تاریخ سند: 18 اسفند 1353
متن سند:
[به] : 713
[از] : 213 شماره : 600 /213
روز گذشته (16 /12 /53) تشییع جنازه معروف سعد1 نماینده اسبق صیدا
طی مراسمی با حضور صدها نفر از اعضای احزاب چپی و سازمانهای فلسطینی
انجام گرفت.
در این مراسم شعارهایی علیه دولت داده شد و افراد مسلح
سازمانهای فلسطینی کنترل شهر را در اختیار داشتند.
در این تظاهرات اقداماتی
شد که با استقبال و حق
حاکمیت لبنان منافات
داشت مثلاً پیشاپیش
تظاهرکنندگان اعضاء حزب
کمونیست لبنان پرچم
شوروی را حرکت می دادند
و در جلوی جنازه سعد شعار
(جمهوری عربی صیدا به
شما خوش آمد می گوید) به
چشم می خورد که نشانه
تجزیه طلبی آشوبگران در
صیدا و مناطق جنوب لبنان
بود.
مخالفین دولت به ویژه
احزاب چپی و سازمانهای
فلسطینی از این فرصت
حداکثر سوءاستفاده را برای نشان دادن ضعف دولت و قدرت محلی خود نشان
دادند از جمله سید موسی صدر در مسجد صیدا نطقی ایراد نمود و گفت: همه
می دانند معروف سعد همواره خواهان نجات فلسطین و دفاع از مرز و بوم این
کشور بوده است ولی گلوله ارتش وی را از پای درآورد در حالی که جا دارد
ارتش در مرزها مستقر و دشمنان اعراب را هدف قرار دهد.
صدر در نطق خود اعلامیه دولتی را مبنی بر آن که عناصر اخلالگر به یک کامیون
حامل سی سرباز تیراندازی کرده اند به کلی تکذیب نموده و مدعی شد که
سربازان مجروح فقط شش نفر بوده اند که در زدوخوردهای صیدا مجروح
شده اند و افزود شخصی که مسئول تیراندازی به سوی ارتش بوده خود از افراد
جیره بگیر دولت است.
شورای اسلامی بار دیگر به ضرورت برکناری دولت رشید الصلح اشاره کرده و
نمایندگان شهر صیدا اخطار نموده اند که اگر دولت تا روز یکشنبه آینده
(17 /12 /53) به خواسته های آنها توجه نکنند اغتشاشات محلی را بیشتر دامن
خواهد زد.
رشید الصلح برای آرام کردن
وضع تلاش بسیار به خرج
می دهند و کتبا تعهد نموده که
به کلیه خواسته های اهالی
صیدا رسیدگی نماید از
جمله در قانون ارتش
تجدیدنظر کند به طوری که
یک شورای فرماندهی
مخصوص برای امور جنوب
و همکاری با فرمانده کل
ارتش تشکیل شود.
همزمان با انجام مراسم
تشییع جنازه سعد در صیدا
در شهرهای بیروت ـ
طرابلس و بعلبک نیز امنیت
مختل و افراد مسلح
فلسطینی و سازمانهای چپی با آتش زدن لاستیک و تیراندازی و انفجار و
خرابکاری راهها را مسدود نموده بودند و دسته ای از متظاهرین به بانک آمریکا
بانک لبنان و ماوراء بهار (مربوط به مهاجرین) و شعبه بانک انگلیس با تیراندازی
مسلسل حمله کردند و درب و شیشه آنها را شکستند.
در بعضی از نقاط
پرجمعیت پایتخت بین افراد حزب الکتائب دست راستی و متظاهرین
زدوخوردهایی روی داد که طرفین از مسلسل و گلوله های آر.
پی.
جی استفاده
کردند و صدای انفجار تا بامداد روز 17 /12 /53 از گوشه و کنار شهر شنیده
می شد.
از تعداد تلفات و مجروحین و خسارات وارده تاکنون هیچ آماری انتشار
نیافته ولی از قرار در بیروت چهار نفر مقتول و خسارات فراوانی به شهر وارد
شده است.
ارتش اعلام کرده که روز گذشته (16 /12 /53) افسری که در صیدا مجروح شده
بود درگذشت و یک گروهبان ژاندارمری در خیابانهای بیروت به قتل رسید.
نظریه بخش 213 : احتمال دارد تظاهرات مزبور ادامه داشته باشد.
دایره بررسی 1289
در پرونده کلاسه 46422 بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ معروف سعد از رجال
محبوب سیاسی و ملی صیدا به
شمار می رفت و از نمایندگان
سابق مجلس بود.
وی طرفدار
شدید فلسطینیان بود و در
جنگهای ضد اسرائیلی سال
1948 م شرکت فعال داشت.
او
برای شخصی امام موسی صدر
و حرکتهای سیاسی و مذهبی
وی ارزش ویژه ای قایل بود و
از جمله بهانه های شروع شدن
جنگ داخلی لبنان ترور معروف
سعد بود (امام موسی در طی
تحلیل خود از جنگ داخلی لبنان
در خصوص توطئه تقسیم لبنان
و به وجود آمدن اسرائیلی دیگر
در منطقه هشدار داده و عوامل
جنگ داخلی لبنان را به سه
بخش تقسیم نمود.
نخست
عوامل لبنانی دوم عربی و نهایتا
جهانی و بخصوص اسرائیلی و
در مورد هر یک به تفصیل
صحبت نمود و دقیقا مسئله را
ریشه یابی می نمایند و در
جمع بندی نهایی می گویند :
«...
منطقه آماده گردید...
و
نیازی جز به کبریتی که این
منطقه پرباروت را منفجر کند
نداشت، وسیله آسان بود...
معروف سعد که یکی از رهبران
مسلمان جنوب لبنان بود در
پیشاپیش تظاهراتی به نفع
ماهیگیران محروم (که اعتراض
به تشکیل یک شرکت احتکار
ماهیگیری داشتند) تیری به او
خورد و کشته شد...
و بدین
ترتیب بحران شروع گردید...
چند روز بعد اتوبوسی که 27
نفر لبنانی و فلسطینی در آن
بودند از منطقه «عین الرمانه»
گذشت که اتومبیل منفجر شد و
مردانی که داخل آن بودند یک
به یک بیرون آورده شده و با
گلوله مارونیها! کشته
می شدند و از این پس انفجار
صورت گرفت.
انفجار نخست
بین منطقه فلسطینی ها و منطقه
مسیحی نشین بود، یعنی بین
«عین الرمانه» و «شیاح» هنوز
بحران به صورت انفجار
درنیامده بود.
ولی جنگ میان
«تل زعتر» که یک اردوگاه
فلسطینی است و «دکوانه» که
یک منطقه مارونی است
درگرفت.
رهبران فلسطین تصمیم گرفتند
جنگ را از صورت جنگ بین
فلسطینی ها و لبنانیها خارج کنند
و برای این کار (شیاح منطقه
شیعه نشین) را در مقابل
(عین الرمانه) منطقه مسیحی
نشین و (نبعه) منطقه شیعه نشین
را در مقابل (سن الفیل) منطقه
مارونی نشین اختیار کردند.
شیعیان که هنوز آمادگی کامل
نداشتند چون (مقاومت
فلسطین) را در خطر می دیدند و
وحدت کشور خود را به خطر
افتاده می شناختند با قلب باز این
جنگ را پذیرفتند.
شیعیان
جنگ را با جان و دل پذیرفتند
چون مارونیها آنان را در مقابل
یک اختیار مشکل قرار داده
بودند، مارونیها به زبان حال
می گفتند یا باید امتیازات ما به
طور قانونی ثابت و راسخ گردد
و برای این کار باید روابط لبنان
با کشورهای عربی تضعیف گردد
و مقاومت فلسطینی باید خلع
سلاح شود...
و یا ما لبنان را
تقسیم می کنیم؟!
تقسیم لبنان یعنی به وجود آمدن
اسرائیل دومی که از اسرائیل
اول خطرناکتر بود!!!
شیعیان و مسلمانان لبنان این
پیشنهادها را رد کردند و مردانه
بدون آمادگی کافی از کشور
خود و از وحدت لبنان و
از نهضت مقاومت ملی با جان و
دل دفاع کردند و کشته ها دادند...
ولی پیروز شدند زیرا هدفهای
شیطانی دشمنان اسلام و دین و
دشمنان حق و عدالت به ثمر
نرسید...
ر.ک : لبنان به روایت امام
موسی صدر و دکتر چمران ص
45 ـ 56
و در کتاب امام موسی صدر
امید محرومان واقعه را این
گونه تشریح می کند :
در ربیع الاول سال 1395 ه ق،
مارس 1975 م مردم صیدا به
رهبری (معروف سعد» برای
دفاع از حقوق ماهیگیران که
توسط یک شرکت آمریکایی
پایمال می شد یک تظاهرات
بزرگ را به راه انداختند.
فتنه انگیزان فورا دست به کار
شدند و «معروف سعد» را که در
جلوی راهپیمایان حرکت
می کرد، هدف گلوله قرار داده و
به شهادت رساندند.
تیر از
طرف عوامل ارتش به طرف وی
شلیک شده بود و این بهانه
خوبی برای تشدید درگیریها
میان مردم و ارتش لبنان گردید.
در ضمن این درگیریها چندین
تن از مردم و سربازان کشته و
مجروح شدند.
در ادامه این
نبردها چند تانک و زره پوش نیز
به دست مردم افتاد.
در این میان حزب «کتائب»
(فالانژیستها) به بهانه طرفداری
و حفظ تقدس ارتش وارد میدان
شد و از راههای مختلف به ایجاد
رعب و وحشت در میان مردم
پرداخت و به کشت و کشتار
وسیعی دست زد.
به طوری که
حتی شخصیتهای بزرگ ملی،
سیاسی و مذهبی را نیز از میدان
به در کرد و جرأت حرکت و
دفاع را از آنان گرفت.
در این حال امام موسی
صدرتنها مرد پیکار بود که با
شرکت خود در تشییع جنازه
«معروف سعد» به مردم دل و
جرأت دیگری بخشید.
مردم
گروه گروه به سوی تابوت هجوم
می آوردند.
هر قدر تابوت به
جلو می رفت بر شمار
شرکت کنندگان افزوده می شد، تا
آن که به مسجد جامع شهر
رسیدند، روز جمعه بود و با آن
که «معروف سعد» سنی بود و
برخی از علمای معروف اهل
سنت نیز حضور داشتند ولی
امامت نماز جمعه به عهده امام
موسی گذاشته شد.
او خطبه
تاریخی خود را شروع کرد و از
فداکاریها و مبارزات پیگیر آن
مرد بزرگ این چنین تجلیل و
قدردانی نمود :
«.
.
زمین و آسمان شهادت
می دهند، در و دیوار صیدا و
خیابانهایش شهادت می دهند،
کوچک و بزرگ، زن و مرد
شهادت می دهند که سراسر
زندگی «معروف سعد» مبارزه
برای محرومان ضداستعمار و
ضدظلم و ستم بوده است و [او]
به خاطر دفاع از حقوق
ستمدیدگان، در مبارزه با سلطه
ستمگر شهید شده است...
»
وی سپس در قسمتهای دیگر
خطبه، برای از بین بردن فضای
ترس و وحشت و شکستن تقدس
ساختگی ارتش خطاب به آنان
گفت :
«...
ارتش باید نگهبان مردم و
مدافع وطن باشد و از مرزهای
کشور پاسداری کند.
ولی اگر
قرار است گلوله ای که باید در
مرزهای جنوب، به سینه
اسرائیلی فرو رود، مبارز ملی و
آزادمرد لبنان «معروف سعد»
را به خاک و خون بکشد و [یا
اگر قرار است ارتش ]آلت
دست طایفه[ای ]خاص و یا
عده[ای ]مصلحت اندیش
درآید بهتر است چنین ارتش
برای همیشه نابود گردد...
» حمله
شجاعانه و حیرت انگیز امام
موسی صدر به ارتش دوباره
ابتکار عمل را به دست وی داد و
توطئه های دشمنان را نقش بر
آب کرد.
حکومت لبنان که سخت از این
جریان عصبانی شده و خود را
در آستانه سقوط می دید برای
ترساندن امام موسی صدر و
ایجاد اختناقی دوباره، شایعه
«هجوم مسلحانه به ماشین امام
موسی صدر و قتل وی» را در
مدتی کوتاه در سرتاسر لبنان
انتشار داد.
ولی آنها تنها با این نقشه، ماهی
را از آب می ترساندند! هفته بعد
امام موسی صدر دوباره به
طرف صیدا حرکت کرد و در
مراسم هفته «معروف سعد»
حضور یافت و ضمن نطقی
آتشین گفت :
«...
من یکه و تنها، بدون هیچ
محافظی به صیدا آمده ام تا اگر
کسی بخواهد و قدرت داشته
باشد مرا ترور بکند...
»
ر.ک : موسی صدر امید
محرومان ص 151 ـ 153
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 406