تاریخ سند: 16 فروردین 1339
موضوع: انتخابات مجلس شورای ملی
متن سند:
شماره: 2 /3 /144 تاریخ:16 /1 /1339
موضوع: انتخابات مجلس شورای ملی
محبعلی دبیرسپهری1 میگفت اخیراً دکتر بقائی از مقامات عالیه کشور کسب اجازه نموده که در جریان انتخابات دوره بیستم فعالیت نماید و یا اینکه باز هم در خانه خود بنشیند و کاری به سیاست نداشته باشد و روی این اصل به او اجازه داده شده که میتواند در جریان انتخابات دوره آینده شرکت نماید.
دبیر سپهری میگفت دکتر بقائی و اللهیار صالح علاوه بر داشتن وجاهت2 ملی و نفوذ باطنی در بین مردم تهران، اولی[در]کرمان و دومی در کاشان دارای نفوذ فوقالعادهای هستند و این مطلب مورد تأیید سیاستهای خارجی هم میباشد.
افتخاری
رونوشت برابر اصل، اصل در پرونده کلاسه الف 930
بایگانی شود. 3 /2 /39
توضیحات سند:
1. محبعلى دبیرسپهرى، فرزند عبدالحسین در سال 1280ﻫ در تهران متولد شد. داراى تحصیلات مهندسى الکتریسیته و مکانیک و بازنشسته آموزش و پرورش بود. وی یکى از اعضاى باسابقه حزب توده بود که با برادران لنکرانى تماس داشته و در محیط کار خود به نفع این حزب تبلیغ مىکرد. دبیر سپهری عضو انجمن روابط ایران و شوروى و با کارکنان و مقامات شوروى در تهران تماس نزدیک داشت. ساواک وى را در سند بیوگرافىاش چنین معرفى کرده است:
«نامبرده عضو انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى بوده و علاوه براینکه عدهاى را جهت عضویت به انجمن مزبور معرفى نموده است. طبق تقاضاى یکى از افسران اطلاعاتى شوروى یکى از افسران ارتش شاهنشاهى به نام ستوان دوم محمدعلى ثقفى را در منزل خود جهت استفاده از وجود وى در دستگاه اطلاعاتى شوروى به افسر اطلاعاتى شوروى معرفى نموده است. آنچه که پرونده عملیاتى متهم مزبور نشان مىدهد نامبرده نسبت به شوروىها و سیاست شوروى در ایران علاقه خاصى داشته و در مذاکراتى که با اشخاص به عمل مىآورده عقیده خود را مبنى بر صحیح بودن اصول سیاست شوروى در مسائل جهانى ابراز مىداشته است. مشارالیه عضویت حزب منحله توده را داشته و با میل شخصى داخل انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى شده و در مدت عضویت از فعالترین اعضاء آن براى اجراى منویات گردانندگان دستگاه مزبور به شمار مىآمد و عده کثیرى را براى عضویت به انجمن مزبور معرفى و خود نیز در تمام برنامههاى انجمن شرکت و با عدهاى از مقامات شوروى آشنایى و ارتباط حاصل مىنماید.» اسناد ساواک . پرونده انفرادى
2. در اصل: وجهت
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 146
