صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 14 شهریور 1342


متن سند:

گزارش شماره 1 از ساعت 045 7 الی 10 بامداد روز پنجشنبه 14 /6 /1342 ملاقاتی با آقای حاجی آقا حسن قمی (آیت الله قمی) صورت گرفت که خلاصه مذاکرات مبادله را بشرح زیر بعرض میرساند : 1ـ آقای قمی از اینکه از بازداشت خارج شده اظهار رضایت میکرد ولی برای آنکه تکلیفش در قبال نام نویسی فرزندش محمد قمی روشن شود سوال داشت تا چه وقتی باید بهمین منوال بگذراند؟ 2ـ میگفت شخصا راضی هستم تکلیف شرعی از من سلب شده ولی از نظر مردم هنوز هم من و امثال من زندانی هستیم منتهی زندان ما بزرگ تر و مجهزتر گردیده است.
3ـ مدعی بود در هیچ دسته ای وارد نیستم و همیشه مردم را امر به آرامش و رعایت نظم کرده ام، در حال حاضر بعد از این نیز خلاف نظم از من چیزی سر نخواهد زد ولی بد نیست اگر ترتیبی میدادند که لااقل آنها که علاقمندند با من رفت و آمد کنند جلوشان را نگیرند.
4ـ از وضع بازداشتگاه خود راضی بود ولی میگفت مصحلت نبود که بعضی از زندانیان را برای گرفتن اقاریر لازم طوری مضروب کنند و شکنجه بدهند که من خودم با گوش خودم ناله و زاری آنها را بشنوم.
که البته باو تفهیم شد حتما وضع طور دیگر بوده و سوء تفاهم شده و شما اینطور استنباط کرده اید ولی میگفت اصولاً صحبت یکدفعه و چند دفعه نیست بارها خودم بگوش خودم آن وضعیت ها را شنیده ام و حالا نمیتوانم انکار کنیم.
5ـ میگفت نزدیک بود قضایا خاتمه پیدا کنند و ما هم با پیغامهائی که از طرف اعلیحضرت همایونی بما میرسد تغییر روش داده بودیم و برای همان راضی شدیم از بازداشتگاه بیرون بیائیم، کسی هم از جریانات اطلاع نداشت ولی از وقتیکه ساواک و شهربانی در جریان وقایع قرار گرفته بر اثر آنکه شهربانی خیال میکرد پیشرفتهای حاصله مدیون اقدامات ساواک است کارشکنی را آغاز کرد و بواسطه اختلافاتی که بین دو دستگاه شهربانی و ساواک وجود دارد کارها مجددا دچار نابسامانی شد.
6ـ در مورد انتخابات میگفت هنوز هم عقیده من آنست که دولت از انتخاب این 6 کاندید زن صرفنظر کند و صراحتا با تفویض حقوق سیاسی به نسوان ابراز مخالفت میکرد و در مورد مشکلات موجود میگفت صلاح مملکت آنست که با بهائیان نیز مبارزه ای ترتیب دهند.
7ـ نظر وی درباره ساواک آن بود که میگفت قبلاً خیال میکردم کارکنان ساواک بدترین نمونه کارمندان دولت و بیرحم ترین مردم هستند ولی حالا معقتدم در درجه اول شهربانی و سپس ارتش و بعد از آنها ساواک قرار گرفته و لذا مدعی بود که در نظر وی ساواک خیلی بیشتر از چند ماه قبل ارتقاء مکان پیدا کرده است.
از حسن سلوک و طرز رفتار کارمندان ساواک رویهمرفته راضی بود.
8ـ ابراز میداشت که گاهگاهی با تلفن با بعضی از آقایان نظیر آقای محلاتی و خمینی تماس دارد که در این تماسها اکتفاء به احوالپرسی های عادی میکند.
9ـ میگفت نحوه عمل کرد ساواک نیز به خود من روشن نشده و گمان میکنم اولاً خودشان نمیدانند که چه میخواهند بکنند و ثانیا در کارهای داخلی خودشانهم گسیختگی وجود دارد و شاید در داخل خود ساواک نیز طرز فکر دو سه جور باشد وگرنه اگر شما هم (خطاب به بنده) دچار گسیختگی افکار و تصمیم نبودید وضع بهتر از این میشد.
10ـ میگفت اگر در امور مملکتی و سیاست برخوردی با دین و احکام مذهبی و دینی پیش آید بهتر است آن مشکلات قبلاً با چند نفر از روحانیون ارشد در میان گذاشته شود تا در محیط سلم و صفا بفکر پیدا کردن راه حّل معقولانه بیفتند و یا طرق دیگری برای حصول بهمان منظور پیشنهاد کنند زیرا در فن دین و مذهب فقط ما هستیم که کارشناس و متخصّص میباشیم.
11ـ رویهمرفته وضع روحی او خوب بود.
قیافه اش نیز کمتر از روزهای قبل از 15 خرداد ماه که ویرا بکرّات دیده ام خسته بنظر میرسید.
از وضعی که پیش آمده نیز چندان ناراضی بنظر نمیرسد.
پسرش حاجی آقا محمود که بیشتر در حضور پدر بود نیز در گفتگوهای ما گاهگاهی دخالت میکرد و مثل اینکه دل پسر بیشتر از پدرش از جریاناتی که پیش آمد کرده سوخته است.
اهل بیت و خانواده آقا کاملاً نگرانند و حتی المقدر او را سرزنش میکنند و باو پیشنهاد میکنند که دست از سیاست بردارد و فقط بمذهب توسل گردد که او میگوید من نیز فقط بدعتهائیرا که در مذهب و دین پیش آمده است نفی میکنم.
با سیاست و دول بیگانه ابدا کاری ندارم.
با تقدیم احترام ـ جناب

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 4 صفحه 99


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.