خلاصه اخبار مهم و اطلاعات1
متن سند:
1- مامورین ما پس از چند روز تعقیب بالاخره توانستند آقای صمد کامبخش2 را با آقای گولیجان اف (قلیجان اف) که کارمند بازرگانی شوروی است و از عمال خیلی معروف و مهم است با هم در خیابان سفارت شوروی در ساعت 2 /1 10شب ملاقات کنند ولی متاسفانه بواسطه نبودن وسیله از تعقیب آنها صرفنظر شد و آنها با ماشین مشکی رنگ که نمره هم نداشت به طرف پامنار حرکت کردند و فقط مامور ما توانسته بود فوراًٌ با تاکسی (روی حدس شخصی) به پامنار برود و جلوی اداره بازرگانی شوروی مشاهده نماید که آنها پیاده شده اند و یکسر وارد آنجا گردیده اند.
2- بطوریکه مامور ما در بیمارستان شوروی اطلاع می دهد آقای مهندس ذبیحیان اظهار داشته که حمیداف که در زمان سفارت ماکسیموف3 در تهران بوده و از کارمندان برجسته (ن- ک- و- د)4 میباشد و مدتها مراقب و مشاور و بلکه آمر ماکسیموف بود روز پنجشنبه از راه گرگان به تهران وارد می شود و البته نامبرده هیچگونه سمت رسمی ندارد و فارسی هم بسیار خوب میداند- این شخص همان کسی است که در ابتدای تشکیل اولین جلسه کمیته حزب توده در منزل مرحوم سلیمان میرزا حضور یافت و با مشارالیه در تشکیل حزب و سازمان اولیه توده همکاری نزدیک می کرد5 آقای مهندس ذبیحیان اظهار داشته که منظور از آمدن حمیداف کمکهای فکری و عملی به کمیته مخفی است که اخیراً در تهران تشکیل شده است و توضیح داد که
حمیداف اخیراً در چکوسلواکی بوده و در جریان دستگیری دانشجویان چک که علیه گوتوالد مبارزه کردند اقدامات جدی نمود و به اخذ نشان لنین مفتخر شد.
به هر حال ورود این شخص خیلی خطرناک است و مامورین ما بطور قطع می توانند تا هفته آینده از علت اصلی ورود او و ارتباط مشارالیه با اشخاص و جریان فعالیتهای او اطلاعات صحیح به دست آورند.
3- خانم (ب- پ) گزارش می دهد که ورود دکتر علیمردان که در هفته پیش داده شده باعث خوشوقتی عناصر توده ای گردیده و نامبرده در تشکیل کمیته مخفی و سری (ترور و وحشت) عامل موثری است.
این شخص به خانم (زهرا شاهین) که سابقاً عضو سازمان زنان دموکرات بوده ولی از قیافه او پیدا است که اصلاً روسی می باشد و سه روز قبل هم به طرف تبریز حرکت کرده اظهار داشته است (نقشه اصلی حزب توده آماده کردن روحیه مردم برای انقلاب و ایجاد وحشت است ولی عمل ترور که بایستی طبق لیست 250 نفری عمل شود به هیچ وجه به حزب توده مربوط نبوده و آن کمیته ترور و وحشت است که باید عمل کند و اعضایش به جز یک نفر مسلمان و یک نفر ارمنی ایرانی بقیه قفقازی هستند).
این کمیته هنوز هم در تهران مشغول کار است و حتی ممکن است روزی در یک ساعت معین (که شورویها تعیین خواهند کرد) دست به عمل بزنند.
خانم (ب- پ) مشغول فعالیت است که شاید بتواند اسامی کامل اعضاء این کمیته و محل تشکیل آن را بفهمد ولی نشانی خانم زهرا شاهین به قرار زیر است: (قد بلند- چشمان آبی- موها بور- بینی کوتاه و قدری چاق و چهارشانه) این خانم احتمال می رود رابط بین کمیته مرکزی تهران و کمیته آذربایجان آزاد بادکوبه باشد.
البته با این نشانیها میتوان به وسیله شهربانی تبریز او را یافت.
4- مهندس گرمان کارمند وزارت کار در اتاقی در وزارت کار که عدهای از مهندسین جوان بودند فرمانداری نظامی را مسخره می کرد و اظهار میداشت که فرماندار نظامی حوض حزب توده را بازرسی کرده که مبادا اسلحه آنجا باشد در صورتیکه انبار اسلحه جای دیگر است و اگر چند تا هم اسلحه در دست اعضاء فعال بوده روز اول بهمن ماه جمع آوری شد.
5- مرز گرگان مخصوصاً یک قسمت (شش فرسخی) جدا از مراکز حساس ارتباط بین فراریان دموکراتها و تودهایها در آن طرف مرز و این طرف می باشد دستور داده شد در آن قسمت مراقبت نمایند زیرا یعقوب اف روز شنبه گذشته به یک نفر مرد بلند قد و سبیل مشکی که ترک زبان بود به ترکی می گفت (راه گرگان را باید حفظ کرد) و کاغذی هم به دست او داد و آن مرد هم با عجله از خانه فرهنگ شوروی بیرون آمد و با تاکسی به طرف جنوب رفت.
6- یکی از مراکز حساس اجتماع و اختفاء اعضاء برجسته حزب توده خانه فرهنگ شوروی است و شبها رفت و آمد در آن ناحیه زیاد است دستور داده شد مراقبت دقیق بنمایند.
7- به حوزه های دانشجویان و دانش آموزان دستور داده شده تحت عناوین مختلف (ورزش- ادبی- علمی) در دبیرستان خود در ساعات خارج از کلاس تشکیلات خود را بدهند و منتظر دستورات لازم باشند.
8- سازمان دانشجویان دانشگاه اگرچه ظاهراً فعالیتی ندارد ولی طبق اطلاع صحیح مامور ما در دانشگاه آقای خرسندی عضو خانه فرهنگ شوروی و عضو جدی توده و دانشجوی پزشکی به سمت رابط رسمی و مخفی سران حزب توده با دانشجویان منصوب شده و اعلامیههای سازمان جوانان (که قبلاً تقدیم شده و رادیوهای مسکو و بادکوبه هم عین آن را بعد از گزارش ما خواندهاند) مخفیانه بین دانشجویان پخش میکرده- دستور داده شد او را تحت نظر بگیرند و قطعاً میتوان مدارکی از او به دست آورد.
9- در تعقیب گزارش قبلی محل پلی کپی را مامورین ما کشف کردهاند فقط دستور فرمایید به هیچوجه به دانشآموزان دبیرستان ادیب حمله پلیسی نشود تا مامورین ما تشکیلات آنها و محل پلی کپی را در بین دانش آموزان آن دبیرستان به دست آورند و فوراً اعلام کنند آن وقت دستور عمل فرمایید.
10- خلیل ملکی و حسین ملک و انور خامهای که منتظر خدمت شده اند از طرف شورویها دستور یافته اند که مخفی شوند ولی خلیل ملکی مخفی نشده فقط حسین ملک و انور خامهای متواری هستند گویا مأموریتی از طرف شورویها یافته اند (که بعداً گزارش میشود).
توضیحات سند:
1 .
اگرچه سند فوق مربوط به سالهای آغازین تأسیس حزب توده در ایران میباشد و ربطی به آلمان شرقی ندارد ولی به لحاظ اهمیت تاریخی آن که نشان میدهد حزب از بدو تشکیل با مأموران کا .
گ .
ب ارتباط داشته است آن را در ابتدای کتاب قرار دادیم.
2 .
عبدالصمد کامبخش فرزند شاهزاده کامران میرزا عدل الممالک (عدل قاجار) در سال 1282 ش در قزوین متولد شد در 7-8 سالگی برای تحصیل به روسیه اعزام شد.
در 17 سالگی مدتی به ایران بازگشت و سپس به شوروی رفت پس از اتمام تحصیلات متوسطه، در سال 1302 وارد مدرسه عالی علوم اقتصادی شد و آموزش حزبی را نیز در مدرسه "کوتو" فرا گرفت.
او در حوالی سال 1304 به بازگشت.
در این دوران او علاوه بر کار در مجامع علنی حزب کمونیست ایران، همچون جمعیت آزادیخواهان و جمعیت پرورش قزوین (1303- 1307) فعالیت داشت.
در سال 1307 برای آموزش خلبانی و مهندسی هواپیما به شوروی اعزام شد.
در سال 1311 به ایران بازگشت و با درجه ستوان دومی وارد ارتش شد.
در همین سال به اتهام جاسوسی بازداشت و 9 ماه در زندان به سر برد.
پس از آزادی از ارتش اخراج شد و در شرکت اتوبوس رانی زیس، متعلق به شوروی ها به کار پرداخت.
در سال 1313 از طرف کمینترن ماموریت تجدید سازمان حزب کمونیست ایران به او محول شد.
در اردیبهشت 1316 در زمره گروه "53 نفر" دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شد.
در آبان 1320 آزاد شد و به شوروی رفت و در سال 1322 به ایران بازگشت.
در اسفند 1322 از قزوین به مجلس چهاردهم راه یافت.
در سال 1322 در کنگره اول به عضویت کمیته مرکزی حزب توده درآمد.
پس از حوادث آذربایجان، در دی ماه 1325 به شوروی رفت و در رهبری "فرقه دموکرات آذربایجان" به فعالیت پرداخت.
در پلنوم چهارم کمیته مرکزی حزب توده 1336 عضو هیئت اجراییه و دبیر کمیته مرکزی شد و تا پایان عمر در این سمت بود.
کامبخش در 19 آبان 1350 در سن 68 سالگی درگذشت.
3.
ماکسیموف سفیر اتحاد جماهیر شوروی در دهه بیست در تهران بود.
او اهل گرجستان و از طرف بریا، رئیس سرویس اطلاعاتی- امنیتی دوران استالین، برای این سمت تعیین شده بود.
ماکسیموف پیش از این ژنرال قنسول شوروی در خراسان بود.
حضور ماکسیموف در تهران مقارن بود با انتخابات مجلس چهاردهم.
ایرج اسکندری در مورد او می گوید: "ماکسیموف که سفیر شده بود خیلی شدید عمل می کرد، مثل این که ماموری بود که به زور و کتک تمام چیزها را قبول می کرد.
حتی با اشخاص که ملاقات می کرد خیلی با خشونت رفتار می نمود و با آنها هم خیلی از بالا بالاها صحبت می کرد".
خاطرات ایرج اسکندری ص 435.
4 .
اِن .
ک .
و .
د: سازمان اطلاعاتی شوروی قبل از تشکیل کا .
گ .
ب
5 .
فردی که از جانب سفارت شوروی در جلسه اول تاسیس حزب توده در منزل سلیمان میرزا اسکندری شرکت کرد علی اوف بود.
نام کوچک علی اوف معلوم نیست.
کیانوری درباره وی می نویسد: " او دبیر اول سفارت شوروی در تهران بود و تنها اطلاعی که داریم این است که پس از اینکه به آذربایجان رفت، استاد شرق شناسی دانشگاه باکو شد".
خاطرات نورالدین کیانوری ص 79.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 1