تاریخ سند: 29 خرداد 1347
موضوع: جلسه روضهخوانی منزل سید جعفر بهبهانی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر شماره 11923 /20ه 3 ـ 29 /3 /47
موضوع: جلسه روضهخوانی منزل سید جعفر بهبهانی
در ساعت 10:00 مورخه 23 /3 /47 جلسه روضهخوانی منزل سید جعفر بهبهانی تشکیل و متجاوز از 200نفر از روحانیون و بازاریهای از جمله سید محمد صادق لواسانی. شیرازی امام جماعت مسجد ابوالفضل واقع در خیابان صفاری. سید ابوالقاسم شجاعی، شیخ احمد تویسرکانی و سید عباس طباطبائی کچو مثقالی شرکت داشتند. در این موقع سید عبدالرضا حجازی به منبر رفته ابتدا به مناسبت ولادت پیغمبر اسلام (ص) و موضوع وحی و عقاید غربیها درباره وحی وارد بحث شد و حملات شدیدی به اوضاع فعلی نمود به طوری که از پائین منبر سید علینقی تهرانی. سید محمد صادق لواسانی و آقا جعفر بهبهانی مشارالیه را با کلمات احسنت و بارک اله تقدیر و تشجیع مینمودند خلاصهای از مطالب ایراد شده چنین است.
1- راجع به نمایندگان کشورهائی که در کنفرانس حقوق بشر شرکت کرده بودند گفت این نمایندگان با این که هیچ کاری انجام ندادند موجب شدند که مبالغ سنگینی از بیتالمال مسلمین خرج شود این مخارج سنگین را که رنود خوردند و آسمان خراش ساختند خوب بود مقداری از آن را به مصرف گرسنگان دروازه غار میرسانند و یا ملتهای خارجی در فکر ملتهای درمانده آفریقا و آسیا میبودند آن وقت عملاً به حقوق بشر احترام کرده بودند ما کار نداریم که آیا آنها عملی انجام دادهاند یا نه ولی زعمای سیاسی و جراید آنها تمام فکرشان بالا بردن سطح فکر فرهنگ ملتهای خود میباشد و در صورتی که زعمای ما و جراید مملکت عکسهائی از چند زن مینیژوپ پوش را که به عنوان نماینده حقوق بشر آمده بودند چاپ میکنند یعنی ای ملت ایران اگر میخواهید ترقی کنید و به پایه ملل بزرگ برسید باید با بالا رفتن مینیژوپها بالا بروید مشارالیه اضافه نمود در ایامی که نمایندگان حقوق بشر در ایران بودند در مجلس ختمی که رئیس مجلس شورای ملی نیز حضور داشت منبر رفتم و گفتم نمایندگانی که برای حقوق بشر آمدهاند عملاً حقوق بشر را زیر پا میگذاردند دولت آمریکا که نمایندهاش در این جا سخنرانی میکند عملاً در ویتنام اسرای جنگی را به سختترین وجهی شکنجه میکند. آمریکا جمعیت قلیلی را برای مبارزه با ملت ویتنام تقویت میکند. همین امریکا عده بسیار کمی را تقویت میکند تا دول اسلامی را در معرض نابودی و خطر قرار دهند اگر آمریکائی دشمن بشر نبود اسرائیل پفیوز چگونه قدرت داشت عرب بکشد. آقایان تنها کسی که منشور حقوق بشر را تنظیم کرد و عملاً آن را اجرا نمود محمد ابن عبداله (ص) بود بله آقایان اغلب مردم اعتقاد دارند که منشور حقوق بشر را پیغمبر اسلام به دنیا عرضه نمود ولی در پایتخت شیعه که کنفرانس حقوق بشر تشکیل شده بود اسمی از پیغمبر اسلام برده نشده لااقل چرا از طرف نماینده ایران عنوان نگردید. این دو علت دارد اول استعمار دوم توصیهای که از نگاه پاپ شده که در همه اوقات با اسلام و مسلمین مبازره شود. سخنان من تا اینجا مربوط به نمایندگان ملل بود.
2- اما مقداری هم درباره هیئت حاکمه خودمان صحبت میکنیم. نمایندگان در کنفرانس حقوق بشر داد سخن میدادند و از آزادی سخن میگفتند ولی احدی قدرت ندارد سخنی ولو عادی باشد در اینجا بگوید بعد خطاب به آقای جعفر بهبهانی اظهار داشت در منزل مرحوم آیت اله بهبهانی بحث سیاسی کردن دو جرم دارد یکی بحثهای سیاسی و دیگری آمدن به منزل مرحوم بهبهانی آن هم علتش معلوم است چون این خانواده رکن اساس مشروطیت بودهاند معهذا به این که جرم این جا دوبل است ولی امروز در کمال قدرت حرف خود را میزنم راجع به امپراطوری روم صحبت نموده و گفت یکی از امپراطوران روم دستور داده بود در اطراف کاخ مقر سکونتش خندقهائی حفر کنند و به جای آب در این خندقها خون سیاهان و بردگان را جاری میساخت در داخل کاخ دستور میداد زنان و مردان جوان لخت مادرزاد شده با هم برقصند همین امر باعث شد که کشور مزبور سقوط کند تاسف در این است که در قرن بیستم نیز همین اعمال در مملکت ما صورت میگیرد من نمیدانم موضوع رقص و لخت شدن باید تا کی ادامه پیدا کند. نامبرده در خاتمه سخنرانی خود گفت آقایان از سخنان من دلسرد نشوید اسلام دینی است که با وجود تمام عوامل مخرب داخلی و خارجی هر چند ضعیف شود از بین نخواهد رفت به ویژه این که خداوند در این موقع که اسلام و علماء و دین گرفتار ظلم و ستم اجانب و بیگانهپرستان داخلی شدهاند دست غیبی امام زمان را پشتیبان دین و روحانیت کرد و در ظاهر یک مرجع پرهیزگار و عالم و دانای به جریان زمان را برای ما به وجود آورده که به تمام معنی مصالح دینی و دنیوی مردم مسلمان را با دیدی که دنیای فعلی اقتضا میکند ملجاء و محل اتکا قرار داده تا در راه مبارزه با عوامل مخرب خارجی و داخلی رهبری فرماید این جلسه در ساعت 11:00 پایان یافت.
رونوشت برابر اصل است. بایگانی شود - 8 /4 /47
منبع:
کتاب
آیتالله حاج سید محمد صادق لواسانی به روایت اسناد ساواک صفحه 191