تاریخ سند: 12 دی 1357
موضوع: اجتماع در مسجد حکیم و راهپیمایی
متن سند:
از: ۱۰ﻫ تاریخ:12 /10 /57
به: ۳۱۲ شماره: 13168 /10
موضوع: اجتماع در مسجد حکیم و راهپیمایی
از ساعت ۰۸۳۰ روز 7 /10 /57 به تدریج عده زیادی در مسجد حکیم اجتماع نمودند به طوری که تا یک ساعت بعد تمام صحن مسجد، شبستان و حتی دالان مسجد مملو از جمعیت بود، سید محمد احمدی فروشانی در این هنگام به منبر رفته و اظهار داشته : ما به مبارزات خود تا پیروزی نهائی ادامه خواهیم داد. نامبرده سپس در مورد مبارزات امام حسین [(ع)] بحث کرد و نتیجهگیری نمود که ما باید از امام حسین [(ع)] درس عبرت و سرمشق بگیریم. احمدی سپس از اعتصابیون شرکت نفت - برق و گاز، دانشگاهیان، معلمان و بازاریان تشکر کرد و اظهار داشت: ما به رهبری امام خمینی برای رسیدن به جمهوری اسلامی که چندان هم به آن دور نیستیم با دولت مبارزه میکنیم دوات به اندازه کافی نفت و سایر مواد سوختی دارد و به قول خودش به اندازه یک سال ذخیره دارد و این قحطی مصنوعی را برای به زانو درآمدن قیام و نهضت مقدس ما به وجود آورده است و میخواهد مردم را دچار پریشانی و اضطراب کند. باید برای رسیدن به پیروزی صبر و استقامت کرد و به یکدیگر کمک نمود. سپس اعتصابیون از مسجد بیرون آمدند و در حالی که پلاکاردهای مختلفی حمل میکردند به تظاهرات آرامی در شهر دست زدند. پلاکاردها عبارت بود از :
1ـ اما تا سرنگونی رژیم طاغوتی از پا نمینشینیم
٢- کارکنان ذوب آهن
۳- کارکنان پالایشگاه اصفهان (روی پارچه سفید به خط آبی)
۴- ما خواستار تشکیل حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی هستیم. در این هنگام اعلامیههای زیادی پخش شد که یکی از آنها تبریک سال نو مسیحی بود خطاب به مسیحیان جهان که در آن از پاپ خواسته شده بود از دولتهای قدرتمند که به قوانین موجود در کتب آسمانی خود پشت پا زدهاند حمایت نکنند.
ضمناً اعلامیههای زیادی مربوط به چریکهای به اصطلاح فدائی خلق1 پخش شد که تمام آنها توسط تظاهرکنندگان پاره پاره شد و گفته شد اینها مربوط به کمونیستهاست و شایعه پراکنی است و مخالف دین است و در آنها ضمن انتشارات بیاساس مانند این که ما به کجا حمله کرده و چه کسانی را به قتل رسانیدهایم، ظاهرا از دین حمایت شده است در حالی که کمونیستها مخالف دین هستند.2
در این هنگام طاهری به اتفاق عده زیادی وارد مسجد شدند و در گوشهای نشستند و به سخنان احمدی گوش فرا دادند. احمدی در پایان سخنان خود از جمعیت تظاهرکننده خواست هیچگونه شعاری ندهند و آرام در شهر حرکت کنند.
ضمناً گفته شد طاهری صبح جمعه در مسجد مصلی ضمن سخنرانی نماز جمعه خواهد خواند.
نظریه شنبه: سید محمد احمدی فروشانی پس از بازگشت از تبعید در اکثر تظاهرات و راهپیماییها شرکت کرده و مردم را به ادامه اعتصابات و تعطیل مغازهها تحریک نموده است و به نظر میرسد زندان و تبعید کمترین تأثیری در روحیه افراطی و اخلالگرانه وی نداشته است.
نظریه یکشنبه: ضمن تایید نظریه شنبه عوامل افراطی و اخلالگر به بهانههای مختلف سعی دارند همان طور که خود بارها تأکید و یادآوری کردهاند با جنگ فرمایشی و ممتد دولت و رژیم را به زانو درآورند و عدم جلوگیری به موقع و شدت عمل با اقدامات خلاف آنان این افراد را در این راه جریتر و سرسختتر نموده است. دادار
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تایید است. تکاپو
نظریه جمعه: نظریه چهارشنبه مورد تایید است.
نظریه ۱۰ ﻫ : نظریات بالا مورد تایید است.
1 /4 جلد 17
توضیحات سند:
۱- در جریان تغییر رژیم قاجار به پهلوی سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ و اشغال کشور توسط متفقین و خوشحالی مردم از سقوط دیکتاتوری، سرآغاز یک دوره سیاسی تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد که جریانات سیاسی نقش اصلی را در حیات جامعه ایفاء کردند، از جمله حزب توده. پس از اشغال ایران، مسئولین «انترناسیونال کمونیستی» مسئله تأسیس یک حزب سیاسی که حامی اهداف و منافع شوروی در فضای سیاسی ایران باشد را در دستور کار قرار دادند. با توجه به تجربه شکست حزب کمونیست ایران، حزب جدید میبایست دارای پوشش «ملی» باشد تا بتواند پایگاه اجتماعی به دست آورد. لذا حزب توده به صورت علنی فعالیت و یک سازمان مخفی داشت که آن را هدایت میکرد. در فراز و نشیب سیاسی اجتماعی کشور، اشتباهاتی که حزب داشت در کودتای ۲۸ مرداد غیر قانونی شناخته و منحل اعلام گردید، در نتیجه تعداد زیادی دستگیر، کشته و عدهای به خارج کشور فرار و تعدادی هم با رژیم شاهنشاهی هم آوا شدند.
جوانان پر شور و انقلابی که در حزب توده (سازمان جوانان حزب توده فعالیت میکردند، پس از این رویدادها و بسته شدن راههای مسالمتآمیز سیاسی افرادی نظیر عباس سورکی، عبدالحسین مدرسی، ناصر آقایان، بیژن جزنی، حسین نعمتی، مهدی شهیدی و ... گروهی تحت عنوان گروه «رزمآوران حزب توده» را تشکیل و در جلسات خود، عملکرد گذشته حزب توده و شوروی را نقادی میکردند. در ابتدا با ذهنیت و سوابقی که بعضی از آنها در جبهه ملی و فعالیتهای دانشگاهی داشتند. در جلسات جبهه ملی، حزب ملیت و گروه ارانی شرکت و سعی در تشکیل ایجاد گروه ضداستعماری داشتند، که به دلیل داشتن نظرات تند و مشی مسلحانه از همه آن گروهها و افراد رانده شدند و از سال ۱۳۴۴ در بین خود اقدام به تهیه اسلحه و آموزش نظامیکردند. این گروه که میتوان آنان را پایهگذار و کادر اصلی سازمان چریکهای فدایی خلق نامید، در سال ۱۳۴۷ دستگیر و در زندان هم، نوعی کار تشکیلاتی میکردند. در سال ۴۹ جو موجود، جستجو برای یافتن محل مناسب برای عملیات چریکی بود و بحث جنگ چریکی روستایی و جنگ چریکی شهری به میان آمد. دستجات مختلف در پوشش گردش و سفر علمی به دهات و جنگلها و شهرستانها، بدنبال این موضوع بودند تا اینکه گروهی از کمونیستها که بعدا به نام «چریکهای فدایی خلق» مشهور شدند، اولین گروه خود را به جنگلهای شمال فرستادند که ضمن تحقیقات بیشتر و ساختن استحکامات، تمرین کنند تا بتوانند آغازگر جنگ چریکی روستایی باشند. اما این گروه خیلی زود به دام افتاد، زیرا زمان بسیار بد انتخاب شده بود، زمستان ۴۹، برف و باران و خلوتی محیط و غیربومی بودن، زود جلب نظر کرد و از طرفی ارتباط گروه با ده و شهر جهت تأمین وسایل و مایحتاج به سختی انجام میگرفت و نیز پوشش تبلیغی در محیط نداشت. لذا عدهای احتمال میدادند که اینان سارق باشند و بالاخره مسئله کمونیست بودن با در نظر گرفتن روحیه مذهبی مردم و خاطرات تلخ خیانتها و اعمال کمونیستها در نهضت جنگل به میرزا کوچک و مردم آن نواحی به همراه علل دیگر، گروه سیاهکل را با شکست مواجه ساخت. با لو رفتن و دستگیر شدن رابط بین گروه و ده، چریکها برای نجات او به پاسگاه سیاهکل حمله بردند، ولی مأمورین رابط را قبلاً به شهر فرستاده بودند. آنها پاسگاه را خلع سلاح کردند و بالاجبار به داخل جنگل گریختند در حالی که این عمل نیز اشتباه بود، زیرا در آن هوای زمستان و محیط و موقعیت و عدم پشتیبانی کافی بایستی به شهر میآمدند. در هر حال رژیم با شدت عمل هر چه تمامتر جنگل را محاصره کرد و با بمبهای آتشزا نقاط مشکوک را از درختان خلوت کرد و از راه زمین و هوا نیروهای ورزیده خود را اعزام داشت که ضمن چند برخورد مختصر کلیه افراد گروه دستگیر و اعدام و یا محکوم به زندانهای مختلف گشتند و در بازجوییها شبکه شهری نیز شناسایی شد و مخصوصاً رهبران و افراد مؤثر گروه از قبیل حمید اشرف، زیبرم، مفتاحی، پویان، صفایی فراهانی و ... لو رفتند و رژیم ضمن چاپ عکسهای آنها برای دستگیرکننده هر یک، صد هزار تومان جایزه تعیین کرد.
این ضربه و تجربه باعث شد که طرح جنگ چریکی روستایی کنار گذاشته شود. زیرا ثابت گردید که با توجه به توافق همه همسایگان ایران و ابر قدرتها با رژیم شاه و در نتیجه عدم حمایت چریکی از کشورهای همجوار و موقعیت جغرافیایی و عدم همکاری دهنشینان و قدرت تسلط و حمایت کامل ارتش، هرگونه حرکت چریکی متمرکز به هر قیمت و به شدت سرکوب خواهد شد و بنابراین، نظرها متوجه جنگ چریکی شهری شد که اعلام آن و تکمیلش از طرف سازمان مجاهدین بود. شکست سیاهکل «سازمان چریکهای فدایی خلق» را معرفی کرد و کادر رهبری که به ناچار زندگی مخفی را آغاز کرده بود، به طور جدی به سازماندهی و عضوگیری پرداخت و پخش عکس افراد مؤثر و جایزهگذاری رژیم برای آنها، ایجاد جاذبهای کرد که افراد علاقمند به مبارزه و ماجراجو را به سوی آنها میکشاند. از سویی اقدام پلیس رژیم شاه به دستگیری دانشجویان و اعزام آنها به زندانهای سیاسی بر این نکته میافزود.
در سالهای بین ۵۲ - ۵۴ به علت تسلط و نفوذ ساواک در گروههای مختلف از جمله این گروه، بسیاری از خانههای تیمی کشف و افراد آن کشته و یا دستگیر شدند. در سال ۱۳۵۴ ساواک، ۸ نفر از سران گروه را با صحنه سازی مبنی بر قصد فرار، اعدام و ضربه مهلکی به سازمان وارد کرد. تمامی چهارچوبهای فکری و تئوری این سازمان مثل همه چپگراهای دیگر، از جمله کشورهای کمونیستی، پوچ از کار در آمده و به اهداف خود نایل نشدند و تنها در یک مقطع تاریخی موجی به راه انداختند که با خود بخشی از بهترین نیروهای جوان و مستعد را به کام مرگ و نیستی کشاند و سرانجامی جز تباهی، انحراف فکری و هلاکت به همراه نداشت. چنان چه حضرت امام (قدس سره) در این خصوص چنین میفرمایند.
وصیت من به چپگرایان، مثل کمونیستها و چریکهای فدایی خلق و دیگر گروههای متمایل به چپ، آن است که شماها بدون بررسی صحیح از مکتبها و مکتب اسلام، نزد کسانی که از مکتبها و خصوص، اسلام اطلاع صحیح دارند، با چه انگیزه خودتان را راضی کردید به مکتبی که امروز در دنیا شکست خورده، رو آورید و چه شده که دل خود را به چند «ایسم» که محتوای آنها پیش اهل تحقیق پوچ است، خوش کردهاید؟ و شما را چه انگیزهای وادار کرده که میخواهید کشور خود را به دامن «شوروی» یا «چین» بکشید و با ملت خود به اسم «توده دوستی» به جنگ برخاسته یا به توطئههایی برای نفع اجنبی به ضد کشور خود و تودههای ستمدیده دست زدید؟ شما می بینید که از اول پیدایش کمونیسم مدعیان آن دیکتاتورترین و قدرت طلب و انحصار طلبترین حکومتهای جهان بوده و هستند. چه ملتهایی زیر دست و پای شوروی مدعی طرفدار تودهها خرد شدند و از هستی ساقط گردیدند. ملت روسیه، مسلمانان و غیر مسلمانان، تا کنون در زیر فشار دیکتاتوری حزب کمونیست دست و پا میزنند و از هرگونه آزادی محروم و در اختناق بالاتر از اختناق دیکتاتورهای جهان به سر میبرند. استالین که یکی از چهرههای به اصطلاح «درخشان» حزب بود، ورود و خروجش را و تشریفات آن و اشرافیت او را دیدیم. اکنون که شما فریب خوردگان در عشق آن رژیم جان میدهید، مردم مظلوم شوروی و دیگر اقمار او چون افغانستان از ستمگریهای آنان جان می سپارند و آن گاه شما که مدعی طرفداری از خلق هستید بر این خلق محروم در هر جا که دستتان رسیده چه جنایاتی انجام دادید و با اهالی شریف آمل که آنان را به غلط طرفدار پروپاقرص خود معرفی میکردید و عده بسیاری را به فریب به جنگ مردم و دولت فرستادید و به کشتن دادید، چه جنایتها که نکردید و شما «طرفدار خلق محروم» میخواهید خلق مظلوم و محروم ایران را به دست دیکتاتوری شوروی دهید و چنین جنایتی را با سرپوش «فدایی خلق» و طرفدار محرومین در حال اجرا هستید.» ر.ک: صحیفه امام، مرکز نشر آثار امام خمینی، ج ۱، ص ۴۳۸ و ۴۳۹؛ تحلیلی از سازمان مجاهدین خلق ایران، على جستجو، نشر اوج، ص ۳۸ - ۴۰
چپ در ایران به روایت اسناد ساواک. سازمان چریکهای فدایی خلق مرکز بررسی اسناد تاریخی
۲- هر چه زمان به بهمن ۵۷ نزدیکتر میشود، قیام اسلامی اوج بیشتری میگیرد و به موازات آن، احزاب و گروههای سیاسی که با قاطعیت امام، رفتن شاه و تغییر نظام را حتمی میبینند، به فکر بهرهبرداری بیشتر از شرایط موجود به نفع تشکیلات سیاسی خود میافتند، تجدید حیات سازمانهایی که رهبرانشان در اثر قیام مردم از زندانها آزاد شدهاند و تشکیل احزاب جدید، انشعاب و ائتلاف، تفاخر به مبارزات گذشته و نسبت دادن سر رشته قیام به تشکیلات خود، سخن روز محافل و مجامع سیاسی حرفهای و تشکیلاتی است.
منبع:
کتاب
روشنگر دوران / حجتالاسلام حاج سید محمد احمدی به روایت اسناد ساواک صفحه 348