تاریخ سند: 21 مرداد 1340
موضوع: مصاحبه مطبوعاتی آقای اللهیار صالح
متن سند:
شماره: 2429/س ت تاریخ:21 /5 /1340
موضوع: مصاحبه مطبوعاتی آقای اللهیار صالح
از ساعت 0900 چهارشنبه 18 /5 /40 عدهای از دانشجویان و افراد وابسته به جبهه ملی به تدریج در خانه شماره 79 خیابان فخررازی منزل مسکونی آقای صالح حاضر شدند.
ساعت 0920 آقای کشاورزصدر که قصد ورود به منزل آقای صالح را داشت، از طرف مأمورین پلیس توقیف شد و به وسیله اتومبیل شماره 85 شهربانی به شهربانی کل برده شد.
از سران جبهه ملی آقای اللهیار صالح. دکتر صدیقی . داریوش فروهر . دکتر امیرعلائی . خسرو سیف و عده دیگری حضور داشتند.
از دانشجویان دانشگاه آنهائی که شناخته شدهاند عبارتند از: پارسا . زرکشوری . مهدی مرادی لاکه (از دانشکده حقوق) . سیروس یحییزاده . مظفریان و عدهای دیگر در حدود 25 نفر حضور داشتند.
ساعت 0945 مأمورین پلیس از ورود آقای رائین1 خبرنگار آسوشیتدپرس به منزل آقای صالح ممانعت کردند، بالاخره جلسه مصاحبه مطبوعاتی با 20 دقیقه تأخیر در ساعت 1020 انجام شد.
متن نطق اللهیار صالح و دو اعلامیه در مصاحبه توزیع شد و نشریه پیام دانشجو به تاریخ 30 تیر مجدداً پخش گردید. از آقای صالح راجع به 28 مرداد و تظاهراتی که جبهه ملی در این روز انجام خواهد داد، سئوالاتی کردند. آقای صالح در جواب گفت تصمیم جبهه در یکی دو روز آینده اعلام خواهد شد.2
آقای صالح بعد از قرائت متن نطق خود که به صورت پلیکپی در دسترس مخاطبان جراید و دانشجویان قرار داده شد، از خبرنگاران تقاضا کرد که در مبارزه آنها و اعلام نظریات و تصمیمات آنها دایر بر تعویق انتخابات ایشان را یاری نمایند. مصاحبه مزبور در ساعت 1110 پایان یافت.
توضیحات سند:
1. پرویز رائین فرزند غلامحسین در سال 1302ش در بوشهر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در بوشهر بود و در سال 1321ش از آموزشگاه اختصاصی وزارت پست و تلگراف، دیپلم گرفت. مدت کمی در پست و تلگراف کار کرد و از سال 1322ش، به عنوان مترجم، در کنسولگری انگلیس در بوشهر مشغول به کار شد و زمانی هم رئیس تبلیغات و روابط عمومی سرکنسولگری انگلیس در بوشهر بود. در سال 1326ش، به تهران آمد و شغل مترجمی را در سفارت انگلیس در تهران ادامه داد. در جریان دولت مصدق، به شغل روزنامهنگاری روی آورد و به عنوان خبرنگار و نماینده روزنامه دیلی میل انگلیس فعال شد و پس از دو سال، خبرنگار و نماینده آسوشیتدپرس در ایران نیز شد که این فعالیت در سال 1963 م به خبرنگاری و نمایندگی مجلات تایم و لایف نیز توسعه یافت و این درحالی بود که از سال 1329 تا 1332ش، به عنوان مترجم سفارت هندوستان در تهران و گیرنده خبر مورس نیز فعالیت داشت.
پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 و حضور گستردهتر آمریکائیها در ایران، پرویز رائین نیز از همان سال کودتا تا 1336ش، به طور همزمان به عنوان نماینده خبرگزاری آسوشیتدپرس آمریکا و روزنامه دیلی میل انگلیس فعالیت کرد.
پرویز رائین که دورهی روزنامهنگاری را در دانشگاه کلمبیا دیده بود، در سال 1338ش، با سریه رسولزاده، که بعداً شهرت خود را به رائین تغییر داد، ازدواج کرد؛ همسری که پدرش به نام محمدرسول رسولزاده(رسول اف)، از اهالی سرشناس بادکوبه بوده و به ایران پناهنده شده و در رشت و لاهیجان ملاّک بود. ساواک در تحقیقاتی که در این ایام، پیرامون او صورت داد، نوشت: «ابتدا در سفارت هند شغل آپاراتچی سینما داشته... در بوشهر که بوده، در کمپانی موریسن ندسن کار میکرده... بعد کارمند دوم دفتر خبرگزاری آسوشیتدپرس در ایران شد... و همسر او، سابقاً همسر برادرِ تیمسار فرزانگان، استاندار اصفهان بوده است و علاوه بر خبرنگاری فوق، خبرنگار روزنامه دیلی میل نیز هست و مدتی نیز برای آژانس عرب کار میکرد...»
پرویز رائین که میتوانست در نقشهای متفاوتی ظاهر شود، و در سال 1340 و 1341ش، با جبهه ملی ارتباطهائی داشت، به علت مخابره خبری پیرامون یک اعتصاب، مورد غضب ساواک قرار گرفت و کارت خبرنگاری او اخذ شد که این مسئله، با حمایت صریح سفارت امریکا از وی، منتفی گردید و کارت خبرنگاری به او بازگردانده شد و این درحالی بود که مشارالیه، از همان سالهای اول تأسیس ساواک، در ارتباط با این سازمان قرار گرفت و به صورت سازمانیافته و با نام رمز «رضا»، که نام پسرش بود و کد رمز 14221 با آنان همکاری داشت. در بهمن ماه سال 1342ش، مجله تایم که تحت نظر جورج دوکاروالیو در خاورمیانه بود، وی را به عنوان خبرنگار محلی خود در تهران معرفی نمود.
پرویز رائین که در شغل خبرنگاری، همواره منافع بیگانگان را ترجیح میداد، به علت مخابره برخی خبرها، در برخی زمانها، مورد حساسیت ساواک قرار میگرفت. از جمله آنکه در بهمن ماه سال 1352ش، به دلیل مخابره خبر بارش برف سنگین در شمال کشور و محاصرهی مردم در برف، که در زیر آن نوشته شده بود: «شاهنشاه در استراحتگاه اسکی سنت موریس در حال استراحت هستند»، احضار و مورد بازجوئی قرار گرفت و دو روزی هم در بازداشت به سر برد.
یک ماه پس از این ماجرا، در اسفند 1352، در گفتگوئی با خواهرش ایران، در خصوص برادرش اسماعیل رائین و اینکه دستنوشتهی جلد چهارم کتاب (فراموشخانه و فراماسونری در ایران) را به او داده و فردی به نام اسدالله منصور، قصد گرفتن آن را دارد، میگوید: «اسماعیل آدمی است که نه شرف دارد و نه حیثیت. نه پدر دارد و نه مادر. آبروئی از من توی این مملکت برده که حد ندارد... چه بدی کردهام به این خانواده، نمیدانم. سی سال پدر و مادرش را نگه داشتم. گناهم چه بوده که حالا اینجوری آبروی مرا میریزد...»
پرویز رائین در شغل خبرنگاری!، در نقش دلال شرکتهای مختلف خارجی نیز قرار داشت و خود او نیز در برخی از آنها شراکت داشت. در سال 1352 به علت مشکلاتی که در فروش مستقیم نفت برای شرکت تایدال ترانس میشن، که خود وی یکی از شرکای آن بود، پیش آمد، نامهای به محمدرضا پهلوی نوشت، که توسط شاه، به شرکت نفت ارجاع داد شد. در بخشی از این نامه، از تهدید به تعقیب قانونی! این شرکت نسبت خود سخن گفته است!
در بهمن 1355 در نامهای به دفتر فرح پهلوی، به نمایندگی از مؤسسه intertext ، که آن را «معتبرترین موسسه آموزش حرفهای در انگلستان!» معرفی کرد، پیشنهاد راهاندازی دوره دوساله تربیت متخصص برق . مکانیک. الکترونیک و ... را نمود.
و در سال 1353ش، روزنامه کیهان، فرزند وی را که در این زمان در سن 12 سالگی بود، به عنوان نابغهی مطبوعاتی، که به سه زبان تسلط دارد و در کار با دستگاه تلکس و مخابره خبر مسلط است، معرفی نمود.
پرویز رائین که عضو حزب رستاخیز نیز بود، در دوران انقلاب اسلامی، با افرادی چون مهرداد بهار، تماسهای فراوان داشت و با آقای شریعتمداری در قم نیز دیدار کرد. در زمان اوج گیری انقلاب اسلامی، او نیز به همراه بسیاری دیگر از عوامل بیگانه، که عمری به این کشور خیانت کرده بودند، از کشور گریخت.
2. در گزارش دیگری به شماره 3815 /6 – 26 /5 /40 در این باره نوشتهاند: «عدهای از دانشجویان دانشگاه تهران به اللهیار صالح پیشنهاد کردهاند که برای 28 مرداد تقاضای تشکیل میتینگ کند. اللهیار صالح در پاسخ سکوت کرده است.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 289