صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجوئی از : رضا پارساراد فرزند محمد علی

تاریخ سند: 11 شهریور 1357


بازجوئی از : رضا پارساراد فرزند محمد علی


متن سند:

س ـ هویت شما محرز است (رضا پارسا او فرزند محمد علی) لطفا مشروح بازداشت خود را در سال 44 بنویسید و ذکر کنید با چه افرادی در آن زمان تماس داشتید و در مسجد چه مطالبی عنوان میشد.
ج ـ در آن زمان دامادی داشتیم بنام سید علی اندرزگو که شش ماه بود دختر ما را گرفته بود که فرار کرد و مرا بازداشت کردند پس از مدتی آزاد کردند و گفتند شما هر وقت او را پیدا کردید بما خبر بده من قبول کردم و این شخص در آن مدت که رفت و آن ننگ را برای دختر من فراهم کرد از این جهت من آن کار را برای خود سابقه نمی دانم که عرض کردم و باین علت مدت حدود 60 روز باز داشت بودم که با علت بی گناهی آزاد شدم و آن زمان من شبها بعضی وقت ها مخصوص ماه رمضان میرفتیم مسجد صابون پز خانه شبها قرائت قرآن بود من هم شراکت در قرائت داشتم و روز هر روز که ممکن بود در مسجد جلیلی نزدیک مغازه خود برای نماز میرفتم و در آنجا ظهر که جز نماز خبری نبود و شبها هم که بمنزل میرفتم.
پارساراد س ـ با سید علی اندرزگو در آن زمان درباره چه مسائلی بحث میکردید و چند بار با او ملاقات کردید.
ج ـ مدت شش ماه بود که او عروسی کرده بود چند مرتبه ئی منزل ما آمد با عنوان مادر زن سلام و دو سه بار هم با پدر و مادرش و خواهر و برادرش آمدند منزل ما و بین ما حرف و سخنی غیر از حرفهای فامیلی نمیشد چون او بمن از کارهای خود چیزی نیمگفت بلکه با پدر و مادر خود هم نمیگفت اگر چیزی گفته بود ما حساب کار خود را کرده بودیم که بآن مصیبت گرفتار نشویم و در آن زمان او در بازار دکان داشت اسکلت چمدان می ساخت.
پارساراد

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 466

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.