وزارت کشور استانداری استان هشتم
متن سند:
محترما پیرو گزارش شماره 573 ـ 12 /9 /33 به عرض می رساند روز گذشته تا ساعت 18 ـ
17 در مسجد جامع اتفاق و اجتماعی نبوده و از ساعت 30 /17 نماز جماعت و قرائت قرآن
برگذار شده سپس در ساعت 19 آقای سید احمد حسینی کارمند فرهنگ، پشت میکروفون
قرار گرفت و چند بیت شعر خواند بعد شرح حال آقای دکتر بقائی و مبارزه او با دکتر مصدق و
متحصن شدن به مجلس شورای ملی سخنرانی نمود و بعد آقای دکتر بقائی سخنرانی را شروع
نمود ابتدا اظهار داشت چون مختصر کسالتی دارم لکن نظر به وعده ای که به دوستان دادم،
می خواهم با شما دو سه کلمه صحبت کنم.
دو شب پیش، مأمورین، گزارشات برخلاف داده
بودند نمی دانم مفاد سخنرانی بنده را درست به ذهن خود نسپرده؟ من در دو شب پیش نگفته
بودم که لقمان نفیسی کاندید انگلیسیها می باشد.
بنده اگر اظهار می کردم، گفتم انگلیسیها در
نظر دارند من وکیل نشوم ولی مأمورین در گزارش خود منعکس کرده بودند که دکتر بقائی گفته
لقمان نفیسی کاندید انگلیسیها می باشد، اینطور نظری انگلیسیها ندارند و لقمان نفیسی
کاندید نخست وزیر است و این موضوع هم سببی دارد که سببش این است [که ]چون آقای
نخست وزیر با دختر لقمان نفیسی رابطه نامشروع دارد، می خواهد او را [به عنوان ]وکیل بر
مردم کرمان تحمیل نماید حتی وضع رابطه آنها طوری افشا شده که خانم آقای نخست وزیر
بواسطه همین کار می خواهد طلاق بگیرد و از طرفی من از گفته های خود روگردان نیستم و هر
کس می داند حرفهای من برخلاف است، از طریق دادگستری اقدام نماید تا دادگستری مرا
بخواهد شاید این موضوعات پرونده شود ولی چه کنم که دادگستری مرا نمی خواهد و کسانی هم
که دارای این عملیات هستند، مایل نمی باشند که اینطور چیزها پرونده بشود.
موضوع دیگری
که مأمورین در گزارش خود قید کرده بودند، این بود
که نوشته اند دکتر بقائی به آقای استاندار توهین نموده و شما اهالی حضور داشتید و ناظر
گفته های من بودید در صورتی که آقای جهانشاه صمصام1 را بنده می شناسم جوان معقول و از
خانواده و فامیل محترم بختیاری می باشد و اجداد ایشان حق به گردن ملت ایران دارند و چون
آقای فریدونی نتوانستند تشریف بیاورند جناب آقای صمصام، تشریف آورده و ما هم امیدوار
شدیم که ایشان به خواسته های مردم رسیدگی و اصلاحاتی می فرمایند ولی ما باید امیدواری به
خداوند داشته و چشم از خدا بر نداریم.
در ضمن بایستی از آمدن ایشان امیدوار باشیم چرا که
ایشان مثل سایرین نیستند که نظر سوئی داشته باشند و محتاج به حقوق دولتی هم نیستند و
ایشان در این چند روزه که وارد شده اند، غریب شهر ما می باشند و آدم غریب حکم کور را دارد، ما
می دانستیم نظر ایشان برآوردن خواسته های مردم است چرا که اگر قرار بود آقای غفاری بیاید،
هرگز ما امیدواری نداشتیم و این مرتبه هم مانند آن دفعه سی هزار تومان می گرفت و رسوائی
راه می انداخت و متذکر شد در زمان غفاری مأمورین گزارشهائی داده اند که منجر به تبعید ما شد
مثلا آقای لبیبی2 سوار دوچرخه شد و عبای خود را زیر بغل گرفته است.
ضمنا بایستی عرض
کنم مأمورین که در آن شب به منزل من و رفقای من وارد شده اند، هر کدام یک چیزی به عنوان
یادگاری با خود برده اند باز هم مردم کرمان از آمدن جناب آقای استاندار جدید امیدوار
می باشند چرا که ایشان از خانواده های بزرگ و شریفی هستند و البته هم مردم کرمان امیدواری
دارند که ایشان به خواسته های آنان ترتیب اثر می دهند و ضمنا اضافه نمود مخالفین شما مردم
می گویند افرادی که در مسجد جامع جمع می شوند به تحریک عده ای مثل آقایان ارجمند و
آگاه و غیره می باشند، ولی من امشب در این مسجد می گویم هر کس را که آنان در نظر دارند
مردم تحریک می نمایند که به مسجد بیایند، اسم او را معرفی کنند تا من شخص محرک را
بگویم که از کرمان خارج شود تا موضوع برای یاوه گویان روشن شود که مردم کرمان به
گفته کسی نیستند و من اطمینان دارم اگر تمام مردان از شهر خارج شوند، آن وقت خواهران و
مادران غیور ما به مسجد می آیند برای دفاع از حق خود جمع می شوند.
در این چند روز اخیر
من اطلاع دارم 45 هزار تومان از نوریه و سرسبیل داده شده ولی من نمی دانم این پول خرج چه
کاری می باشد و شرحی راجع به ملی شدن نفت صحبت داشته و اضافه نمود اشخاصی که لایحه
ننگین نفت را امضا کرده اند، خیانت به ملت نموده اند.
لذا به سخنان خود خاتمه داده و اظهار
داشت من همه شب در این مسجد هستم و با شماها صحبت می نمایم.
بعدا آقای لبیبی بالای
منبر رفته ابتدا شرح خارج شدن خود و سایرین از اعتکاف بیان داشت و بعد اضافه نمود من
چهار چیز می گویم و استدعا دارم این چهار موضوع را در نظر داشته باشید، موضوع اول متوجه
باشید تفرقه مابین شماها نشود.
دوم در هر کار امید به خدا داشته باشید.
سوم برای رفع اشکال
خود دعا کنید برای اینکه من از دعا نتیجه گرفته ام چرا که تیمسار سرتیپ «شمس ملک آرا» به
من گفت پدرسوخته در اثر دعا روزی رسید که مردم می گفتند ما او را نمی خواهیم.
چهارم
آنست که برای گشایش کار تصدق دهند و هر کس هر چه می تواند، بدهد تا فردا صبح تصدیق
بدهید و ضمنا امشب آقای مهدوی واعظ برای اصلاح کار، روضه موسی بن جعفر را می خواند و
بعد دعا می کند به صحبت خود خاتمه داده بعد از روضه دعا بوسیله آقای مهدوی برگزار گردید.
مجلس پس از روضه پایان یافت.
جمعیت در حدود هزار نفر مرد و زن بودند متفرق شدند.
کلانتر بخش 3 سروان رضائی.
توضیحات سند:
1ـ جهانشاه صمصام بختیاری: فرزند مرتضی قلی، متولد 1289، پس از گذراندن تحصیلات خود استاندار استانهای
کرمان، کردستان، کرمانشاهان و خوزستان، سناتور انتصابی، آجودان کشوری محمدرضا شاه و دارای نشانهای تاج و
همایون بوده است.
وی در زمان استانداری کرمان و خوزستان متهم به چند مورد هتک ناموس و سوء استفاده مالی و وارد کردن اشیای
قاچاق از کویت بوده است.
پرونده های انفرادی ساواک
2ـ شیخ علی لبیبی: فرزند محمود، در سال 1293 هش در کرمان متولد شد.
علاوه بر تحصیل علوم دینی، دیپلم
نیز گرفته و با زبان های عربی و فرانسه آشنا شد.
مدتی کارمند اداره آموزش و پرورش کرمان و مدیر دبستان اسلامی بود.
ولی به علت داشتن فعالیت سیاسی، از خدمت در دستگاههای دولتی برکنار شد.
در سال 44 به اتهام اقدام بر ضد امنیت
کشور طبق رأی دادگاه عادی شماره یک و اداره دادرسی نیروهای مسلح، 9 ماه محکومیت حاصل و پس از خاتمه
محکومیت در روز 26 اردیبهشت 1345 از زندان آزاد گردید.
پرونده های انفرادی ساواک
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 183