تاریخ سند: 3 خرداد 1343
متن سند:
ریاست محترم سازمان امنیت شهرستان قم
احتراما امروز در منزل خمینی مجلس ختمی برای فاجعه 15 خرداد منعقد
بود عده ای به تلاوت قرآن مشغول بودند بعد از مدتی خمینی به مجلس آمد یکی
از آن کسانی که قرآن تلاوت میکرد پشت میکروفن اظهار داشت کسی حق شعار
دادن ندارد از این بیان خمینی بی اندازه ناراحت شد به پسرش دستور داد که این
شخص را از مجلس بیرون
کنید و گفت چرا مردم حق
شعار دادن را ندارند اینها
سی هزار جوان مردم را
کشته اند آن وقت مردم شعار
ندهند و بعد میکروفن را از
آن شخص گرفتند یک نفر
بنام غلامی پشت میکروفن
قرار گرفت و چنین اظهار
داشت به ارواح آن خونهائی
که در مدرسه فیضیه به دست
یک مشت رجاله و پست
انسان نما ریخته شد صلوات
بعد چند قطعه شعر خواند و
بعد به خمینی اشاره کرد و
گفت ای آقا شما آن روز
نبودید که این فاجعه جانگداز را مشاهده کنید سال گذشته همین روز درست
مدت نیم ساعت آن ناپاکان با مسلسل جوانان ما را مانند برگ خزان به زمین
ریخته اند مگر اینها چه کرده بودند اینها میگفتند که ما آقای خود را می خواهیم ما
زیر بار استعمارگران اسرائیل نمی رویم آن وقت می گفتیم و حالا هم میگوییم بعد
برقعی به منبر رفته و چنین اظهار داشت انسان در شئون زندگی خود شاهد
واقعه هائی هست گاه جنگ را مشاهده می کند که این جنگ فردی است و یا
اجتماعی است و گاه دو کشور یا حق یا باطل انسان باید برای سرافرازی هدف
خود بکوشد چون هدفش به نتیجه رسید آن وقت است که آن انسان را می شود زنده نامید ولی بر عکس
این موضوع اگر هدف انسان به نتیجه نرسید آن انسان مرده است آقایان برای اینکه حقیقت به شما ثابت
شود از فاجعه 15 خرداد به شما یادآوری می کنم آن خونهائی که در 15 خرداد ریخته شد هیچ وقت از
لوحه حق و حقیقت محو نمی شود ای لعنت بر آن کسانی که چنین خونهای جوانان را ریختند ای لعنت بر
کسانی که خانواده هائی را داغ دیده نمودند که هنوز مادران و پدران جوانان کشته شده در راه دین چشم به
راه این جوانان هستند ای لعنت بر شما که با چنین عملی دامن خود را ننگین نمودید کسانی که چنین
فاجعه ای را به وجود آوردند مانند ابر سیاه هستند که باران ندارد بعد شعری خواند که مضمون آن چنین بود
مردم عاقل آنست که ظاهر بین نباشد روز در لباس مؤمن و شب به هر دین نباشد روز در تلاوت قرآن و
شب در پی بی دینی نباشد مرد آنست که به هشت زبان و نه دین نباشد.
رونوشت برابر با اصل است
اصل در پرونده احمدی مأمور ویژه
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 6 صفحه 48