تاریخ سند: 20 دی 1356
روز 19/10/36 عدهای از طلاب حوزه علمیه قم و عناصر ماجراجو به پشتیبانی از روحالله خمینی و اعتراض به مطبوعات
متن سند:
از: مرکز تاریخ: 20 /10 /2536[1356]
به: [9/ﻫ] شماره: 7151 /312
خیلی فوری . سری
روز 19 /10 /36 عدهای از طلاب حوزه علمیه قم و عناصر ماجراجو به پشتیبانی از روحالله خمینی و اعتراض به مطبوعات، تظاهراتی برپا و ضمن شکستن شیشههای شعبات بانکها و دفتر حزب رستاخیز ملت ایران در قم، قصد حمله به کلانتری محل را داشتهاند که پلیس ناچار به مداخله و در نتیجه پنج نفر در اثر تیراندازی و یک بچه زیر دست و پای تظاهرکنندگان کشته و 14 نفر از جمله چند نفر پلیس مجروح شدهاند.1 چون احتمال داشته عناصر متعصب مذهبی و گروههای برانداز این موضوع را نیز مستمسک قرار داده و دست به تظاهرات و احیاناً خرابکاری بزنند، ضمن تشکیل جلسهای هماهنگ با همکاری مأمورین انتظامی پیشبینیهای لازم معمول، نتیجه اعلام.2
ثابتی
گیرنده . سازمان مشهد بازگشت به 9875/ ﻫ 1- 19 /10 /36 جهت استحضار و اقدام لازم.
امنیت داخلی (بخش 1) . 1. فوراً به سازمانهای تابعه ابلاغ شود. 2. منابع در این مورد کاملاً توجیه شوند. 3. به شهربانی و ژاندارمری اعلام گردد. 4 .یک نسخه رونوشت به من داده شود که در شورای هماهنگی مطرح نمایم. 5. رئیس حفاظت تذکرات لازم به رؤسای حفاظتهای استان صادر نماید.
به سازمانهای تابعه ابلاغ گردید طی شماره 9907 /9 ﻫ 1- 21 /10 /36
توضیحات سند:
1. شهادت آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به وسیلۀ رژیم در اول آبان 1356ش زمینه را برای فعالیت دوستداران امام در ایران فراهم کرد تا در قالب مراسم مذهبی علناً از ایشان سخن به میان آورند. از اینرو، آن چه رژیم شاه برای عدم تحقق آن تلاش خود را مصروف نموده بود، به دست خویش فراهم کرد. رژیم شاه به زعم خود برای مقابله با نفوذ معنوی امام تصمیم به تخریب چهرۀ ایشان گرفت و دستور تهیه مقالۀ موهن 17 دی روزنامۀ اطلاعات را داد. چاپ مقالۀ مذکور موجی از مخالفت را در سراسر کشور برانگیخت به نحوی که در شهر قم به یک قیام خیابانی منجر شد. اقدام رژیم برای سرکوبی آن، چهلمهای زیادی را در برداشت که زمینهساز تحولات نهضت امام خمینی گردید.
اهمیت این چهلمها عمدتاً در این بود که مبارزه با رژیم را که بعد از وقایع 15 خرداد 1342 به طور محسوسی زیرزمینی شده بود، علنی کرد و به مبارزات خیابانی کشاند از طرفی برگزاری چهلمها مبارزه را از چند شهر اصلی، به تمام کشور تعمیم داد. مقالهای تحتعنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با امضای مستعار احمد رشیدی مطلق تهیه میشود. وزیر اطلاعات و جهانگردی، آقای داریوش همایون مأموریت مییابد تا این مقاله را در یکی از روزنامههای کشور به چاپ برساند. پس از امتناع روزنامه کیهان از چاپ مقالۀ اهانتآمیز، روزنامه اطلاعات که به ساواک و دربار نزدیکتر بود، روز شنبه 17 دی 56 به چاپ آن اقدام میکند. در این مقاله، حرفهای توهینآمیز تکراری شاه که به دفعات علیه مخالفان، روحانیت و حضرت امام(ره) ایراد کرده است، مجدداً تکرار میگردد. نویسندۀ مقاله ضمن همداستان کردن روحانیت با حزب توده به عنوان عوامل استعمار سرخ و سیاه، به شخص امام توهین میکند:
«این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نو شده است. استعمار، سرخ و سیاهش، کهن و نواش روح تجاوز و تسلط و چپاول دارد و با این که خصوصیت ذاتی آنها همانند است خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند مگر در موارد خاص؛ که یکی از آنها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران به خصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآغاز انقلاب شاه و ملت در ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی، استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهراً هرکدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای پانزدهم و شانزدهم خرداد که به منظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پیریزی شده بود. ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه میکردند دچار یک سردرگمی عجیبی شده بودند؛ زیرا در یک جا ردپای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده میشد...»
غروب روز شنبه 17 دی ماه 56 نسخههای روزنامۀ اطلاعات در شهر قم توزیع شد. مطابق معمول و بر اساس سیاستهای رژیم، روزنامهها عناوین اصلی خود را به اقدامات خردمندانه! شاه اختصاص میدادند. اما طلاب هوشیار و آگاهی که مطالب روزنامهها را برای یافتن خبرهای تازهتر، تعقیب میکردند، در صفحۀ هفتم این روزنامه به مقالۀ جدیدی برخوردند: «ایران و استعمار سرخ و سیاه»! همه چیز از این جا آغاز شد. مقالهای که موجی از نفرت و انزجار را در میان روحانیان، طلاب، مردم و دانشآموزان برانگیخت و شهر قم را به فریاد و اعتراض فراخواند و نام و یاد امام را در اذهان زنده کرد. خبر اهانت به مرجع شیعیان و رهبر نهضت اسلامی ایران، دهان به دهان در میان طلاب و مردم شهر مذهبی قم پخش گردید. مردم قم به دلیل شناخت امام و علاقه شدید به ایشان، تحمل اهانت به مرجع و رهبر خود را نداشتند و دل آنان مالامال از مظلومیت آن «عزیز سفرکرده» شد. شهر قم از لحظاتی که محتوای مقالۀ اهانتآمیز آشکار شد، حالت عادی خود را از دست داد. همه مترصد بودند تا انزجار خود را نسبت به اسائۀ ادب به ساحت مقدس مرجعیت بروز دهند. در حقیقت همه چیز برای ظهور یک قیام عمومی آماده شد. نه تنها درخواستهای امام برای بسیج مردم کفایت میکرد بلکه توهین به ساحت ایشان نیز مردم را بسیج میساخت. این بار رژیم با دستان خود و با سیاست غلط خود مردم را علیه خود بسیج کرد؛ یعنی عکس آن هدفی که در قالب مقاله جستجو میکردند. روشنبینی و فرصتشناسی اساتید، مدرسین و طلاب حوزه علمیه قم، بروز انزجار و اعتراض مردم را تمهید کرد. (جایگاه قیام 19 دی 1356 در انقلاب اسلامی، ابراهیم طالبی دارابی صفحه 5 و 72 تا 78، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1378 و حماسه 19 دی قم 1356، علی شیرخانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، سال 1377 و نوزده دی، مرکز بررسی اسناد تاریخی) همچنین جمع زیادی از علماء و روحانیون با ارسال بیانیهای خطاب به آیات عظام و مراجع تقلید، توهین روزنامه اطلاعات و کشتار مردم را محکوم نموده و ضمن همدردی، مراتب را تسلیت گفتند. از جمله افرادی که این بیانیه را امضاء نمودهاند آیتالله حسن سعید، غلامحسین جعفری، مجتبی تهرانی و مصطفی مسجدجامعی بودند. تصویر بیانیه در اسناد ضمیمه درج گردیده است.
2. ساواک مشهد در پیگیری این دستورالعمل، طی شماره 9925/ ﻫ 1- 21 /10 /36 نوشت: «ساعت 0800 روز جاری بنا به تقاضای این سازمان شورای هماهنگی استان تشکیل و تصمیمات لازم اتخاذ گردید. ضمناً مراتب به همین منظور به سازمانهای تابعه اعلام گردیده است.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 10 صفحه 151