیت او گردیده است. دکتر الموتى در سال 1333 روزنامه «صبح امروز» را به مدیریت همسرش منتشر کرد. و در سال 1338 به عضویت هیأت مدیره شرکت معاملات خارجى منصوب شد و پس از آن به عنوان معاون نخستوزیر، رئیس بازرسى وزیرى به کارش ادامه داد و با آغاز فعالیت گروه «مترقى» و تأسیس حزب ایران نوین، به عنوان رئیس فراکسیون این حزب در مجلس شوراى ملّى منحله فعالیت داشته و یکى از اعضاء فعال و مؤثر کمیسیون جشنهاى 2500 سال سلطنت پهلوى بوده است. الموتى با اعمال قدرت و سازش با سازمان برنامه به یکى از ثروتمندان بزرگ (میلیونر) تبدیل شده، وى در سال 1340 به دعوت رژیم صهیونیستى به همراه همسرش به تلآویو سفر نموده است. دکتر مصطفى الموتى همچنین عضو و دبیر جمعیت یاران متحد (عناصر رده اوّل دربار و نزدیکان محمّدرضا پهلوى)، عضو جبهه یاران متّحد، عضو جمعیت جهانى فراماسونرى (عضو لژ ژاندارک)، رهبر فراکسیون پارلمانى حزب ایران نوین، عضو حزب ملیون، رئیس باشگاه روتارى مرکز، نویسنده و مدیر مسوول روزنامه «داد» و از عوامل باند گسترده و مُتنفذ عَلَم بوده و با اوجگیرى انقلاب اسلامى به کشور انگلستان متوارى و پناهنده شده و در سال 1358 در خارج از کشور روزنامه «اخبار روز» و در سال 1360 کتاب «تاریخ معاصر ایران» و کتاب «ایران در عصر پهلوى، شانزده جلد» و در سال 1370 کتاب «بازیگران سیاسى از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامى» را منتشر نموده و در آثار فوق سعى در تبرئه نمودن سیاستمداران دوران رژیم پهلوى را داشته است.
«پرونده انفرادى ساواک و اسنادانقلاب اسلامى»
2ـ با شروع نهضت اسلامى و رشد و احیاى تفکر دینى در قشرهاى مختلف مردم مدافعین متزلزل رژیم پوسیده شاهنشاهى براى جلوگیرى از فروپاشى خود یکى از راههاى نجات خویش را در متهم ساختن خلق به پا خاسته به، «کمونیست بودن و آدمکش بودن» ملت مسلمان دانستند که این توطئه نیز چون دیگر اقدامات پوچ، با آگاهى و بینش مردم خنثى شد.
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 291