تاریخ سند: 25 مهر 1338
موضوع : شایعه مربوط به ترور قاسم رئیس جمهور عراق
متن سند:
شماره : 2024/د ـ 3
عده ای می گویند یکی از رادیوها که گویا رادیو مسکو باشد در بخش اخبار
گفته است که موقعی خبر ترور قاسم1 را به شاه2 داده اند خوشحال شده ولی چند
لحظه بعد که گفته اند ولی نمرده ناراحت شده و از روی عصبانیت مشت ها را گره
کرده است.
در پرونده اوضاع داخلی عراق بایگانی شود.
27 /7/
گیرندگان : بخش 4
توضیحات سند:
* برابر گزارش ساواک در
تاریخ 28 /7 /38 : «قائم مقام
حلبچه [فرماندار ]به
بیک زادگان متواری ابلاغ کرده
است که دولت شوروی دولت
ایران را مستأصل کرده و
دولت ایران قادر نیست به منطقه
کردنشین توجه داشته باشد و به
آنها دستور داده شده است که
حداکثر استفاده را از این
موقعیت برای خرابکاری در
ایران بنمایند.
»
و در ادامه این گزارش آمده
است : «مأمورین و مردم عراق
با ایرانیان به مهربانی رفتار
می کنند.
» پیشین، صص 235 و
240.
1ـ عبدالکریم قاسم در سال
1914 در بغداد متولد شد.
پدرش مسلمان سنی مذهب و
مادرش مسلمان شیعه بود که هر
دو قبل از وقوع کودتای 14
ژوئیه 1958 (به قدرت رسیدن
قاسم و انتخاب وی به عنوان
ریاست جمهوری) وفات یافتند.
او در خانواده فقیری پرورش
یافت.
در دوران کودکی در کنار
پدرش به حرفه نجاری و سپس
کشاورزی پرداخت و زندگی
خود را تا زمان ورود به
دانشکده نظامی در فقر و
تهیدستی و تلاش مجدانه در
تحصیل سپری نمود.
تحصیلات
دبیرستانی خود را در رشته ادبی
و با کسب نمرات ممتاز به پایان
برد و به عنوان معلم مدرسه
ابتدائی شهر «شامیه» در استان
«دیوانه» ـ قادسیه فعلی ـ واقع
در جنوب عراق مشغول تدریس
شد.
پس از یک سال تدریس ـ
1931 تا 1932 میلادی ـ این
حرفه را رها کرده وارد دانشکده
نظامی گردید و در 15 آوریل
1934 با درجه ستوان
دومی فارغ التحصیل شد.
در
ژانویه 1940 به دانشکده ستاد
قدم گذاشت و در 1950 به
جرگه افسران قدیمی در
انگلستان پیوست.
در 2 مه
1955 به درجه سرتیپ ستاد و
در 6 ژانویه 1959 به درجه
سپهبد ستاد و بالاخره در 6
ژانویه 1963 به درجه سرلشکر
ستاد ارتقاء یافت.
عبدالکریم
قاسم در 14 ژوئیه با انجام یک
کودتای نظامی رژیم سلطنتی را
سرنگون کرد و به ریاست
جمهوری عراق رسید و در 15
رمضان 1963 و در محوطه
ساختمان رادیو عراق به دست
کودتاچیان به قتل رسید.
نگاهی
به تاریخ سیاسی عراق، سرهنگ
ع.
الجمیلی، صص 65 تا 68.
2ـ منظور محمدرضا پهلوی
است.
منبع:
کتاب
روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک صفحه 27