تاریخ سند: 14 خرداد 1349
متن سند:
به: 316
از: 9 / ه شماره : 1127 /316
321 جهت استحضار
جلسه کانون بحث و انتقاد دینی
ساعت 5 /9 روز 15 /3 /49 جلسه کانون بحث و انتقاد دینی با شرکت
حدود 500 نفر تشکیل گردیده در ابتدای جلسه یکی از اعضاء کانون اقدام به
تلاوت کلام اله مجید
مینماید سپس مرثیه ای از
احمد عرضی قرائت و بعد از
آن سید عبدالکریم هاشمی
نژاد بسئوالات حضار بشرح
زیر پاسخ میدهد:
1ـ س ـ تصوف چیست؟
ج ـ تصوف از زمان صفویه
شروع و دارای راشد یا قطب
بوده قطب در هر عصر و
زمانی بمنزله امام آنها است
و دستهائی از قبیل غرب از
آنها حمایت میکند آنها
مرامشان کارنداشتن بکار
دیگری و سربراه بودن است
و اسلام مخالف این عقیده
است اسلام میگوید "در برابر ظلم و ستم مقاومت نمائید"
2ـ س ـ خدا وجود ندارد
ج ـ چگونه ممکن است در این جهان پهناور در کهکشانها و اختران که با این نظم
و ترتیب خاص مشغول کارند صانعی نباشد؟
3ـ س ـ در اصل خداشناسی مردم از روی ترس بوده است؟
ج ـ چرا از روی ترس باشد انسان از این راه پی به حقیقت مطلبی ببرد آیا خلاف
است که از راه ترس پی به عظمت برق ببرد و بعد هم بگوید برق موهوم است در
صورتی که پر از خوشبختی نائل آمده است و از این قبیل دلائل 4 ـ س ـ چرا باید
مسلمانان زیر یوغ استعمار باشند.
ج ـ در اصل بزرگی و آقائی از آن مسلمانان بوده است چندی است که کشورهای
بزرگ روی کار آمده اند از قبیل غربیها و نمی خواهند که کشورهای کوچک
بجائی برسند بخصوص مسلمانان و مرتب دست استعمار خود را روی سر آنها
نگهمیدارند و از جمله کشور اسرائیل که موشه دایان را همان مجسمه کاغذی و
آدمک ساختگی کشور آمریکا تراشیده اند که بدینوسیله بتوانند مسلمانان را از
بین ببرند مثال: شخصی
آجر بدست گرفته بطرف ما
میآید ما میگوئیم تا بفرق ما
نخورد و خون جاری نشده
نباید قصاص بکنیم حتی
آنها در روزنامه ای پیشنهاد
کرده بودند چه خوبست
موشه دایان را در جنگ
ویتنام ببریم چه مردم
احمقی که این نکته را باور
کنند که دو میلیون جمعیت
در برابر 600 میلیون
جمعیت مسلمان مقاومت
کرده و پر زورتر باشند بلکه
تمام ملل غربی حمایت از
اسرائیل را میکنند حتی از
خلبانهای امریکائی و سربازان بازنشسته بقول روزنامه آلمانی استفاده مینمایند
حتی آتش زدن مسجد الاقصی1 و خاموش کردن آن صحنه سازی بوده زیرا
ماشینهای پر از مایع بنزین را به محل آتش سوزی میبرند و این مطالب را یکی از
روزنامه ها نوشته بود.
5 ـ س ـ آموزگار فرهنگ ما میگوید خدا نیست و نیرو است و استاد دانشگاهی
هم این نکته را ثابت کرده است ؟
ج - ما استاد داریم ولی چه استادی که فقط حرف غربیها را یاد دارد اصل استاد
فیزیک انشتن1 میگوید خدا هست اینها از کجا این مطالب را میگویند باید با ما
روبرو شوند.
خدا هست اینها از کجا این مطالب را میگویند باید با ما روبرو شوند.
در خاتمه جلسه 2 جلد نشریه (1 ـ محمد (ص) آخرین پیامبر 2 - اخلاق و رفتار
محمد ص) ازانتشارات بوی اسلام بین حضار توزیع میگردد که بپیوست تقدیم
است.
ملاحظات :
دو جلد نشریه مذکور قبلاً تقدیم گردیده است.
جلسات مزبور کافی السابق تحت
کنترل است.
توضیحات سند:
1 ـ آیت الله العظمی سید محسن
حکیم در سال 1264 هجری
شمسی در «بنت جبیل»
منطقه ای در لبنان دیده به جهان
گشود.
پدرش سید مهدی حکیم
از مراجع بزرگ زمان خود بود
که به درخواست مردم لبنان از
عراق به آن دیار رفت و ارشاد و
هدایت جامعه آنجا را بر عهده
گرفت.
ایشان از 9 سالگی به
آموختن دروس حوزوی
پرداخت و در محضر برادرش ـ
سید محمود ـ ادبیات، منطق و
قسمتهایی از فقه و اصول تا
قوانین را آموخت.
سپس در
شمار شاگردان شیخ صادق بن
حاج مسعود بهبهانی و شیخ
صادق جواهری قرار گرفت و سه
سال پیش از فوت آخوند
خراسانی به درس خارج آن فقیه
فرزانه وارد شد.
سپس در
محضر آقا ضیاءالدین عراقی و
شیخ علی باقر جواهری حاضر
شد و بهره ها برد.
وی مدتی در
درس میرزا محمدحسین نائینی
حضور یافت.
استاد دیگر
آیت الله حکیم، عارف فرزانه
حضرت سید محمد سعید حبوبی
بود.
آیت الله حکیم در مقام مرجعیت
تامه شیعه، سراسر عمر
پر برکت خود را صرف مبارزه با
حاکمان جور کرد و در این زمینه
مرارتهای زیادی را متحمل شد.
پشتیبانی بی دریغ ایشان از
مردم مسلمان ایران پس از
واقعه 15 خرداد 42 و حمله
نظامیان شاه به مدرسه فیضیه
هنوز از یاد نرفته است.
ورود
امام خمینی به عراق به صورت
تبعید از وقایع مهم دهه 40
شمسی به شمار می آید.
ملاقات
امام با آیت الله حکیم و این سخن
امام که: «شما حرکت کنید، من
نخستین کسی هستم که از شما
پیروی خواهد کرد» و تبسم و
سکوت آیت الله حکیم، از جمله
مسائل تاریخی نهضت اسلامی
در ایران است.
آیت الله حکیم در
این دیدار گفته بود: «من فکر
نمی کنم اگر انقلابی سازمان دهم
کسی از من پیروی کند...
بسیاری از مردم از ما اطاعت
نمی کنند.
آنها بنده هوسهای
خویش اند.
» که البته مراد
آیت الله حکیم، همه کسانی
هستند که از بلوغ سیاسی،
مذهبی برخوردار نیستند.
آیت الله العظمی حکیم که از
بیماری سرطان رنج می برد،
سرانجام در 27 ربیع الاول
1390 قمری 13480هجری
شمسی) درخانه اش در بغداد به
رحمت ایزدی پیوست.
(برای آگاهی بیشتر از زندگانی
آیت الله العظمی حکیم به کتاب
«مرزبان حوزه نور» تألیف
عباس عبیدی از انتشارات مرکز
چاپ و نشر سازمان تبلیغات
اسلامی مراجعه شود).
2ـ پس از فوت حضرت آیۀ اللّه
حکیم، برای حل مسئله مرجعیت
و معرفی مرجع اعلم، دوازده
نفر از اساتید و فضلای برجسته
حوزه علمیه با انتشار
اعلامیه ای، حضرت امام خمینی
را به عنوان مرجع عام به
مسلمین معرفی کردند.
رژیم شاه
که از این اقدام بر آشفته بود،
عده ای از روحانیون را به
مناطق بد آب و هوا تبعید و یا
روانه زندانهاکرد.
حجۀ الاسلام
مروارید ضمن سخنرانی در
مسجد جامع بازار، خدمت امام
را مرجع تقلید اعلم معرفی کرد و
با آوردن نام ایشان، صدای
صلوات تا لحظاتی در مسجد
طنین انداز شد.
مردم چنان از
این حرکت خرسند شده بودند که
به یکدیگر تبریک می گفتند.
ر.ک: هفت هزار روز، غلامرضا
کرباسچی، ج 1، صص 410 ـ
408
پاورقی ذیل مربوط به صفحه
312 سند شماره 10705
می باشد
1ـ رئیس جمهوری آمریکا که
در سال 1917 میلادی متولد و
به سال 1963 میلادی در
گذشت.
کندی، جوانترین رئیس
جمهوری تاریخ آمریکا و
نخستین کاتولیک آمریکایی
است که به چنین مقامی رسید.
او
از محبوبترین و ماجراجوترین
رؤسای آمریکا بود که در زمان
وی سیاست «جهانگستری»
آمریکا دامن گرفت.
او آمریکا
را درگیر جنگ ویتنام کرد و به
سازمان جاسوسی «سیا» پرو
بال داد.
با محاصره دریایی
«باکو» حمله ای را جهت
سرنگونی رژیم «کاسترو» آغاز
کرد که به شکست مهاجمان و
فاجعه ای برای سیاست آمریکا
منتهی گردید که به «فاجعه
خیلج خوکها» معروف است.
از
جمله اقدامات او اختصاص
بودجه ای هنگفت برای احراز
برتری موشکی آمریکا بر
شوروی بود.
در سال 1963 با
یک گلوله ترور شد ولی تا
امروز با وجود کمیسیونهای
پلیسی و قضایی متعددی که
تشکیل گردیده، قاتل واقعی او
شناخته نشده است.
ر.ک: سیمای نامداران، حسام
الدین امامی، صص 315 ـ 314
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد به روایت اسناد ساواک صفحه 318