تاریخ سند: 10 شهریور 1341
موضوع: تشکیل جلسه اعضاء جبهه ملی در منزل دکتر صدیقی
متن سند:
شماره: 7192/س ت تاریخ:10 /6 /1341
موضوع: تشکیل جلسه اعضاء جبهه ملی در منزل دکتر صدیقی
روز جمعه 9 /6 /41 جلسه عمومی در منزل دکتر غلامحسین صدیقی تشکیل گردید. ابتدا صحبت از انجمن ایالتی و ولایتی1 شد. دکتر صدیقی اظهار داشت به این ترتیب دولت میخواهد توسط انجمن نفوذ خود را در مردم زیاد نموده و بدین وسیله استفاده در انتخابات مجلسین را بنماید. بعداً دانشجو شمس اکبری و احمد سلامتیان و زکریا یحییزاده به محل آمدند. شمس اکبری خصوصی و آهسته صحبت کردند با دکتر صدیقی، موضوع کنگره را مطرح مینمود ولی معلوم بود که نظر دستگاه رهبری با نظر او موافق نیست. نظر شمس اکبری این بود که از دکتر صدیقی و اللهیار صالح استفاده شود و بقیه از تیپ جوان وارد دستگاه رهبری شوند و به طوری که مشهود بود هنوز هم مثل اینکه کار تشکیل کنگره در دستور روز میباشد ولی هنوز تصمیمات نهائی اتخاذ نگردیده است. در این وقت دو نفر از افراد جبهه که شناخته نشدهاند، صحبت در مورد مخالفت عشقیپور که طرفدار دکتر محمدعلی خنجی است و زمانی را مینمودند و میگفتند این دو نفر برای گرفتن مقام بالاتر در جبهه با همدیگر مخالفت میکردند و سه حوزه جبهه ملی را اینها به کلی از هم پاشیدهاند و تمام افراد آن منجمله سلیمی (ریش دارد) از حوزه خارج شده، ضمناً در جلسه فوق سلیمی مشغول پخش نامه سرگشاده نهضت آزادی ایران که چاپ شده است بین رفقای خود بود و در حدود ده نسخه آن را پخش نمود. در گوشهای دیگر از منزل، محمدعلی بهنیا و حسن بیشهای اعضاء کمیته کارگری مشغول صحبت بودند و بیشتر صحبتشان در مورد درودیان و دکتر حسین مهدوی بود و میگفتند در کلاس گویندگی یک عده به طور ناشناس آمده بودند که دکتر مهدوی آنها را جواب کرده بود، ولی درودیان اعتراض کرده بود و دکتر مهدوی نیز اشاره کرده بود که من مسئول این کلاس هستم شما نباید به حرفهای من اعتراض داشته باشید.
ضمناً احمد سلامتیان و زکریا یحییزاد بیش از نیم ساعت در منزل دکتر صدیقی نمانده و به اتفاق به خارج رفتند.
در این جلسه سعید سمندری اخبار شماره 29 جبهه ملی را به چند نفر از افراد فروخته است و سپس اواخر جلسه سمندری با یکی از اشخاص هم حوزهاش صحبت میکرد و آن عضو ساده از او انتقاد میکرد و میگفت حوزهها همگی بعد از اول بهمن پاشیده شدهاند و شما نمیتوانید حوزه ما را اداره کنید. ضمناً مهندس فریدون امیرابراهیمی به دکتر صدیقی اظهار داشت که از طرف شهربانی مرا احضار کرده بودند.
افراد شناخته شده دکتر صدیقی . دکتر برومند . مهندس امیرابراهیمی . شمس اکبری . علی زندی . سمندری . سلیمی . کریمی . محمدعلی بهنیا . حسن بیشهای میباشند.
توضیحات سند:
1. در تاریخ 16 مهرماه 1341ش مطابق با 8 جمادیالاولی 1382 ق، جراید عصر تهران با تیتر درشت نوشتند: «طبق لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که در هیئت دولت به تصویب رسید و امروز منتشر شده، به زنان حق رأی داده شد!» . در متن تصویبنامه، که در جراید نیز درج گردیده بود، قید اسلام را از شرایط انتخابکنندگان و انتخاب شوندگان برداشته و در مراسم سوگند به امانت و صداقت به جای قرآن، «کتاب آسمانی» آورده شده بود. انگیزه و غرض رژیم شاه از این تغییر و تبدیل، علاوه بر واداشتن جامعه روحانیت به واکنش جهت شناخت روحیه و افکار آنان، چند موضوع حساس دیگر نیز بود که یکی از اساسی ترین آنها، آماده کردن زمینه جهت تجاوز به اساس قرآن و الغای مذهب در کشور ایران بود که استعمارگران سالیان درازی است که آرزوی آن را در دل داشته و دارند. از دیگر موضوعاتی که این لایحه متضمّن آن بود، به موارد زیر میتوان اشاره نمود: توطئه دستبرد به قانون اساسی ایران و تغییر و تبدیل بعضی از مواد قانونی که مانع اغراض دربار و هیئت حاکمه فاسد بود. فراهم آوردن زمینه، به منظور دادن پستهای حساس به دست اعضای تشکیلات بهائیت که نقش ستون پنجم را در کشورهای اسلامی بازی میکنند و پیوسته در خدمت امپریالیسم و صهیونیسم قرار دارند. رژیم شاه برای پیاده کردن این نقشههای شوم چه دستآویزی بهتر از مسئلهی محرومیت و عقبماندگی بانوان ایران میتوانست پیدا کند.؟! زنان ایرانی همانند مردان این کشور به علت سیاست استعماری، ارتجاعی و ضد مردمی شاه از ضروریترین و ابتداییترین حقوق خود محروم بودند و رژیم شاه که خود به وجود آورندهی این وضع اسفبار بانوان بود، از همین نقطهی حساس سوء استفاده کرده، در قبال تعطیل کردن دراز مدت مجلسین شورا و سنا به اسم «تصویبنامه هیئت دولت»! و به عنوان فریبنده «آزادی زنان»! به اساس مشروطه تجاوز میکرد تا گناه حرمان و تیرهبختی زنان را به گردن اسلام و قانون اساسی ایران بیندازد و بدینوسیله زمینه را جهت الغای اسلام در کشور، محو و مسخ قانون اساسی ایران و سپردن پستهای حساس به دست ایادی و عوامل بیگانه هموار سازد. امام خمینی(ره)، از تغییر و تحول و جنبوجوش مرموزانه در سطح عالی کشور و مقامات دولتی همانند ظاهر شدن علی امینی در صحنهی سیاست و نطقهای طولانی و خواب کنندهی او و نیز کوشش پیگیر او جهت فریب و تحمیق مردم و سرگرم ساختن آنان با ارائهی هدفهای کاذب و صوری و سرانجام کنار رفتن او و روی کار آمدن مزدور شرففروختهی دیگری به نام امیر اسدالله علم، فعالیت چشمگیر و روزافزون حزب وابسته به صهیونیسم «بهائی» در مرکز و بسیاری از شهرستانها و نفوذ بیش از پیش آنان در دوایر دولتی و ... به خوبی پیشبینی میکرد که حوادث شوم و خانمانسوزی از طرف رژیم شاهنشاهی، در پشت پرده در شرف تکوین است و شاه خواب تازه و خطرناکی برای اسلام و ملت محروم و رنجدیدهی ایران دیده و دام جدیدی جهت ادامهی استعمار و اسارت ملت ایران گسترده است. با اعلام تصویبنامهی خائنانهی انجمنهای ایالتی و ولایتی از طرف دولت، فرصت مناسبی برای امام خمینی پیش آمد تا رسالت تاریخی و وظیفه ی اسلامی خویش را آغاز نماید و از این تصویبنامهی ضد اسلامی رژیم بعنوان انگیزه و شعاری جهت به حرکت درآوردن تودههای مسلمان ایران استفاده کند. برگرفته از کتاب نهضت امام خمینی . تألیف حجتالاسلام سیدحمید روحانی ص 142- 144.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 427