صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: حاج شیخ محمدعلی صفر نورالله مشهور به نورالهی

تاریخ سند: 5 مرداد 1348


موضوع: حاج شیخ محمدعلی صفر نورالله مشهور به نورالهی


متن سند:

از: 19/ ﻫ تاریخ:5 /5 /1348
به: 311 شماره: 1740/ ﻫ
موضوع: حاج شیخ محمدعلی صفر نورالله مشهور به نورالهی1

روز جمعه 3 /5 /48 عده‌ای آموزگار و چند دانشجوی دانشگاه اصفهان و عده‌ای مغازه‌دار شهرکرد در تالار مدرسه امامیه شهرکرد حضور داشتند و آقای نورالهی با شخصی به نام پرورش در حجره مدرسه مشغول صحبت بودند و پس از ساعتی به اتفاق هم به تالار آمدند و آقای داور، منشی دادگستری شهرکرد سوالی راجع به وجود خدا نمود. در این لحظه آقای نورالهی از مدرسه بیرون رفت تا افراد بیشتری را برای حضور در مدرسه جمع نماید. بحث و گفتگو تا ساعت 18:00 روز فوق ادامه داشت در این جلسه از آقای پرورش سوال گردید که کار شما چیست اظهار داشت که من دبیر ادبیات در اصفهان هستم و سپس از ایشان سوال گردید که آیا شما جزو هیئت حسینیه هستید. اظهار داشت خیر من خودم به عنوان یک فرد مومن نسبت به علمای دین تبلیغ می‌نمایم و به بیشتر شهرستانها اعزام می‌شوم و در سال گذشته هم در چند شهرستان و از جمله شیراز و قم [عزیمت نموده ام] و در پایان اظهار داشت که من هر هفته روزهای جمعه ساعت سه بعدازظهر به مدرسه امامیه می‌آیم و هدف ما چیز دیگری است که در هفته آینده مطرح خواهم نمود. شرکت‌کنندگان این جلسه عبارت بودند از آقایان تقی احمدیان دانشجوی سال سوم فیزیک دانشگاه اصفهان – داوری کارمند دادگستری – [منصور] سعادت آموزگار دبستان شاهپور – استکی2 محصل - [حیدرعلی] سجادی مغازه‌دار – فردوسیان مغازه‌دار در شهرکرد و عده‌ای دیگر.
نظریه رهبر عملیات:
1- به منبع دستور داده شد که حتماً روز جمعه در مدرسه امامیه حاضر و موضوعی که قرار است مطرح شود شخصاً استماع و نتیجه را فوراً گزارش نماید.
2- گو اینکه نظر نورالهی تشکیل هیئت حسینیه می‌باشد و درباره آن قبلاً کسب اجازه نموده است معهذا ساواک در جریان کلیه فعل و انفعالات فوق خواهد بود و اطلاعات مکتسبه را بی‌درنگ گزارش می‌نماید.
3- به منبع دستور داده شده است در صورت امکان مشخصات آقای پرورش را تهیه و گزارش نماید و تعیین نماید نامبرده به دستور چه شخص یا اشخاصی به مسافرت فرستاده می‌شود.

توضیحات سند:

1. حجت‌الاسلام محمدعلی صفر نورالله (نورالهی) در سال 1310 ﻫ ش در نجف آباد به دنیا آمد وی از سال 1345 به عنوان مدرس مدرسه امامیه شهرکرد به تربیت طلاب و اقامه نماز جماعت در مساجد شهر و دعوت شخصیت‌های مذهبی و برگزاری جلسات دینی و وعظ و سخنرانی و تدریس، اهتمام داشته است. مسئولیت و حضور وی در شهرکرد که تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز استمرار یافت، در طول دوران ستم شاهی همواره با حساسیت و مراقبت ساواک، همراه بوده است. به‌رغم اطلاع ساواک از نقش محوری وی و چند نوبت احضار مشارالیه، نتوانست مدرک و مستمسک مهمی از نامبرده به دست آورد، لذا ساواک موفق به اقدام موثری علیه وی نشده و تنها در سال 46 ضمن مخالفت با صدور گذرنامه، از عزیمت ایشان به سفر حج ممانعت به عمل آورد.
حجت‌الاسلام نورالهی پس از انقلاب در سمت‌های مسئولیت بنیاد شهید مبارکه و امامت جمعه فریدون شهر، منشا خدمات ارزنده ای بوده است. وی در طول جنگ تحمیلی متناوباً با حضور در جبهه‌ها رزمندگان اسلام را حمایت می‌کرد و یکی از فرزندانش در عملیات خیبر به فیض شهادت رسید. سرانجام حجت‌الاسلام نورالهی در سال1373 ﻫ ش به رحمت ایزدی پیوست.
2. شهید رحمان استکی در سال 1329 ﻫ ش در یک خانواده مذهبی در شهرکرد به دنیا آمد. دوران تحصیلی وی اغلب اوقات در مساجد و مجالس مذهبی می گذشت. پس از اخذ دیپلم و اتمام خدمت سربازی در سال 1351 به شغل آموزگاری روی آورد و بعد از یک سال برای آشنایی و ارزیابی جریانات مبارزاتی و تجربه اندوزی به تهران هجرت کرد، ولی به علت نیاز منطقه به توصیه دوستانش به منطقه بازگشت. در سال 1353 وارد دانشگاه شد و در همین ایام در جلسات درس استاد محمد تقی جعفری و جلسات مخفی درس شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی شرکت می کرد. در سال 57 در رشته علوم تربیتی فارغ التحصیل شد.همزمان با اوج مبارزات مکتبی امت قهرمان ایران به زادگاهش شهرکرد بازگشت و با مدیریت و دور اندیشی منحصر به فرد خویش سازماندهی اکثر راهپیمایی‌ها و تظاهرات عظیم را بر عهده داشت. ایمان قوی و شهامت زیاد سبب شده بود که شهید استکی بدون ترس و واهمه ای اجرای مراسم را خود قبول نماید. در اوج مبارزات که دانش‌آموزان مدارس شهرکرد به عنوان نشان دادن خشم و نفرت به رژیم به خیابانها می‌ریختند و دست به تظاهرات می‌زدند، مدیرکل وقت آموزش و پرورش چهار محال و بختیاری طی گزارشی مسبب و عامل تحریک دانش‌آموزان را رحمان استکی که دبیر یکی از مدارس شهرکرد بود، معرفی نمود.
شهید استکی به علت شناخت عمیق از مبانی اسلام توانست گروه زیادی از دانش‌آموزان را با شرکت دادن در جلسات مخفی به مبارزه بکشاند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید استکی که از فقدان تشکیلات منسجم اسلامی و عدم تشکل نیروهای مبارز مسلمان رنج می برد در فکر چاره افتاد. با اعلام تاسیس حزب جمهوری اسلامی پس از تحقیق و با توجه به شناخت قبلی که از استادانی همچون شهید آیت‌الله دکتر بهشتی و حجت‌الاسلام دکتر باهنر داشت به کمک تعدادی از برادران، مقدمات تاسیس حزب جمهوری اسلامی شهرکرد را به انجام رسانید. پس از مدتی که خود در حزب فعالیت نمود به‌رغم میل باطنی با اصرار دوستان به عنوان معاون آموزشی وکفیل اداره کل آموزش و پرورش استان چهارمحال و بختیاری انتخاب و صادقانه با خدمات شبانه روزی که معمولاً تا پاسی از نیمه شب ادامه داشت به رتق و فتق امور می پرداخت . هر هفته در نماز جمعه دردها و مشکلات را می‌گفت و متقابلاً حرف‌ها و شکایات مردم را با سعه صدر گوش می داد. او مومنی وارسته و مبارزی دلسوخته بود و شاید آن کسانی که دعای کمیل او را شنیده‌اند، احساس عمیق و از ته دل برخاسته و عارفانه اش را درک کرده باشند.شهید استکی بارها به عنوان پند و اندرز به همرزمانش می‌گفت: برادران و خواهران، ضد انقلاب، گروهک‌های منحرف و منافق اکثر اوقات برای نیات باطل خود «حرف حق» می‌زنند، باید هوشیار بود و بیدار که مبادا در طول مبارزه این مساله مهم را از یاد ببریم و غافل باشیم.با شروع انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی، حزب جمهوری اسلامی شهرکرد رحمان استکی را به عنوان کاندیدای انتخابات معرفی نمود که به مجلس شورای اسلامی راه یافته و عضو کمیسیون اصل 90 قانون اساسی در مجلس شد. رحمان استکی در هفتم تیرماه 1360 در حادثه بمب گذاری در محل حزب جمهوری اسلامی واقع در سرچشمه تهران به شهادت رسید.

منبع:

کتاب استاد سید علی اکبر پرورش به روایت اسناد ساواک صفحه 26

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.