چند تکه ظروف سفالی
متن سند:
چند تکه ظروف سفالی
فرهنگ هر جامعه، دستاورد تلاش نسلهای گذشته در طول حیات تاریخی آن بوده و بقای آن نیز بر فرهنگ و بنیادهای تمدنی جامعه استوار است. از جمله مهمترین دستاوردهای فرهنگی و تاریخی جوامع، میتوان به آثار باستانی از قبیل ساختمانها، سنگ نوشتهها، تپهها، دفینهها، آداب و رسوم و به طور کلی همهی آثار مادی و معنوی اشاره کرد. هر کشوری با کشف و ضبط آثار به جا ماندهی فوق، در واقع هویت گذشتهی خویش را تعریف و برای آیندگان میراثی از تلاشها، مجاهدتها، جنگها ایثارگریها باقی میگذارد و حتی تعاملات فرهنگی دانشمندانش را بیان میکند تا نسل حاضر، با مطالعهی این آثار، جایگاه تمدنی خود را در بین سایر تمدنها، درک نماید و در دادوستدهای فرهنگی، میزان تأثیرگذاری خویش را بیشتر به منصهی ظهور برساند.
ساکنین هر سرزمینی در کنار حفظ و صیانت از موجودیت خود، در برابر گزندها و تهاجمات گوناگون، باید برای فنیتر شدن آن نیز برنامهریزی کنند، تا هر چه بیشتر پویاتر و پایاتر شوند؛ زیرا اگر چنین نباشد، هر کشوری پس از سپری شدن چند سده، یا در تاریخ دیگران محو میشود و یا اینکه تأثیر چندانی در معادلات تمدنی و جهانی نخواهد داشت.
رژیم پهلوی برای تاریخ و تمدن ایران تنها اقدام مثبتی انجام نداده؛ که به صورتی کاملاً آگاهانه، به آن خیانت نیز کرده است. یکی از این خیانتها، قاچاق آثار باستانی ایران توسط بیگانگان و انتقال آنها به موزههای معروفی چون؛ لوور، لنینگراد، متروپولتین و ... است که خاندان پهلوی نه تنها اجازهی این غارتگری را به بیگانگان داده بودند، که خود نیز رأساً اقدام به حفاری، اکتشاف و قاچاق اشیای عتیقه کرده و آن را به بهای نازلی در بازارهای جهانی به فروش میرساندند. آثار و اشیایی که دیدنِ آن، هر بینندهای را به تعجب و حیرت و تحسین وا میدارد. در زمینهی این قاچاق، شهرام پهلوینیا ـ فرزند اشرف پهلوی ـ یکی از درباریانی بود که نقش مؤثری داشت.
فرح پهلوی نیز که داعیهی حفظ و حراست از آثار باستانی و تمدنی ایران را داشت، با جمع کردن افراد، جریانها و باندهای قاچاق آثار و اشیاء باستانی، روند سرقت و قاچاق آثار تاریخی را تسریع و به آن جنبه قانونی و رسمی داد. وی تحتعنوان خرید و جمعآوری آثار به سرقت رفته از ایران، دفتر و دکانی برای تجارت قاچاقچیان عتیقه سابق و کارشناسان فعلی آثار باستانی باز کرد. افرادی همچون «ایوب ربنو»، «محسن فروغی»، «مئیرعزری»، «مهدی محبوبیان»، «پل سوتنبرگ» و ... از جمله افرادی بودند که با زدوبندهای گوناگون، در این غارتگری دست داشتند و از این طریق، میلیاردها ریال بر اندوختههایشان افزودند. این افراد در شولای جمعآوری آثار و اشیای تاریخی و باستانی، دزدانی خبره و ماهر بودند که در سرکیسه کردن فرح و قالب کردن تکهها و قطعات دستساز تقلبی و بیارزش نیز ید طولایی داشتند.
ایوب ربنو از جمله با سابقهترین رؤسای باندهای صهیونیستی قاچاق آثار باستانی ایران، طی بیش از پنج دهه است که مؤلف کتاب دوران بیخبری یا غارت آثار فرهنگی ایرانیان، دربارهی عملکرد افسارگسیخته وی و دوستانش چنین مینویسد:
«باند مافیایی و مخوف ایوب ربنو مانند غده سرطانی به جان آثار باستانی ما افتاد و بالغ بر پنجاه سال شیره جان این ملت زجر کشیده را مکید و هیچ اثری را از تعرض خود مصون نداشت و نوک کلنگ این باند به تمامی آثار باستانی ما فرو رفت... مدارک موجود نشان میدهد که باند صهیونیستی ایوب ربنو روزانه با استفاده از حداقل 15 نفر کارگر و کلیه تجهیزات و امکانات حفاری و با نظارت صوری و ظاهری وزارت فرهنگ وقت، سالهای متمادی و مستمر در تختجمشید و مرودشت، شهر ری، گنبدکاووس و ترکمن صحرا و سیلک کاشان، حسنلو، زیویه کردستان، قیلانتو و غار کرفتو در کردستان، همدان، عمارلو و تمامی نقاط باستانی گیلان و مازندران، مارلیک، خوزستان و هفت تپه وجب به وجب لرستان، هرسین، کنگاور و سایر مناطق باستانی کرمانشاه و ذره ذره مناطق باستانی آذربایجان و سایر تپهها و اتلال باستانی، بیشتر قبور متبرکه حفاری نموده و آنچه را یافته است به موزههای خارج و موزه ایران باستان فروخته است و طبق نوشته مهندس شیرازی مدیرعامل فعلی سازمان حفاظت باستانی (1358) که از چهرههای خوشنام و دلسوز میباشد در سالهای بعد از 1346 که کلیه حفاریهای تجارتی ممنوع بوده و تحت هیچ شرطی دولت مجاز به صدور جواز حفاری نبود، اما باند صهیونیستی ایوب ربنو همچنان به حفاریهای تجارتی اشتغال داشته و از تعقیب و مجازات و بازخواست مصون بوده است.»
رشید کیخسروی در اثر ارزشمند خود، دربارهی این موضوع و نقش صهیونیستهای طماع در آن، ادامه میدهد:
«هرجا مسجد قدیمی و امامزاده و تکیه و قبور متبرکه و اتلال و تپههای باستانی [بود] مشتی صهیونیست طماع و حریص با سوءاستفاده از حسننیت و اغفال مردم ساده روستاها، و متولیان امامزادهها، درهای قیمتی و باستانی و پنجرههای اروسی و ضریحها و فرش و وسایل عتیقه را با نوع جدید و آهن و به ظاهر تازه و رنگ کرده و لعاب زده و ارزان قیمت معاوضه نمودند. موزه اهدایی ایوب ربنو هماکنون در بیست کیلومتری تلآویو فعالیت دارد و یکی از ایرانیانی که خود از این موزه بازدید نموده و عکسهایی را همراه خود به ایران آورده میگوید موزه اهدایی ایوب ربنو خیلی مجهزتر و وسیعتر از موزه ایران باستان میباشد1.»
اسناد زیر، گوشهای از غارتگری صهیونیستها را به تصویر کشیده است:
سند شماره (148)
به: 732 تاریخ گزارش: 26 /5 /53
از: 232 شمارهگزارش: 2968 /232
بدینوسیله فتوکپی ترجمه فارسی خبر مندرج در شماره مورخه 28 /4 /53 روزنامه معاریو راجع به توقیف یک نفر یهودی ایرانی به نام یعقوبی نعمتنژاد در اسرائیل به اتهام داشتن اموال قاچاق که طی شماره 8/م /15158 ـ 21 /5 /53 از وزارت امورخارجه واصل شده است جهت اطلاع و هرگونه بهرهبرداری به پیوست ایفاد میگردد.
سند شماره (149)
تاریخ: 28 /4 /53
معریو
مشکوک به قاچاق زینتآلات به بهای 2 هزار لیره
یقوتیئل یعکوب اف جهانگرد ایرانی که یعقوبی نعمتنژاد نیز نامیده میشود بهعنوان مشکوک به داشتن جواهرات بدلی به بهای 2 هزار لیره بازداشت شد. این جهانگرد دیروز با ضمانت 5 هزار لیره طبق حکم قاضی دادگاه تلآویو آزاد گردید.
قاضی از جمله حکم داد که خانه جهانگرد مزبور در خیابان هاراب کوک شماره 15 در تلآویو توقیف شود و گذرنامه او را تا پایان مراحل قضایی ضبط نمود.
روز نهم ژوئیه امسال کارمندان گمرک در فرودگاه بن گوریون جامهدان جهانگرد مزبور را که از ایتالیا وارد اسرائیل شده بازرسی کردند.
آنها با کمال تعجب در جامهدان او چهار کیف با کف مضاعف کشف کردند. کارمندان گمرک به جهانگرد مزبور هیچگونه اظهاری ننمودند و او را آزاد کردند و پریروز به طور ناگهانی خانه او را در تلآویو بازرسی نمودند و در آنجا زینتآلات قاچاق را کشف کردند.
بیوگرافی
مجومی [نجومی] در اثر معتاد بودن به افیون و اعمال ناشایسته که میکرده پدرش او را از منزل خارج میکند ـ پس از مدتی سرگردانی داخل دستجات مطرب شده با زنی به نام روحبخش که از فاحشههای معروف بوده به مشهد میرود در آنجا چند شب کنسرت داده بلیط میفروشند شب آخر پولها که نزد او جمعآوری شده بود به نام اینکه جیببر جیب او را زده است بالا کشیده کتک مفصلی از مطربها خورده مجروح و در بیمارستان شاهرضا بستری میشود.
(با دخالت یکی از کلانترها) چون میفهمند که معتاد است در صدد ترک اعتیاد او برمیآیند شبانه با لباس مریضخانه از مریضخانه فرار مینماید و در یکی از مهمانخانههای پایین شهر منزل گرفته به مطربی مشغول میشود و چون کار کساد بوده شروع به سرقت اشیاء مهمانخانه را مینماید کارکنان مهمانخانه متوجه شده بر مراقبت میافزایند و یک روز در حالی که مقداری کارد و چنگال آقای نجومی در جلد سنطور ریخته و از درب مهمانخانه خارج میشده است درب جلد سنطور باز شده کارد و چنگالها بیرون میریزد کارکنان مهمانخانه او را کتک مفصلی زده به کلانتری میبرند و پرونده تشکیل میگردد ـ با تعهد به اینکه دیگر در مشهد نماند در اثر وساطت جمعی آزاد میگردد ـ مشارالیه مدالی به سینه میزده است که روسی بوده و میگفت است که آن را سفیرکبیر شوروی به او داده است. در تهران [به] کار خود مشغول شده با خانوادهها و خوشگذرانهای تهران از راه نواختن سنطور ارتباط پیدا نموده و به وسیله مهری، خانم آقای فروهر داخل بانک صنعتی میگردد بعد از چندی به علت سرقت اشیاء از انبار و سوء استفادههای دیگر اخراج در دوره رزمآرا با توصیه به یکی از مقامها در نخستوزیری استخدام و به چالوس فرستاده میشود در آنجا از کارخانجات سوءاستفاده نموده و مشغول اخاذی میشود گزارش آن به رزمآرا رسیده فوراً او را اخراج مینمایند. در زمان دکتر مصدق با توصیه به آقای سراج حجازی در بازرسی نخستوزیر استخدام میشود. جریان امر را به خوبی آقای سراج حجازی نماینده مجلس به خوبی مطلع میباشند اگر سؤال شود توضیح خواهند داد»
نامههایی که بعداً به دکتر مصدق نوشت و قبلاً آن را ذکر کردهام مؤثر واقع نشد و بیکار بود تا زمان آقای زاهدی مجدداً در نخستوزیری استخدام (مشارالیه کارمند رسمی نیست پیمانی میباشد)
تا اینکه در موضوع قاچاق خوزستان و سوءاستفاده که از مأموریت محوله در خوزستان و اخاذی از سیمانفروشان تهران به خدمت او خاتمه داده میشود.
در دوره آقای علاء با وساطت اختر ترکه از طریق آقای صدیقی (رئیس دفتر علاء) به آقای علاء معرفی شده مجدداً در نخستوزیری مشغول کار میشود ـ داستان اختر ترکه که خود داستانی است شنیدنی که بعداً عرض خواهد شد.
اختر ترکه و آذر که از فاحشههای معروف میباشند در طبقه اول منزل او سکونت داشتند. (نجومی منزل خیابان روزولت کوچه نجومی) از این دو نفر اجاره دریافت نمیشود اما در مقابل با آنها قرارداد بسته است هر کجا که او میخواهد بروند و با هرکسی که مایل بود طرح دوستی بریزند و به این طریق آنان را برای پیشرفت مقاصد خودش به کار وامیداشت این زنها را ابتدا با صدیقی مربوط نمود و حتی به اختر پول میداد که تظاهر به عشق صدیقی نماید بالاخره از این رو موفق شد که صدیقی را با خود همراه نموده به آقای علاء معرفی و دو مرتبه استخدام شود.
چندی قبل گزارشاتی به نخستوزیری از سوءاستفادههای شهربانی داده میشود که دستور رسیدگی آن محرمانه و مستقیم به ستاد کل داده میشود. آقای نجومی بعداً متوجه میشوند فوراً نامه به امضای نخستوزیر صادر مینمایند که مراسله شماره ... محرمانه مستقیم را عیناً اعاده دهید. و از ستاد کل با این ترتیب مراسله را پس میگیرند و موضع را سنبل میکنند.
علویمقدم در مقابل خدماتی که آقای نجومی انجام میدهد اخیراً که آقای نجومی ماشین خود را فروختهاند یک ماشین کرم رنگ کوچک شهربانی را با راننده در اختیار او گذارده است ماشین نمره سفید دارد.
صدیقی که تا چندین ماه قبل حقوق خود را پیشخور میکرد اخیراً باغی را در شمیران خریده است به مبلغ یکصد و هشتاد هزار تومان و بنای عظیمی هم در آنجا نموده (در حسابداری سوابق موجود است).
کلیمی عراقی به نام ربنو ساکن خیابان کاخ کوچه ناهید دست راست درب سوم یا چهارم با صدیقی ارتباط داشته و وساطت کارهای اشخاص را نزد او مینماید منزل این کلیمی محل زدوبند و رفت و آمدهای مشکوک میباشد گذشته از صدیقی با وزارتخانههای دیگر هم زدوبند دارد. چندی قبل با زدوبند با صدیقی چند تکه ظروف سفالی و غیره مربوط به دوره هخامنشی را که به دولت به مبلغ یک میلیون و هشتصد هزار تومان میفروشند که دویست هزار تومان گیر آقای صدیقی تنها میآید.
صدیقی در دوره مصدق منشی مخصوص او بوده و به علت سوءاستفاده و اخاذی از شخص مقاطعهکاری در حدود بیست و پنج هزار تومان از دستگاه مصدق رانده شد بعداً به نام طرفدار دربار بودن داخل دربار شد که گویا در دربار هم سوءاستفادههایی کرد که مراتب به عرض اعلیحضرت رسانده شد و او را از دربار خارج و به نخستوزیری وقت از طرف آقای علاء برای این شخص پیشنهاد میفرمایند آدم کثیفی است ولی بدون آنکه آقای علاء متوجه باشد نامه به امضای او میرسانند که آقای صدیقی رئیس دفتر نخستوزیری در موضوع فلان ...............الخ و آقای صدیقی این نامه را به منزله حکم رئیس دفتری نخستوزیری به طور بخشنامه به همه ابلاغ مینمایند و آقا میبرند رئیس دفتر نخستوزیر و از مزایای پست نخستوزیری استفاده مینمایند در صورتی که اعلیحضرت که مخالفت با صدور فرمان جهت مشارالیه فرمودند نبایستی این شخص در رأس آن پست قرار گیرد.
گزارشاتی چندی قبل راجع به سوءاستفادههای علویمقدم در خرید اتوبوسهای بنز به نخستوزیری رسیده بود تمام را قبل از اینکه نخستوزیر ببیند گرفته پس از ارائه دادن به علویمقدم از بین برده است.
چندی قبل دستور تحویل چند قعطعه زمین با دریافت قیمت آن از طرف نخستوزیری طبق مقررات به چند نفر داده میشود و چون این اشخاص دلال بوده و صلاحیت نداشتند بانک در پاسخنامه نخستوزیری مینویسد که نمیشود به این اشخاص زمین داد ـ آقای نجومی پولی که از این کارگر گرفته بود مسترد میدارد و معلوم نیست به چه طریق نخستوزیر را قانع میسازد که شرحی به مهندس الهی مینویسند که بانک ساختمانی بدون امضاء نخست وزیر حق واگذاری زمین به اشخاص را ندارد.
اخیراً برای دریافت حقوق دوره اخراجی خود در زمان مصدق شرحی به نخستوزیری مینویسد و در آن هزاران فحش و ناسزا به دکتر مصدق داده میگوید این پیرمرد فرتوت من را برای شاهدوستی اخراج کرده است و هنوز معلوم نیست نتیجه این مراسله چه خواهد داد. آیا میتواند با این ترتیب حقوق 16 ماه دوره اخراجی خود را در زمان مصدق که پیمانی بوده و کاملاً برخلاف صریح قانون است زنده کرده و دریافت دارد؟
پیرزاده نام رئیس هیأت مدیره بانک توسعه صادرات با این مرد زد و بند بسیاری داشت به تصدیق پرونده که راجع به این موضوع در نخستوزیری تشکیل شده با اینکه دستور انحلال این بانک صادر شده بود (از طرف دربار) مدتی آقای نجومی با امضاء رسانیدن مراسلاتی از طرف آقای نخستوزیر انحلال بانک را به تأخیر انداخت و مبالغ زیادی سوءاستفاده نمودند (از طریق اعتبار دادن با شخص و عملیات دیگر) بالاخره روی گزارشاتی که آقای علوی از جریان بانک میدهد در مجمع عمومی بانک مطرح و منجر به برکناری پیرزاده میشود از علوی سؤال شود جریان پیرزاده را خواهد گفت.
قبل از اینکه در زمان زاهدی به خوزستان برود (بازرس دفتر نخستوزیری بوده است) موجودی او در بانک مبلغی در حدود 1 ریال بوده است بعد از مسافرت در حدود هفتصد هزار ریال میگردد این پول را از بازرسی قاچاق جنوب به دست آورده بود که منتهی به اخراجش از بازرسی نخستوزیری گردید. ولی به این حساب روی وساطت چند نفر رسیدگی نمود و موضوع اخاذیهای او مسکوت ماند.
سند شماره (15)
به: 316 تاریخ گزارش: 7 /9 /46
از: 2 ﻫ 3 شمارهگزارش: 27358 /2 ﻫ 3
موضوع: اظهارات ابوالفضل وکیلی درباره هدیه و پیکرده از جمشید جم و داریوش کبیر از طرف دولت اسرائیل به شاهنشاه
ابوالفضل وکیلی ضمن مذاکراتی اظهار داشت در بین روحانیون قم شایع است دولت اسرائیل دو پیکرده از جمشید جم و داریوش کبیر به مناسبت جشنهای تاجگذاری برای شاهنشاه فرستادهاند که برای این دو پیکرده مبلغ چهار میلیون تومان ارزش تعیین شده و این اقدام ثابت میکند که شاه و دولت ایران قلباً با اسرائیل هستند و پشتیبانی آنها از اعراب ظاهری است.
ملاحظات.
اقدام مستقیم در مورد اظهارات ابوالفضل وکیلی موجب شناسایی منبع خواهد گردید.
این نسخه به استحضار ریاست بخش 325 برسد. صالحی 11 /11 /46
توضیحات سند:
1. رشید کیخسروی، دوران بیخبری یا غارت آثار فرهنگی ایرانیان، چاپ اول 1363، صص 12ـ 8
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 267