تاریخ سند: 26 آذر 1347
موضوع: عبدالرضا حجازی
متن سند:
به: 316 شماره: 33680 /20 ه 3
از: 20 ه 3
نامبرده بالا در ساعت 1330 روز 19 /9 در مسجد ارک به منبر رفته درباره قانون اسلام صحبت کرد و اظهار داشت به نظر مردم امروز قانون دین اسلام برای دزد مجازات وحشیانهای در نظر گرفته است میخواهم ببینم مردی میرود با هزار زحمت یک تخته فرش میخرد یک دزد میآید و آن را میبرد دولت او را میگیرد و دو ماه در زندان گردن کلفت میکند بعد آزاد میشود البته قانون اسلام در ایران اجرا نمیشود چون اگر بخواهند اجرا کنند باید مردم برای حد زدن صف بکشند از وزیر گرفته تا وکیل و از وکیل گرفته تا مدیر کل همه را باید حد بزنند.
در درجه اول باید مردم را از فقر و بیچارگی نجات داد چون بیشتر دزدیها در اثر گرسنگی است نباید کسی آنقدر پول داشته باشد که در بانکهای خارج حساب باز کند و یکی از گرسنگی بمیرد اول باید فقر [و] بیچارگی را از میان مردم برداشت.
میخواهم ببینم رادیو از ساعت 12 شب موسیقی رقص دارد این موسیقی برای کارمندان اداره است یا برای بقال سرکوچه؟ نه؛ آنها از صبح کار میکنند و خسته میشوند این آهنگها برای اشراف زادگان مملکت است که از هزاران راه زشت پول به دست میآورند مملکت قوی است که فقط بیچارگان را مجازات کند ولی به اشراف زادگان کاری نداشته باشد؟
مثلاً میگویند انقلاب اداری شده یا 50 تومان دزدیده است اما آقای که 20 میلیون تومان پول مملکت را دزدیده و در خارج به جنایات خود ادامه میدهد مجازات نمیشود1 به خدا اگر قانون اسلام اجرا شود و همین مرد را بیاورند وبه خاطر دزدی که کرده حد بزنند تا 200 سال دیگردر این مملکت دزد پیدا نمیشود.
بلکه مملکت اداره کردن دو نوع است یکی آن که دروغ بگویند اگر دروغ بگویند مملکت اداره کردن کاری ندارد ولی اگر به مردم راست گفتند مملکت اداره کردن مشکل است من میگویم به خدا قسم تا زمانی که دروغ بگویند این مملکت پیش نمیرود و به نابودی میرود.
آقای صالحی اطلاعیه جهت شهربانی کل کشور تهیه شود.
27 /9
قبلاً به شهربانی منعکس شد، بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ حسین فردوست در خاطرات خود در اینباره میگوید:
« اطراف رضا و محمدرضا، هر دو را حلقهای از مردم بیوطن احاطه کرده بودند که هیچ انگیزه دیگری جز استفاده از پول آنها نداشتند و این مردم بیوطن شیوه خاص زندگی خود را داشتند و شبها پس از اینکه با ویسکی و شراب لب تر میکردند، با طنازان اروپایی و آمریکایی راز و نیاز مینمودند.
این دوران مملو است از سوءاستفادههای مالی کلان، چه به وسیلۀ اشخاص متنفذ، چه اشخاص نزدیک به محمدرضا و فرح و نخستوزیر و وزراء.
در بخش صنایع سوءاستفاده مالی گسترش زیاد پیدا کرد و افرادی از هیچ به همه چیز رسیدند، در حالیکه حتی سرمایه اولیه نیز از آنِِ آنها نبود و از بانکها وامهای کلان میگرفتند؛ مانند مقدم (نساجی کرج)، رضائی (نورد اهواز)، میراشرافی مدیر روزنامه آتش (در اصفهان) و امثالهم که زیادند.
محمدرضا به حدی نقطه ضعف داشت که مردم ایران نتوانستند راهی جز طرد او پیدا کنند و به همین دلیل هیچ کشوری آماده نبود او را قبول کند؛ حتی کشورهایی که حاضر شدند سوموزا را بپذیرند.
» (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد حسین فردوست به نقل از مفاسد اجتماعی در رژیم پهلوی، صفحه 9، مرکز بررسی اسناد تاریخی، چاپ اول سال 1377)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 266