تاریخ سند: 15 فروردین 1352
برگ بازجوئی و صورتجلسه سید مجید فیاض
متن سند:
س ـ هویت شما محرز است (سید مجید فیاض) لازم است کلیه اطلاعات خود را
در زمینه معاشرین و سمپاتهای شیخ عباس تهرانی با تعیین نحوه افکار این افراد
مشروحا بنویسید .
ج ـ 1 حسین راضی ـ این فرد از تمام افراد دیگری که من میشناسم با شیخ عباس ارتباط داشته اند
بیشتر با او مرتبط بوده است.
زیرا منزل راضی و منزل شیخ عباس و محل کار شیخ عباس در چیذر
بوده است و بعلت این مسئله خودبخود امکان تماس بیشتر بوده است.
شیخ عباس تقریبا بطور
روزانه زمانی که در چیذر بود.
راضی را میدیده است.
راضی از
نظر جهت گیری فکری فردی
مذهبی است و با علما مرتبط است
و اصولاً از علما طرفداری میکند
در بحث های خود من با او من با
علما مخالفت میکردم و او
طرفداری مینمود.
از نظر فعالیت
اجتماعی او در انجمن ضد
بهائیت1 سالهاست فعالیت دارد.
و طرفدار فعالیت این گروه است.
راضی با رژیم ایران مخالف است و
علت این مخالفت که برایم گفته
این است که قوانین اسلامی در
ایران رعایت نمیشود ولی با
فعالیت چریکها مخالف است و
میگوید فایده ای ندارد.
او معتقد بود فعالیت در انجمن ضد بهائیت خودبخود به حکومت اسلامی
منتهی میشود.
از نظر اینکه فعالیت آزاد دارند و با امکانات بیشتر افراد را تبلیغ میکنند و میگفت در
جلسات انجمن گفته میشود که بهائیان تمام کارخانه ها و راههای درآوردن پول را در اختیار خود
گرفته اند و ما از انجام این فعالیت ها کناره گرفته ایم و باید افراد مذهبی در رأس کارخانه ها و
پست های مملکتی باشند.
از نظر روابط او با شیخ عباس یک جلسه صبح های جمعه بوده که راضی
و محمد هاشمی و یک فرد روحانی پیرمرد (اسم او را نمیدانم) و شیخ عباس شرکت میکردند و
اینطور که راضی برای من مطرح کرده در مورد فعالیت های طباطبائی و وهابی ها و اینکه جلوی
فعالیت آنها را بگیرند صحبت و بحث میکرده اند.
از نظر روابط راضی با کاظمی، راضی برای من
گفت که شیخ عباس باو گفته که کاظمی احتمالاً سازمانی است ولی اضافه کرد که کاظمی پسر بسیار
خوبی است و شیخ عباس در مورد او اشتباه میکند و اضافه کرد که چندی قبل گروهی را در
تسلیحات گرفته اند و نام یکی از آنها را برای من گفت (عرب) و گفت که عرب فردی [فراری]
بوده و چون کاظمی با آنها سلام و علیک داشته او را هم از کارخانه تسلیحات بیرون کرده اند (محل
کار کاظمی کارخانه تسلیحات بوده است.).
و خود شیخ عباس پس از تحویل اسلحه ها بمن گفت
که برای اطمینان از سلامت تو اول بمنزل راضی میروم و سراغ تو را میگیرم و اگر تو سالم بودی
(یعنی دستگیر نشده بودی) بعد
بمنزل شما میآیم.
و قبل از تحویل
اسلحه ها بمن دیدارهای ما بدون
قرار قبلی بوده است.
شیخ عباس
بمن [گفت] که قیمت هر قبصه
اسلحه /1700 تومان و قیمت هر
فشنگ 75 ریال ضمنا قرار شد که
پس از تحویل اسلحه بمجاهدین
من بقیه پولی که طلب او میشد
بگیرم و باو بدهم قبلاً هم من
مطرح کرده ام که شیخ عباس با
سلب قدرت تفکر از من و مطرح
کردن آیات قرآن مرا بانجام این کار
وادار کرد.
2 ـ محمد هاشمی [ ـ ]
محمد هاشمی بعلت اینکه
برادرش یک فرد روحانی است و
دارای مدرسه ای برای تعلیم علوم اسلامی در چیذر دارد تحت تأثیر افکار او و خودبخود تأثیر
تحت [تحت تأثیر] افکار علما است و یکبار که من با او بحث میکردم او همانند راضی شدیدا از
علما طرفداری میکرد و من با علما تحت تأثیر افکار شریعتی مخالفت میکردم.
او نیز در انجمن
ضد بهائیت سالهاست فعالیت دارد و افراد و جوانان را برای شرکت در آن تحریک میکند و بخود
من چندین بار پیشنهاد همکاری با انجمن مزبور را داد ولی او هم با فعالیت چریکها مخالف است.
و یکبار بمن گفت که احمد رضائی را اسلام ساخته و نصف نهج البلاغه را حفظ است ولی کار آنها
راندمان ندارد.
جلسه ای که صبح های جمعه چهار نفری تشکیل میشد (راضی ـ هاشمی ـ یک
روحانی پیرمرد ـ و شیخ عباس) اکثرا در منزل هاشمی بود و با سؤالاتی از او میشود مسائلی که در
آنجا مطرح میشده روشن نمود.
هاشمی از نظر فعالیت اجتماعی طرفدار سرسخت در انجمن ضد
بهائیت است و راندمان آنرا بهتر از روش های دیگر میداند.
3 ـ کاظمی، متأسفانه بعلت کمبود دیدار
با او اطلاعات زیادی در مورد او ندارم در حدود سه یا چهار بار او را دیده ام دو بار در منزل راضی و
دو بار هم در مسجدی که فردی بنام واعظی سخنرانی میکرد و او از مریدهای واعظی است واعظی
یک فرد روحانی است و کاظمی طرفدار او میباشد و در مسجد مزبور بعلت اینکه او صحبت
میکرد شرکت مینمود.
کاظمی مدتهاست در انجمن ضد بهائیت فعالیت دارد.
و گویا اینطور که
راضی برایم گفته در کتابخانه
بهائیان خود را بعنوان یک فرد
بهائی جا زده و کتابدار آنها شده و
از اینطریق اطلاعاتی از افراد بهائی
کسب و در اختیار انجمن قرار
میدهد.
شیخ عباس به راضی گفته
بود که او احتمالاً مأمور سازمان
امنیت است.
کاظمی در اداره
تسلیحات کار میکند و اخیرا
اخراج شده و علت اخراج آنرا
آنطور که راضی برایم گفته در بالا
نوشته ام.
راضی با کاظمی رفت و
آمد داشته است، و او برایم گفت که
او پسر فعالی است.
ضمنا در مورد
نحوه اختفای اسلحه ها شیخ عباس
بمن گفته بود که میشود آنها را در
یک بسته یک منبع یا یک بشکه
قرار داد و روی آن برنج ـ نخود ـ کشمش ـ گردو ـ لوبیا و امثالهم قرار داد و اولین بار من در منزلش
دیدم که خود او با شکلات درون یک ساک روی سه قبضه اسلحه اش را پوشانده بود.
از نظر
زندگانی فردی شیخ عباس دارای یک دست وسائل زندگی توأم با رفاه بود دارای فرشهای یک
پارچه ـ یخچال و مقادیر زیادی کتاب و خلاصه تقریبا دارای یک سری وسائل رفاه
بود سید مجید فیاض
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی مینمائید.
ج ـ صحت اظهارات خود را با امضاء گواهی مینمایم سید مجید فیاض
توضیحات سند:
1 ـ انجمن حجتیه :
روشنفکران ماسونی از
دوره های گذشته انجمن های
گوناگونی برای رخنه در در
مراکز دینی ـ روحانی، پدید
آوردن کژراهه در آیین اسلام و
تک بُعدی کردن آن تشکیل داده
بودند.
یکی از این انجمنها،
انجمن مهدویه نام داشت و
مهمترین مأموریت آن، دور
داشتن مسلمانها از فعالیت
اجتماعی و جا انداختن تز
استعماری «جدایی دین از
سیاست بود» ر.ک: نهضت امام
خمینی (ره) جلد سوم،
صص198 ـ 186
شیخ محمود ذاکرزاده (تولایی)
معروف به حلبی، از گردانندگان
انجمن حجتیه، با استفاده از
گرایش عمومی مردم به ویژه
جوانان به سمت اندیشه های
اسلامی که با رهبری و نهضت
امام خمینی بعد از قیام 15
خرداد حاصل شده بود،
تشکیلات خود را گسترش داد.
شیوه عضوگیری و جلسات
مخفی انجمن، جاذبه هایی داشت
تا نیروهای مذهبی بدان
بپیوندند.
فعالیت های انجمن،
خواسته یا ناخواسته مطلوب
ساواک بود.
مسلما اسناد موجود
در ساواک و عملکرد رهبران
انجمن، نشان دهنده همسویی و
توافقهای پنهانی باید باشد، چه
در انجمن، انرژی و قدرت فعاله
جوانان که باید مقدار قابل
توجهی از بار مبارزه را بر دوش
بکشند، صرف آموزش نقاط
ضعف فرقه ضاله بهائیت و
آثار و نوشته های بهائیان
می باشد.
مسلما در این گیرودار
معلول، جای خود را به علت و
انحراف از روش و منش
اسلامیت بود.
این تشکیلات
در طول فعالیتش، از تعرض
ساواک مصون ماند.
درماده 19
اساسنامه انجمن آمده است:...
انجمن به هیچ وجه در امور
سیاسی مداخله نخواهد داشت.
بر همین اساس، از اعضای آن
تعهد کتبی می گرفت.
اسناد
منتشر شده در اوایل انقلاب،
نشان دهنده این است که مسئول
انجمن تبلیغات اسلامی (وابسته
به انجمن حجتیه) در مرکز به
منظور مبارزه علمی و منطقی با
بهائیان تقاضا نموده است،
ساواک در این زمینه
مساعدتهای لازم را به عمل
آورد.
در سندی دیگر، «برابر
اطلاع با بخش 21 سازمان
اطلاعات و امنیت تهران
همکاریهایی دارد.
اصلح است
هرگونه اطلاعی در مورد جلسه
متشکله را قبل از احضار بقیه،
از مشارالیه استفسار نمایید.
»
در دوران انقلاب نیز انجمن
حرکتهای متضاد و متعارضی
داشته، همواره به مسائل فرعی
می پرداخت یا مسائل اصلی را
سعی می کرد «فرعی» نماید.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 209


