صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات دکتر شاهپور بختیار در زمینه مجلس جشن ازدواج جمشید حسیبی و درج موضوع در روزنامه اراده آذربایجان

تاریخ سند: 19 مرداد 1345


موضوع: اظهارات دکتر شاهپور بختیار در زمینه مجلس جشن ازدواج جمشید حسیبی و درج موضوع در روزنامه اراده آذربایجان


متن سند:

به: 312 دو نسخه از: 20 شماره: 10257 /20 روز سه شنبه 18 /5 /45 دکتر شاهپور بختیار ضمن مذاکرات خصوصی در مورد مجلس جشن ازدواج جمشید حسیبی فرزند مهندس کاظم حسیبی و درج موضوع در روزنامه اراده آذربایجان اظهار داشت: مجلس عروسی بود عده ای هم از جمله اللهیار صالح حضور داشتند.
ناطق در اینجا گفت دیگر وضع مملکت ایجاب می نماید که دکتر صدیقی، صالح و امثال آنها کنار بروند؛ زیرا نمی توانند کاری از پیش بردارند.
کار مملکت هم که با دادن اعلامیه و میتینگ و تشکیل جلسه درست نمی شود.
ناطق افزود اینها افرادی هستند که فقط می خواهند خوشنام بمانند و خوشنام بمیرند و این تنها کافی نیست.
نامبرده گفت افتخار آقای صالح این است که مثلاً صبح زود پیاده روی می کند و یا شب فقط با یک سیب به سر می برد.
خوب است به سرنوشت مملکت چه ارتباطی دارد؟ ناطق ادامه داد اصولاً افراد ما چند دسته هستند اولین دسته افرادی بی تفاوتند و همیشه درصدد این هستند به کسانی سواری بدهند که آنها قابل سواری باشند و اگر رهبرشان مثلاً صدیقی، صالح و سنجابی باشند بهتر است.
این افراد امثال علی اصغر گیتی بین، دکتر علی اصغر پارسا، مهندس حق شناس و غیره می باشند.
اما دسته دوم افرادی نادر هستند مثل دکتر خنجی، حجازی و کریم آبادی که وجه اشتراک این دسته با دسته اول این است که اینها رهبرانی شریف مثل صالح می خواهند نه کسانی که آنها را با کوچکترین تنبیه اخراج کند.
نامبرده افزود: و دسته سوم همان بی خاصیتها می باشند و ضمنا فقط خوشنام و پاک هستند و دسته آخر کسانی هستند که در هر شرایطی حاضر به مبارزه اند (منظور ناطق از دسته آخر خود و افراد نظیر خودش بود) و من هر وقت می بینم چند نفر مرد و قابل اطمینان با من همگام هستند، راه خود را انتخاب می کنم؛ چنانچه در گذشته کردم و به صالح گفتم تو به درد رهبری نمی خوری و باید کنار بروی و این طور هم شد.
ناطق سپس در پاسخ این سؤال که شایع است آقای صالح می خواهد حزبی تشکیل دهد و دبیر سفارت امریکا هم با او تماس گرفته گفت این خبر مثل این است که می گویند آقای صالح با طناب از دیوار منزل کسی بالا رفته و دختری را ربوده است اگر سفارت امریکا و روس و انگلیس هم توافق کنند صالح کسی نیست که کاری انجام دهد و کسی هم دنبالش نمی رود.
نامبرده در اینجا گفت اصولاً شاه اشتباهی نمود و اگر 12 سال پیش که مرا دستگیر نمودند صالح هم دستگیر می شد حالا دیگر نامی از او نبود و افزود این فرد فقط خشنود است که لطمه به خوشنامیش نخورد و درست شبیه دختری است که 70 ساله بی ریخت و شلخته و همه عیوب را هم داشته باشد و فقط خوشحال باشد که باکره است این باکره بودن سرش را بخورد.
ناطق سپس گفت من صالح را کمتر می بینم مگر مجالس ختم یا عروسی که سلام و علیکی با هم می کنیم و گوشه ای می نشینیم و بعد ادامه داد ما یک عمر تجربه آموختیم که باید شماها استفاده کنید و اشتباهاتی کردیم که شما نباید بکنید.
ناطق در خاتمه صحبت خود گفت ضمنا در روزنامه ای خواندم که نوه های رضاشاه و پسرهای شاهپور غلامرضا و غیره از این به بعد والاگهر خطاب می شوند.

منبع:

کتاب بدون شرح به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 121


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.