تاریخ سند: 6 خرداد 1342
درباره : روحانیون
متن سند:
6 /3 /42
گزارش ویژه
درباره : روحانیون
محترما بعرض میرساند، گزارش ویژه ساواک درباره روحانیون طى شماره 4 /660 از نخست وزیرى براى جناب آقاى تفضلى وزیر مشاور ارسال و مقرر گردیده است که مفاد آن در کمیسیونى مرکب از جناب آقاى دکتر خانلرى وزیر فرهنگ و تیمسار ریاست ساواک و جناب آقاى تفضلى وزیر مشاور مورد بررسى و اقدام قرار گیرد.
گزارش ویژه مورد نظر در تاریخ 19 /12 /41 بنخست وزیرى تقدیم و مفاد آن باعتبار افکار عمومى و موقعیت سیاسى روز تهیه گردیده بود. بدین معنى که در اواخر سال گذشته در گیر و دار تصویب ملى افکار عمومى بموضوع اصلاحات عمیق در تمام شئون کشور توجه پیدا کرده و طبعا اکثریت مردم با مخالفین لوایح ششگانه مخصوصا روحانیون هم آهنگى نداشتند. ولى در حال حاضر اقدامات مخربین و تبلیغات عوامل مخالف دولت مجددا افکار عمومى را نسبت بموفقیت دولت فعلى در اجراى برنامههاى اصلاحى مشکوک ساخته و طبعا جناح مخالفین مخصوصا طبقه روحانیون تقویت گردیدهاند.
بنابراین بعضى از مواد پیشنهادى در گزارش ویژه سال گذشته با موقعیت فعلى قابل اجرا نیست مگر آنکه مجددا افکار عمومى بادامه اصلاحات اصولى بوسیله دولت امیدوارى کامل پیدا کند. مفاد گزارش ویژه مورخه 19 /12 /41 که یک نسخه از آن پیوست میباشد بطور خلاصه بقرار ذیل میباشد.
1) روحانیت و مذهب با وحدت ملى و استقلال کشور ما همبستگى کامل دارد. شعار تاریخى ما (خدا شاه میهن) موید این معنى میباشد.
2) در کشور ایران روحانى نماها که تعداد آنان قابل ملاحظه است با هر گونه اصلاح عمیق دانسته و ندانسته مخالفت میکنند و این عوامل در کشور ما از ریشههاى محکم ارتجاع سیاه محسوب میشوند.
3) روش عاقلانه در یک انقلاب سفید شناختن خطوط اصلى مبارزه و تشخیص هدفهاى رهبر انقلاب سفید میباشد مثلاً وقتى هدف مبارزه با ارتجاع سیاه است معنى آن مبارزه با مالک و یا روحانى نیست بلکه هدف اصلى مبارزه ما فئودال و روحانى نما میباشد.
4) تقویت روحانیت بمعنى واقعى و اصول اخلاق و مبارزه با روحانى نما و خرافات و فساد اخلاق.
5) تشکیل یک دانشگاه عالى مذهبى نظیر دانشگاه الازهر مصر.
6) تجدید نظر در شرایط تحصیلى طلاب علوم دینى.
7) اختصاص کسوت روحانى بروحانیون با سواد و متقى.
8) توجه خاص به برنامهها و نحوه تبلیغات دینى در مدارس و تقویت مبانى معنوى و اخلاقى.
9) استخدام تعدادى از وعاظ با سواد براى تدریس علوم دینى در مدارس.
10) جلوگیرى از منبر رفتن وعاظى که از حدود تبلیغات مذهبى خارج میشوند.
11) تبلیغات اصولى و عمیق بوسیله نشریات و رادیو و تلویزیون در مورد مسائل مذهبى و رد کردن اصول مادیگرى بوسیله دانشمندان مطلع و مبارزه با خرافات.
بعد از گزارش ویژه مورد بحث یعنى از اول سال جارى مساله روحانیون بعلل مشروحه ذیل روز بروز
بغرنجتر گردید و در حال حاضر اجراى طرحهاى کلى بمنظور تقویت روحانیت بمعنى واقعى و مبارزه با روحانى نماها عملاً ماهیت پیدا میکند.
1) واقعه مسجد فیضیه قم در اوایل سال جارى و انعکاس آن در کشورهاى مسلمان نشین مخصوصا عراق از نظر سیاست خارجى بضرر ایران تمام شده و لبه تیز تبلیغات روحانیون مسلمان مخصوصا شیعیان عراق را بسوى دولت و حکومت فعلى ایران متوجه ساخت.
2) جلب طلاب علوم دینى بنظام وظیفه گرچه موقتا آنانرا مرعوب ساخت ولى عملاً فاصله روحانیون را با حکومت بیشتر نمود و در افکار عمومى نیز یک عمل انتقام جویانه تلقى گردید.
3) پخش اعلامیههاى بیشمار از طرف عوامل مخالف مخصوصا روحانیون موجب گردید که مردم معتقد بمذهب تصور نمایند که واقعا مقامات عالى کشور باصول دیانت و مذهب بى اعتقاد شدهاند.
4) عدم پیشرفت سریع در برنامههاى اصلاحى و مخصوصا اشکالاتى که در اجراى قسمت دوم برنامه اصلاحات ارضى بوجود آمد. گران شدن نفت، قند و شکر و سایر مایحتاج عمومى و عدم رضایت مردم از دستگاههاى دولت براى مخالفین دولت دست آویز تازهاى شده و موجبات تقویت مجدد ارتجاع سیاه را فراهم نموده است.
5) موضوع آزادى نسوان و حق رأى آنان که امرى است انجام یافته از نظر روحانیون نه تنها بر خلاف شرع و عرف تلقى میشود بلکه آنان و طبقات متعصب مردم معتقدند که این آزادى موجب بى بند و بارى زنان و رواج فساد و فحشا خواهد شد. حال اگر جوامع زنان خویشتن را موظف سازند که با
تجمل و خود نمایى و آرایشهاى زننده زنان در هر کوى و برزن عملاً بمبارزه پردازند و با حرارت بیشترى در امور اجتماعى کارهاى مفیدى صورت دهند کم کم مردم بفواید آزادى زن پى برده و تبلیغات مخالفین خنثى خواهد شد.
ولى عملاً مردم مشاهده میکنند که جمعیت زنان پس از اعلام آزادى اعمال سبکى انجام میدهند. مثلاً در چند روزه اخیر خانم ناصر رئیس جمعیت زنان 17 دى ستاره معروف ایتالیا «جینالولوبریجیدا» را بایران دعوت کرده و با تشریفات و احترام بسیار مورد پذیرائى قرار داده و حتى مقام او را بجائى میرساند که بحضور علیا حضرت ملکه ایران بار یابد. صرف نظر از مناظر زننده و خلاف اخلاقى که در حین استقبال و پذیرائى ستاره مزبور از مردم مشهود گردید از نظر نفس عمل جراید و طبقات مختلف مردم نسبت بدعوت مزبور تعبیرات و تفسیراتى بشرح ذیل معمول میدارند.
الف ـ خبرگزارى فرانسه (مورخه 31 /2 /42) چنین خبر میدهد (جینالولو بریجیدا و شوهرش از رم با هواپیما بسوى تهران حرکت کردند. این ستاره معروف بنا بدعوت والاحضرت شاهدخت اشرف خواهر شاهنشاه ایران باین کشور مسافرت میکند. وى بتمام خاندان سلطنتى ایران هدایائى خواهد داد و شاهنشاه بافتخار او یک مجلس رقص بزرگ بر پا خواهد کرد. جینا چهار روز در ایران خواهد ماند.)
ب ـ روزنامههاى بزرگ پایتخت براى بالا بردن تیراژ خود جریان مشروح و مفصل ورود جینا و پذیرائیهاى معموله را در صفحات اول منتشر میساخته و حتى نام جینا را درشتتر از نام علیا حضرت ملکه چاپ کردهاند.
بعضى از روزنامهها نیز با گوشه و کنایه از این عمل تنقید مینمایند.
ح ـ مردم روشن فکر از خود سئوال میکنند دعوت یک ستاره سینما با موقعیت فعلى کشور چه سود سیاسى و اجتماعى و مادى براى کشور خواهد داشت.
4) روحانیون با صورت حق بجانب این عمل را دلیل زنده عدم توجه دربار شاهنشاهى بمبانى مذهب تلقى نمود و دست آویز تازهاى براى تبلیغ منفى پیدا میکنند.
5) در کشورهاى بزرگ و باصطلاح مترقى مقام هنر و هنرمند بسیار عالى است ولى در کشور مسلمان نشین ایران افکار عمومى براى ستارگان مقامى بالاتر از مطرب قایل نیست. بنابراین دعوت یک مطرب بوسیله جامعه زنان و اینهمه تجلیل درباره او در افکار عمومى سوء تاثیر کامل داشته و بنفع مخالفین تمام خواهد شد. هم اکنون عوامل مخالف در اینمورد مشغول پخش شایعات زنندهاى علیه مقامات عالى کشور میباشند.
این بود قسمتى از علل تشدید جنگ اعصاب و تقویت جناح مخالفین مخصوصا روحانیون و بالاخره تحریک محسوس افکار عمومى در ظرف 3 ماهه اخیر علیه کارگردانان کشور. همین موارد و نظایر آن موجب میگردد که عوامل ارتجاع سیاه بهم نزدیک شده و مرکز مقاومتى براى خود تشکیل دهند. کما اینکه در این راه تا حدودى موفق شده و طبقه روحانیون خواه نا خواه آیتاللّه خمینى را محور اصلى مقاومت خود قرار داده و مقام نامبرده را که قبل از تصویب ملى نامى و نشانى نداشت تا حدود مرجع مسلم تقلید شیعیان بالا بردهاند. درحال حاضرعکسهاى فراوانى از آیتاللّه خمینى بچاپ رسیده وبتعداد
فراوان در معابر و دکاکین تهران و سایر شهرستانها بچشم میخورد.
اینک یک نسخه از گزارش ویژه مورخه...1 که بفرموده تیمسار قائم مقام تهیه گردیده و سازمان روحانیت را در ایران مجسم میسازد، جهت مزید استحضار بپیوست تقدیم میدارد.
اجراى پیشنهادات مندرجه در گزارش مزبور نیز موکول بحصول آرامش نسبى در افکار عمومى و جلب توجه طبقات روشنفکر کشور مخصوصا روحانیون روشنفکر بود. در حال حاضر نیز براى حل تدریجى مساله روحانیون مواردى بشرح ذیل پیشنهاد میشود:
1) ادامه مذاکرات براى حل اختلافات ضمن روشن نمودن موقعیت سیاسى خاص کشور.
2) اجراى طرحهائى بمنظور تشدیداختلاف بین روحانیون سرشناس.
3) خریدارى بعضى از وعاظ که داراى نفوذ کلام هستند و وادار کردن آنان به تبلیغات غیر مستقیم در جهت منویات کارگردانان کشور.
4) تقویت روحانیون روشن فکر بطور نامحسوس و هم آهنگ ساختن افکار آنان بمنظور مبارزه با خرافات.
5) عدم مزاحمت طلاب علوم دینى و مرخص کردن طلابى که بنظام وظیفه جلب شدهاند.
6) از بین بردن آثار زد و خورد و خرابى در مسجد فیضیه قم از طریق مقتضى و بنحو نامحسوس.
7) اهمیت دادن باجراى برنامه مذهبى و اخلاقى در مدارس و استفاده از بعضى روحانیون براى تدریس دروس مذهبى.
توضیحات سند:
1ـ در اصل سند جاى تاریخ خالى است.
8) توقیف و تعقیب قانونى وعاظى که روى منبر علنا علیه مقامات عالى کشور بتوهین میپردازند. ولى اینگونه دستگیرىها باید پس از خاتمه مجلس و بطور نامحسوس انجام گرفته و مرتکب نیز سریعا محاکمه و بمجازات برسد.
در خاتمه باستحضار عالى میرساند با فرا رسیدن ایام عزادارى و اثرات تبلیغ منفى روحانیون در افکار طبقات متدین و عدم رضایتهاى موجود ماه محرم و صفر سال جارى را میتوان یکى از دورههاى حساس مبارزات سیاسى بشمار آورده و اضافه نمود که اگر روحانیون و طرفداران آنان با پشتیبانى سایر جناحهاى مخالف موفق بایجاد تشنج گردند دامنه هرج و مرج وسعت یافته و انقلاب سفید در کشور ایران دچار شکست خواهد شد. علیهذا براى جلوگیرى از هر گونه اشتباه در مبارزات و رهبرى و هدایت صحیح قواى انتظامى مصلحت است که اولاً کارهاى مربوط بروحانیون در یک مرجع معین متمرکز و پس از بررسى کامل حقایق امر باستحضار مقامات عالى برسد و ثانیا اقدامات قواى انتظامى و مراجع اطلاعاتى در این موقعیت حساس از دستورات مرکز مزبور پیروى نموده و کلیه اقدامات معموله هماهنگى کامل داشته باشد تا در موقع بروز تشنجات مسئولیتها لوث نگردد.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 2 صفحه 299