صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: اظهار عقاید مختلف درباره حادثه کاخ مرمر اظهار عقاید مختلف درباره حادثه کاخ مرمر

تاریخ سند: 13 اردیبهشت 1344


درباره: اظهار عقاید مختلف درباره حادثه کاخ مرمر اظهار عقاید مختلف درباره حادثه کاخ مرمر


متن سند:

شماره: 4619 /33 /303 تاریخ: 13 /2 /44 0213
بولتن: ویژه
درباره: اظهار عقاید مختلف درباره حادثه کاخ مرمر
اظهار عقاید مختلف درباره حادثه کاخ مرمر

بعد از ترور مرحوم منصور نخست‌وزیر سابق شایعاتى بین طبقات مختلف مبنى بر ادامه این قبیل ترورها به وجود آمد. از جمله شایع شده بود که همزمان با ترور منصور عده‌اى قصد داشتند در راه آبعلى بجان اعلیحضرت همایون شاهنشاه نیز سوءقصد نمایند.
پس از حادثه 21 فروردینماه 44 کاخ مرمر احزاب. دستجات و طبقات مختلف در این زمینه اظهار نظرهائى نموده‌اند که ذیلا از عرض می‌گذرد.

1 ـ حزب منحله توده
الف. حزب توده جناح موافق شوروى
حزب منحله توده بهنگام ترور مرحوم منصور ظاهراً مخالفت خود را با ترور فردى اعلام داشت و کمیته مرکزى حزب در تاریخهاى 23 و 25 فروردینماه 44 ضمن گفتاریکه بزبان فارسى از رادیو پیک ایران پخش شد موضوع سوءقصد بجان اعلیحضرت همایون شاهنشاه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و ضمن این که موضوع ترور فردى را مطرح نساخته و بنحو زیرکانه‌اى از طرح آن صرف نظر کرده سعى نموده ضمن تحریک کلیه افراد نیروها و دستجات سیاسى مخالف را باتحاد و اتفاق علیه رژیم فعلى کشور دعوت نماید.
در جلسه‌ایکه پس از حادثه کاخ مرمر مرکب از عده‌اى افراد وابسته بجناح‌شوروى حزب منحله توده تشکیل گردید موضوع حادثه فوق مورد بحث واقع ویکى از افراد حاضر جلسه اظهار داشت چنانچه سوءقصد انجام می‌گردید امکان فعالیت ما شدیدتر می‌شد لیکن مسئول جلسه با نظر مشارالیه مخالفت نموده و اضافه کرد پس از دادن تلفات زیاد و مبارزات طولانى بعد از 28 مرداد 32 و زندانى شدن مبارزین مخالفتهاى مردم در یک جبهه واحد متمرکز می‌شود و آن هم مخالفت با دربار است و اگر این عمل انجام می‌گرفت در بین نیروها تفرقه شدیدى ایجاد می‌شد و بواسطه نبودن تشکیلات منظم که بتواند مبارزه را ادامه بدهد تعداد زیادى از نیروهاى مخالف مانند روحانیون. بازاریها و غیره از مبارزه منصرف می‌گردیدند مثلا اگر الهیار صالح نخست‌وزیر می‌شد تا انجام وحدت مردم کار ما مشکل بود چون این ترور بوسیله خارجیها انجام شده است (انگلیس یا امریکا) آنها نقشه‌هاى بعدى را تهیه نموده بودند علاوه بر این که استفاده براى تشکیلات وابسته بچپ نداشت داراى ضررهاى بیشمارى هم براى تشکیلات چپ بود وى اضافه نمود با توجه به این که ما توده‌ای‌ها با ترور فردى مخالفیم چون در حال حاضر نیروهاى چپ اتحاد و وحدت ندارند و فاقد یک سازمان متشکل حزبى می‌باشند چنانچه عمل ترور انجام می‌گردید جز ضرر براى جناح چپ نتیجه عاید نمی‌شد و هرج و مرج شدیدى در کشور حکمفرما می‌گردید که هیچ نیروئى قادر به جلوگیرى از آن نبود و آن وقت خارجیها (انگلیس و آمریکا) براى حفظ منافع خود دخالت می‌کردند که آن هم بضرر نیروهاى چپ میبود.
ب. رادیو پیک ایران و رادیو صداى ملى1
رادیوهاى فوق تاکنون سعى نموده‌اند از هر مسئله‌اى علیه رژیم کشور استفاده تبلیغاتى نمایند پس از این حادثه نیز همان شیوه را دنبال نموده‌اند مثلاً رادیو پیک ایران حادثه اخیر کاخ مرمر را نشانه‌اى از عدم رضایت ملت از رژیم فعلى کشور دانسته است و رادیوئى که خود را صداى ملى ایران می‌داند در یکى از گفتارهاى خود ضمن تفسیر حادثه کاخ مرمر اظهار داشته «درباریان نمی‌توانند این حقیقت بسیار آموزنده تاریخى را که از زمان برقرارى حکومت قاجاریه تا امروز 9 پادشاه بسلطنت رسیده و از آن فقط سه نفر در منزل خود بمرگ طبیعى مرده‌اند و بقیه یعنى دو ثلث از این تعداد کشته شده و یا معزول گشته‌اند در نظر بگیرند. آغامحمدخان قاجار را سربازان محافظش کشتند. ناصرالدین شاه با گلوله میرزا رضا کرمانى کشته شد. محمد علیشاه. احمد شاه و رضا شاه معزول و تبعید شدند و سرنوشت نابسامان شاه کنونى را هم نسل معاصر می‌داند و محتاج بتکرار نیست»
پ. حزب توده جناح موافق چین2
پرویز نیکخواه که یکى از متهمین حادثه اخیر کاخ مرمر بوده و در حقیقت مغز متفکر این دسته می‌باشد در نامه‌اى که پس از حادثه مزبور براى برادرش ارسال داشته چنین نوشته است «ضربه اصلى انقلاب در شرایط فعلى متوجه سرنگون کردن حاکمیت قشر اجتماعى دربار بسرکردگى شاه است»
2 ـ روزنامه الحیات
روزنامه الحیات چاپ بیروت در شماره مورخه 26 /1 /44 خود اظهار نموده سوء قصد بجان اعلیحضرت نشان می‌دهد که دست چپیهاى افراطى با سرمایه‌داران و بورژواها متعصب در دشمنى با شاهنشاه همدست می‌باشند.
3 ـ جبهه ملى
تا آنجا که معلوم گردیده سران و گردانندگان جبهه ملى با ترور شخصیت‌هاى کشور مخالف بوده کما این که الهیار صالح3 از بثمر نرسیدن سوءقصد اظهار رضایت نموده و اظهار داشته است «خداوند بزرگترین تفضّل را به 25 میلیون نفر مردم ایران نمود و اگر دست خدا سپر شاه نمی‌شد جوى خون در مملکت جارى می‌شد و باید در این باره شکر خدا را بجا آورد»
4 ـ جامعه سوسیالیستهاى نهضت ملى ایران (نیروى سوم)
بعضى از متعصبین جامعه سوسیالیستهاى نهضت ملى ایران از این که سوءقصد در کاخ مرمر به نتیجه نرسیده متأثرند کما این که سخنگوى یکى از جلسات در جلسه مربوطه اظهار داشته که اگر این تیر بهدف می‌خورد در شرایط بسیار خوبى بود زیرا نیروهاى ملى آمادگى کامل دارند.
سخنگوى مزبور در پاسخ یکى از حاضرین در جلسه مبنى بر این که در این صورت معلوم نیست هرج و مرجى که بعد از بثمر رسیدن سوء قصد با توجه باختلاف نظرهائى که بین نیروهاى ملى هست بکجا میانجامید اظهار داشته در مواقع کودتا یا انقلاب طبعاً تعدادى قربانى می‌شوند. نتیجه اول حادثه کاخ مرمر اینست که پس از این واقعه از یک طرف بین افسران گارد این موضوع پیش آمده که به آنها اعتماد نیست و از طرف دیگر ضربه‌اى از نظر روانى بافکار افسران گارد شاهنشاهى وارد شده که اینها خود به نفع نیروهاى ملى است. نتیجه دوم آن اینست که سیاست خارجى دست بطرف نهضت ملى دراز خواهد کرد.
5 ـ حزب زحمتکشان
در جلسه‌ایکه پس از حادثه کاخ مرمر در منزل دکتر بقائى1 تشکیل گردیده نامبرده بمثر رسیدن سوءقصد را براى کشور مضر دانسته و اضافه می‌نماید چنانچه این سوءقصد به نتیجه می‌رسید کشور دچار اغتشاش و خونریزى شده و هرخانى از گوشه‌اى سردر آورده و ادعاى سلطنت می‌کرد. مشارالیه اظهار داشته که با وجود اعلیحضرت همایون شاهنشاه بهتر می‌شود با فساد مبارزه کرده و خواسته‌هاى مردم را عملى ساخت. احزاب سیاسى اصولاً با تروریسم مخالف هستند و شخص من (دکتر بقائى) نیز با این امر بکلى مخالفم. وى معتقد است که سیاست خارجى در این امر دست نداشته و عمل سرباز گارد نیز نمی‌تواند یک امر خصوصى و ناشى از احساسات شخصى باشد زیرا اعلیحضرت همایون شاهنشاه در بین سربازان و افسران گارد مخصوص خود اصولاً مخالفى ندارد منتها به دسته بندیهاى داخلى می‌شود بدگمان بود. یکى از حاضرین در جلسه اظهار می‌دارد که فقط دسته‌بندى داخلى و اختلافات خانوادگى در دربار است که این حادثه را به وجود آورده. وى اضافه می‌نماید دسته‌بندى دیگرى که سلطنت را شانزدهم از کاشان را (1339) به عهده داشت. اللهیار صالح بانى حزب ایران و از عناصر اصلى جبهه ملى به شمار مى‌رفت تهدید می‌نماید از طرف رجال و فرماندهانى است که ممکن است در خارج از کشور دور هم جمع شده و تصمیم گرفته‌اند که چنین حادثه‌اى ایجاد نمایند زیرا این عده بجاهائى اتکاء دارند ولى اعلیحضرت همایون شاهنشاه با اقداماتى که کرده‌اند عموماً مسئولیتها را متوجه ایشان می‌دانند ولى خودشان هم بین مردم و هم بین افسران طرفداران زیادى دارند.

6 ـ احمد آرامش1
احمد آرامش در بهمن ماه 43 مبادرت به تهیه نامه سرگشاده‌اى براى پرزیدنت جانسون رئیس جمهورى آمریکا نموده و آن را توسط سفارت آمریکا براى مشارالیه فرستاده و نسخ دیگر نامه مزبور را براى تعدادى از جراید آمریکا ارسال داشته است. در این نامه نامبرده ضمن انتقاد از سفیر کبیر سابق آمریکا سیاست امریکا را در ایران مورد انتقاد قرار داده و مسئولیت اوضاع کنونى ایران را گردن آنها انداخته و اضافه نموده که اگر اتفاقى براى شاهنشاه بیفتد آمریکا به کى و کدام ستونى متوسل خواهد شد. وى در یکى از ملاقاتهاى خود که در منزلش انجام شده اظهار نموده که تا خرداد 44 کودتائى یا از طریق شهرستانها و یا از طریق مرکز بوقوع خواهد پیوست آرامش در اعلامیه توهین‌آمیزى که در فروردینماه 44 منتشر نموده رسماً کمیته جمهوریخواهان را اعلام نموده است. نامبرده در این اعلامیه سعى نموده هیئت حاکمه ایران را از مجریان سیاست آمریکا قلمداد نموده و تصویب قانون مصونیت سیاسى براى مشاورین آمریکائى را نیز دلیل بر صحت ادعاى خود ذکر نموده است. وى در این اعلامیه رژیم کنونى را به علت سلب آزادى و عدم رعایت قانون اساسى و رژیم مردود و اساسى مردود و رژیم جمهورى را مناسب دانسته است.
نظریه:
روى فعالیت‌هاى اخیر احمد آرامش بعضا چنین اظهار نظر نموده‌اند که مشارالیه از انجام سوء قصد خائنانه بجان اعلیحضرت همایون شاهنشاه و بروز حوادثى‌اطلاع داشته و با زرنگى خاص و با صدور نامه سرگشاده بجانسون ابتدأ خواسته است جلب توجه آنها را نماید و منظورش از صدور اعلامیه جمهوریخواهان (باتوجه به این که طبق قوانین جاریه کشور تحت تعقیب قرار خواهد گرفت) این بوده که قبل از انجام سوءقصد از طرف مقامات انتظامى بازداشت گردیده و پس از این که سوء قصد مزبور به نتیجه رسید طبعاً جزء زندانیان سیاسى بنام یک رجل سیاسى روشنفکر آزاد و به نیات خود جامه عمل بپوشاند و بالاخره از وجود او در مقامات حساس آتى مملکتى استفاده شود.
7 ـ شایعات و عقاید
طبقات مختلف:
شایعات مختلفى پیرامون حادثه سوءقصد در کاخ مرمر وجود دارد که اهم آن به شرح زیر به عرض می‌رسد.
الف. عده‌اى عقیده دارند که مسلماً در این امر دست خارجى دخالت داشته و اضافه می‌نماید در جریان مسافرت اعلیحضرت به انگلستان مذاکرات معظم‌له با مقامات انگلیسى موفقیت‌آمیز نبوده و اصولاً توافقى از ناحیه انگلستان به عمل نیامده است و حادثه اخیر را مربوط به همین عدم توافق سیاسى اعلیحضرت و مقامات انگلیسى می‌دانند.
ب. عده‌اى نیز انجام این سوءقصد را تحریک عناصر مذهبى افراطى دانسته و معتقدند حادثه مزبور در تعقیب اقدامات قبلى دار و دسته فدائیان اسلام صورت گرفته است.
پ. شایع است پس از تحقیقاتی که از متهمین حادثه کاخ مرمر به عمل آمده معلوم شده که در این جریان از طرف بعضى از مقامات آمریکائى مقیم ایران تحریکاتى صورت گرفته و اخیراً سرلشکر فردوست و سرتیپ صمدیانپور به منظور چاره‌جوئى و مذاکرات لازم با مقامات انگلیسى بلندن مسافرت کرده‌اند و این مأموریت از طرف شاهنشاه بدو نفر افسران مذکور محول شده است.
ت. عده‌اى از بازاریها عقیده دارند که در کشور زمینه براى انجام یک کودتا آماده شده و امکان دارد در ایام محرم این موضوع عملى گردد. اینها معتقدند که کودتاکنندگان قصد دارند با استفاده از نیروى ملى و شورانیدن دستجات مذهبى نیت خود را اجراء نمایند و چون اعلیحضرت همایون شاهنشاه نیز در آن موقع خارج از کشور تشریف خواهند داشت لذا نقشه کودتا خیلى آسانتر عملى خواهد شد.
ث. پس از حادثه کاخ مرمر عده‌اى از روشنفکران طرفدار مقام سلطنت اظهار داشته‌اند تا روزی که اکثریت مردم ایران بیسواد بوده و خیلى زود تحت تأثیر تلقینات محافل مذهبى قرار می‌گریند مصلحت ایجاب می‌کند که نظرات محافل مزبور مورد توجه قرار گرفته و از افراط در کارهائی که بمعتقدات مذهبى مردم بستگى دارد و نیز گماردن افراد بهائى در راس کارها خوددارى شود.

نظریه:
به طور کلى اکثریت قریب باتفاق مردم کشور از بثمر نرسیدن حادثه 21 فروردین کاخ مرمر ابراز شادمانى و خوشحالى می‌نمایند و بالاتفاق عقیده‌مندند که وجود امنیت و آرامش در کشور بستگى مسلم بذات مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه دارد.

توضیحات سند:

1 ـ رادیوى «صداى ملى ایران»: این رادیو ظاهراً به حزب توده وابستگى رسمى نداشت و مستقیماً توسط شورویها اداره مى‌شد، ولى گردانندگان آن همواره از کادرهاى اصلى و مورد اطمینان حزب توده بوده‌اند.
«صداى ملى در سال 1338 به عنوان واکنش د ربرابر انعقاد قرارداد نظامى رژیم شاه و آمریکا آغاز به کار کرد که در پى آن روابط ایران ـ شوروى به شدت تیره شد. بر اساس این تیرگى روابط، «صداى ملى» در آغاز رژیم شاه را به شدت مورد حمله قرار مى‌داد. ولى در سال‌هاى 1340 که شاه امتیازاتى را به روسها داد، لحن «صداى ملى» نیز ملایم‌تر شد و به طور ضمنى «اصلاحات شاهانه»! را تأیید کرد و مبارزات اسلامى به رهبرى امام خمینى را «ارتجاعى» خواند. تندى و نرمى لحن «صداى ملى» در قبال رژیم شاه همواره تابعى از مناسبات این رژیم با شوروى بود. کتاب سیاست و سازمان حزب توده، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاى سیاسى، جلد اول. ص 204
2 ـ حزب توده جناح موافق چین یا مائوئیسم در ایران در اوائل دهه 1340 ه‍. ش در محافل چپ خارج از کشور انعکاس عمیق یافت. بسیارى از کمونیستها که دراثر شکست حزب توده در پى کودتاى 28 مرداد 32 به بن‌بست سیاسى و ایدئولوژیک رسیده بودند، به سرعت آن را پذیرفتند و عملاً در میان اکثریت مطلق مارکسیست‌هاى ایرانى مائوئیسم جاى مارکسیسم سنتى مارکس و لنین را، که حزب توده متعصبانه پیرو و مبلغ آن بود، گرفت. با انشعاب احمد قاسمى و دکتر فروتن از رهبرى حزب توده، سازمان مائوئیستى بنام «سازمان انقلابى حزب توده ایران» پدید آمد، این سازمان بعدها «سازمان انقلابى توده» نام گرفت. از جمله رهبران این گروه کورش لاشائى بود که به خدمت ساواک درآمد. این گروهک پس از انقلاب اسلامى به «حزب رنجبران ایران» تغییر نام داد. از دیگر گروهک‌هاى مائوئیستى، «سازمان مارکسیستى ـ لنینیستى توفان» بود، که پس از اخراج قاسمى و فروتن از «سازمان انقلابى توده» توسط آن دو ایجاد شد و به سمت آلبانى و رهبر استالینیست آن (انور خوجه) گرایش یافت. سپس در اثر اختلافات شخصى و قدرت طلبیهاى فردى این دو یار قدیمى،گروهک‌توفان»به‌دوبخش، یکى به رهبرى قاسمى و دیگرى‌به‌رهبرى‌فروتن‌تقسیم‌شد. از کتاب سیاست و سازمان حزب توده، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاى سیاسى، جلد اول، ص 53 و 54
3 ـ اللّهیار صالح در سال 1276 ه‍.ش در کاشان متولد شد. اولین مشاغل ادارى خود را در سفارت امریکا با عنوان مترجمى شروع کرد و در طول چهاردهه مناصب مختلفى چون؛ وزیر دارایى کابینه قوام (1321)، وزیر دارایى کابینه سهیلى (1321)، وزیر دادگسترى کابینه ساعد (1323)، وزیر دادگسترى کابینه حکیمى (1324) سفیر ایران در آمریکا (1324)، وزیر مشاور و وزیر کشور در کابینه حکیمى (1324) وزیر دادگسترى کابینه قوام (1326 ـ 1325) و نماینده مجلس.
4 ـ دکتر مظفر بقائى: وى در سال 1287 ه‍.ش در کرمان متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در ایران به پایان رساند و در دانشگاه سوربن پاریس در رشته فلسفه و آموزش و پرورش کودک تحصیل کرد. مظفر بقائى کار خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد. در سال 1329 یکى از وکلاى مدافع حسن جعفرى بود. وى در سال 1336 نماینده شهر کرمان در پانزدهمین دوره مجلس شوراى ملى شد، فعالیت‌هاى سیاسى او از زمان ملى شدن نفت و پیش از آن دشمنى با رزم‌آرا شروع شد. بعدها از طریق روزنامه‌اش (شاهد) خط‌مشى سیاسى خود را ادامه داد. بقائى در جنبش ملى‌گرایى ایران چهره‌اى شاخص بود. وى با تأسیس حزب زحمتکشان به عقاید سیاسى خود تشکل بخشید. این حزب که در دهه‌هاى چهل و پنجاه فعالیت چشمگیرى نداشت از ماههاى پایانى سال 55 بار دیگر فعالیت‌هاى خود را با آزادیهاى تزریق شده به گروه‌هاى ملّى‌گرا شروع کرد، اما چهره فعالى از خود نشان نداد. دکتر مظفر بقائى کرمانى رهبر حزب زحمتکشان، از جمله سیاستمدارانى بود که با اعمال سیاستهاى منافقانه خود، آسیبهاى فراوانى به کشور وارد کرد. همدستى او ـ البته به طور مخفیانه و غیر محسوس ـ با کودتاچیان 28 مرداد 32 و مخالفتهاى او با دکتر محمدمصدق از آن جمله است. او در یک دادگاه مسخره شاه ساخته در محاکمات بدوى محکوم شد، اما دادگاه تجدیدنظر پس از خوش رقصیهاى بقایى او را تبرئه کرد. بقائى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز چهره‌اى چندگونه به خود گرفت؛ اما سرانجام چهره واقعى او مشخص شد و به حکم دادگاه انقلاب اسلامى روانه زندان گردید وى پس از مدتى در 25 آبان سال 1366 ه‍.ش بر اثر ابتلا به نوعى بیمارى مقاربتى درگذشت.
5 ـ احمد فرزند محمدعلى شعله اشترى شهرت آرامش متولد 1283 ش در یزد که پس از تحصیلات مقدماتى در یزد در سال 1314 به اخذ دیپلم نائل و بعدها به اخذ لیسانس در رشته اقتصاد سیاسى موفق شده است. سوابق خدمتى آرامش: در سال 1306 به عضویت فرهنگ یزد درآمده ولى 4 سال بعد از این شغل کناره‌گیرى کرده و به عضویت اداره محاسبات اداره طرق و شرارع (وزارت راه) درآمده سپس در سال 1318 زمینه انتقال خود را به وزارت دارائى فراهم و بعد از انتقال به این وزارتخانه در پُست کفیل حسابدارى اداره ساختمان وزارت دارائى مشغول کار شده و در سال بعد رئیس حسابدارى اداره مستقل کل کارپردازى وزارت دارائى سال 1322 به وزارت پیشه و ه‍نر منتقل و در این وزارتخانه بتدریج سمتهاى زیرین را احراز مى‌نماید. رئیس حسابدارى اداره کل معادن و کارخانجات ـ رئیس حسابدارى کارخانه‌هاى قند و شیمیایى و در اواسط سال 1324 مدیر کل امور مالى اواخر آن سال به معاونت وزارت بازرگانى و پیشه و ه‍نر تعیین و اندکى بعد از آن قوام‌السلطنه پس از سقوط کابینه سال 1324 حکیم‌الملک به زمامدارى رسید مشارالیه به سمت اولین وزیر کار و تبلیغات تعیین گردید و در این پست بود که دو کتاب حاوى اسناد خرابکارى حزب توده منتشر و با شوراى متحده مرکزى حزب توده مبارزه کرد و همین امر سبب شد که مورد نفرت کمونیستها واقع شود. احمد آرامش در سال بعد از سقوط کابینه قوام‌السلطنه منتظر خدمت گردیده و تا اواسط سال 1328 به کارهاى آزاد و از جمله انتشار روزنامه دیپلمات و همکارى با مطبوعات مشغول بود و در اواخل سال 1328 به همکارى با هیئت عالى مستشارى وزارت کار دعوت شد و در این پست تا مهرماه 31 باقى ماند و در سال 1333 از طرف مجلسین شورا و سنا به عضویت هیئت نظارت سازمان برنامه انتخاب شد و در عین حال عنوان مشاور وزارت کار را هم داشت. احمد آرامش تا آذرماه 36 در این سمت بوده و در خلال این مدت به علت مخالفت با ابوالحسن ابتهاج سرپرست وقت سازمان برنامه مبادرت به انتشار مقالات متعددى علیه ابتهاج و روش ادارى وى در جراید نمود و همچنین کتابى هم در 700 صفحه به نام (چه سرهایى که بر سر نفت رفت) نوشت که قسمتى از این کتاب در یکى از مجلات هفتگى به چاپ رسید و قسمت دیگر آن به طور جداگانه چاپ و منتشر شد. آرامش پس از آنکه در اثر اقدامات ابتهاج مدیر عامل وقت سازمان برنامه از عضویت هیئت نظارت سازمان برنامه کنار گذاشته شد مجدداً به وزارت کار برگشته و همچنان مشاور مخصوص وزارت کار مى‌گردد و چون این پُست را براى خود کوچک مى‌دانست بالاخره در مرداد ماه 38 بنا به درخواست شخصى اصولاً از خدمت دولت مستعفى گردیده و سرگرم امور مطبوعاتى و ترجمه کتب مورد علاقه خود مى‌گردد تا آنکه در کابینه مهندس شریف‌امامى به سمت وزیر مشاور و قائم‌مقام نخست‌وزیر در سازمان برنامه تعیین و مشغول کار مى‌شود. احمد آرامش متأهل و همسرش خواهر مهندس شریف امامى نخست‌وزیر بود.
احمد آرامش پس از استقرار در پُست وزارت کار و تبلیغات کابینه قوام‌السلطنه چون از مخالفان احزاب دست چپ بوده کتابهایى که حاوى اسناد خرابکارى حزب توده و شوراى متحده بود منتشر نمود و با انتشار این کتب مبارزات عناصر دست چپى آن روز با وى آغاز شد و آرامش هم در کوران همین مبارزات سیاسى بود که حزب دموکرات قوام‌السلطنه تأسیس و ایشان هم که درحقیقت از اعضاء مؤسس این حزب بود تحت لواى حزب دموکرات به مبارزات خود علیه حزب توده ادامه داد. آرامش بعدها گروه ترقیخواهان را که متشکل از عده‌اى جوان تحصیل کرده و کارمندان عالى‌رتبه بعضى از وزارتخانه‌ها بود تأسیس کرده و مدتها رهبرى این گروه را به عهده داشته و جلسات سیارى تشکیل مى‌داد. همزمان با همان ایام احمد آرامش چند نامه به رئیس جمهور وقت آمریکا نوشت و نیز به علت مخالفتى که آرامش پیوسته با دولت مى‌نمود، بالاخره تشکیلاتش متلاشى و فعالیت گروه وى متوقف شد. مقارن حوادث 28 مرداد سال 32 و هم‌چنین پس از آن احمد آرامش از مخالفین دکتر مصدق بوده و نقش مؤثرى در مخالفت با وى داشت. وى در بازجویى خود در ساواک در تاریخ 31 /1 /1342 در این مورد چنین گفت: «براى اولین بار است که فاش مى‌کنم طرح کودتا علیه حکومت مصدق در منزل من صورت پذیرفت به این معنى که 3 نفر سرهنگ آمریکایى وابسته به «سیا» در اوایل تیرماه 32 به تهران آمدند و چندین بار در منزل من جمع شده و نقشه کار را پى‌ریزى کردیم. در ابتدا قرار بود کودتا در 25 /5 /32 انجام گیرد و موفق نشدیم و بالاخره در 28 مرداد ماه به نتیجه مطلوب رسید. فلسفه اقدام ساقط کردن حکومت مصدق آن بود که مى‌ترسیدیم دکتر مصدق کریسنکى ایران بشود. همین که کار کودتا خاتمه یافت و شاه به وطن بازگشت من فراموش شدم. و خدمات من به حساب لیاقت خودشان عنوان شد. خیلى مسخره است بعد از تلاشهاى وطن‌پرستانه در خانه خود من زانو نشسته و روزگا رخود را با بچه‌ها در خانه بگذرانم».
احمد آرامش در سال‌هاى 37 و 38 سلسله مقالاتى تحت عنوان چهار راه خاورمیانه در مجله تهرانمصور مى‌نوشت که چون مطالب این مقالات مغایر سیاست آن روز دولت آمریکا در خاورمیانه بود به علت مخالفت شدید سفارت آمریکا انتشار مقالات مزبور دیگر ادامه نیافت. آرامش در سلسله مقالات خود بنام چهار راه خاورمیانه بشدت به سیاست دالس وزیر خارجه وقت آمریکا حمله کرده و از ناسیونالیسم کشورهاى عربى و شمال آفریقا خصوصاً مصر و جمال عبدالناصر حمایت مى‌کرد.
آرامش در کابینه مهندس شریف
امامى به سمت مدیر عامل سازمان برنامه منصوب شد و در همین مقام بود که پرونده‌هاى مربوط به روابط ایران و شوروى در وزارت خارجه به طور محرمانه جهت مطالعه در اختیار او گذارده شده بود. آرامش در زمان مدیریت عامل سازمان برنامه علیه کارهاى ابوالحسن ابتهاج در سازمان برنامه اقداماتى به عمل آورد. آرامش پس از سقوط حکومت شریف امامى جهت تجدید تشکیلات و فعالیت گروه ترقى‌خواهان فعالیت‌هائى ابراز داشت لیکن به جایى نرسید و چند بار نیز به قصد تشکیل جلسه مطبوعاتى از روزنامه‌نگاران خارجى و داخلى دعوت به عمل آورد و چون از طرف مقامات انتظامى به او تذکر داده شد که از این اقدام خوددارى کند متن‌مصاحبه‌هایش را به صورت جزواتى منتشر و در اغلب آنها به سیاست آمریکا در ایران حملاتى نمود. از پرونده احمد آرامش در ساواک، ش 28332 جلد دوم، ص 71 تا 69 و جلد اول ص 277

منبع:

کتاب ترور شاه / حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک صفحه 140









صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.