تاریخ سند: 30 بهمن 1343
قوىترین قدرتها... به زیر خاک رفتند
متن سند:
قوىترین قدرتها... به زیر خاک رفتند
متن وعظ آقایان واعظین در مسجد قصر منشى (جلسه روضه یکشنبه30 /11 /43)
ساعت 9 شب وارد جلسه روضه شدیم. چون هنوز آقاى مظاهرى نیامده بودند یک نفر پیش منبرى خواند. در اواسط خواندن آقاى مظاهرى وارد جلسه شدند و ورود ایشان به مجلس روضه، مجلس را متشنج نمود. شور و هیجان شدیدى مجلس را فرا گرفت. همه از جاى خود بلند شدند و صلوات فرستادند تا چند دقیقه صداى صلوات و هلهله و شادى مجلس را فرا گرفته بود.
آقاى مظاهرى براى اولین بار پس از بازداشت خود بود که وارد جلسه روضه شده بودند و ایشان نیز در حالى که تبسم بر لب داشتند درخواست کردند که صلوات بفرستید. این دفعه صداى صلوات با صداى بلندتر از همیشه فرستاده شد. زنهای حاضر در مجلس از شدت خوشحالى عدهاى از آنها به گریه افتاده بودند و صداى گریه آنها بلند شنیده مىشد.
آقاى مظاهرى گفتند: اول از هر چیز باید به شما بگویم که شکنجه و زندان من را دلسرد نکرد و در راه دین حتى اگر مرا شلاق بزنند و بکشند، افتخار من است. زندانى شدن و شکنجه دیدن در راه دین ثواب دارد و افتخار است. شما اگر یک روز یا بیشتر دکانهاى خود را در بازار تعطیل کنید، اجر آن را خدا به شما مىدهد. (مردم دوباره با صداى بلند صلوات فرستادند و عدهاى از آنها از فرط خوشحالى دیدن آقاى مظاهرى به گریه افتاده بودند)
آقاى مظاهرى گفت: شما که از دیدن من اینقدر خوشحال هستید، پس چرا در زندان به دیدن من نیامدید؟ صحبتهاى ایشان موجب خنده شدیدى گردید و عدهاى فریاد زدند و گفتند که به ما اجازه نمىدادند که شما را زیارت کنیم.
آقاى مظاهرى گفتند: اگر شما راست مىگویید و من را دوست دارید تعدادى زیاد بلیط 50 ریالی 100 ریالى 1000 ریالى دارم و خریدارى کنید که مدارس احمدیه را برپا کنیم. عدهاى هم در مجالس دیگر 500 متر زمین به من دادند و گفتند که تحویل مؤسسین دبستانها و دبیرستانهاى احمدیه قرار دهم و بالاخره عدهاى از مردم بلیطها را خریدند و عدهاى بلیط قرض گرفتند و گفتند فردا شب پول بلیطها را مىآوریم.
پس از خاتمه روضه ایشان از مردم خواستند به آقاى خمینى دعا کنند و مردم دعا کردند. پس از خاتمه موعظه آقاى مظاهرى نوبت به آقاى منصورزاده رسید. ایشان هم طبق معمول داستانهاى تاریخى مختلفى را تعریف کردند و گفتند اى مردم شما گول قدرت را نخورید. بالاخره روزى آنها خرد خواهند شد «قوىترین قدرتهاى جهان امثال هارونالرشید» مأمون همه به زیر خاک رفتند و حقیقت فقط جاوید ماند و جاوید خواهد ماند.
بقیه گفتار ایشان جنبه مصیبت حضرت على را داشت در خاتمه موعظه ایشان از مردم درخواست کردند که به آقاى خمینى دعا کنند و مردم دعا کردند.
منبع:
کتاب
بدون شرح به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 381