تاریخ سند: 9 آذر 1357
درباره: غیر نظامیجهانگیر محسنی افشار
متن سند:
شماره: 5869 /2ﻫ ب تاریخ: 9 /9 /1357
از: سازمان اطلاعات و امنیت بابل
به: بازپرس شعبه یکم دادسرای نظامیگرگان
درباره: غیر نظامیجهانگیر محسنی افشار
بازگشت به شماره 208 /66 /401 ـ 13 /8 /1357
اطلاعاتی که در مورد نامبرده در اختیار این سازمان میباشد حاکیست که یاد شده از افراد متعصب مذهبی و از طرفداران سرسخت خمینی است و سابقاً یکی از اعضای جبهه به اصطلاح ملّی1 ایران بوده و با شخصی به نام حسنعلی پیشکار فرزند قربان زرگر و عتیقه فروش که دارای پیشینه سیاسی است همکاری داشته و با همکاری برخی از متعصبین مذهبی حاد این شهرستان با تشکیل هیأتی از گروه افراطی در قریه رمنت به ایجاد اختلاف و دو دستگی پرداخته که اثرات ناشی از این دو دستگیها سه فقره نزاع دسته جمعی بوده که پرونده در دادگستری بابل مطرح [و در حال] رسیدگی است وی به چوب فروشی اشتغال دارد و اخبار واصله نشان میدهد که یاد شده در برخی از وقایع و تظاهرات بابل در سال 56 و 1357 با ایادیش در قریه هفت تن چوبهای دستی جهت مبارزه و تخریب تهیه و در داخل کیسههای گونی ریخته و به شهر آورده و در مسجد جامع بین ایادیش پخش و توزیع کرده که اکثر تخریبها و آتش سوزیها با طراحیهای یاد شده و اعضای هیأتی به اسامی دکتر (طبریپور، محمدهادی یزدانی، مهدی مجیدی داماد نامبرده، شیخ محمدجواد حجتی و عده دیگر از متعصّبین و بازاریان) در شهرستان بابل انجام شده [است].
سیستم کار اقدامات خلاف یاد شده این است که به محض دستگیری یکی از روحانیون که در مسیر فکری آنان است سریعاً [به] وسیلهی عوامل بازاری اقداماتی در جهت تعطیل بازار و صدور اعلامیه نموده و عدهای را به عنوان وساطت تحریک و به عناوین مختلف از جمله ( خواسته جامعهی روحانیت) به دستگاهها گسیل که در زمینه آزادی آنان اهتمام و مجاهدت نمایند و متعاقب آن انتشار مطالب کذب و عاری از حقیقت و در انظار دستگاههای دولتی را متهم به ایجاد آتش سوزی و تخریب مینمایند.
یادشده و دیگر اعضای طراح و گردانندهی آشوبها برای جمع آوری و تشکل دادن اجتماعات که در سطح مازندران مدّت سه سال است مبادرت به تأسیس صندوق قرض الحسنه نموده و از این راه با کمکهای طویل المدت به نیازمندان ضمن وجیهالمله قراردادن خود از این مجرا برای خود یاران و ایادی زیادی تدارک دیدهاند و در موقع لزوم از کلیه آنان به عنوان خدمت به اسلام و مبارزه با دشمنان دین در آشوبها و آتش سوزیها و تخریب استفاده مینمایند و اخیراً بعد از تبدیل قرار و استخلاص در وقایع اخیر بابل به استناد نامه شماره 204 /5ـ 8 /9 /1357 شهربانی بابل نامبرده به مغازه داران مراجعه و آنان را وادار به بستن مغازههای خود نموده و ایادی خود را در سطح شهر پخش که موضوع را به دیگر کسبه که پس از چند روز مغازههای خود را باز و مشغول کسب و کار هستند یادآور شوند.
با ارسال رونوشت پیشینهی ارسالی از شهربانی بابل اعلام میدارد که با توجه به سوابق و ادامه فعالیت از یادشده همانطور که طی شماره 5417 /2 ﻫ ب ـ 7 /8 /1357 اعلام گردیده رفع سوء ظن نگردیده است.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت بابل تقیزاده
توضیحات سند:
1. در زمستان 1328ش، جمعی از رهبران و سران احزاب سیاسی ملیگرا که هدف مشترک آنها ملی شدن صنعت نفت بود گردهم آمدند و جبهه واحدی را موسوم به جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق پایهگذاری کردند. از جمله این احزاب میتوان به حزب ایران، حزب ملت ایران، حزب زحمتکشان ملت ایران، نهضت خداپرستان سوسیالیست، انجمن بازرگانان و کسبه ایران و غیره اشاره کرد. پس از پیروزی نهضت ملی نفت و تشکیل کابینه دکتر مصدق، برخی از احزاب و جمعیتهای تشکیلدهنده جبهه ملی از این جبهه کنارهگیری کردند و حتی به صف مخالفان دکتر مصدق پیوستند. به هر حال جبهه ملی تا کودتای 28 مرداد 1332 از دکتر مصدق و دولت او حمایت میکرد و بعد از کودتا به دلیل دستگیری و زندانی شدن بسیاری از سران جبهه ملی عملاً این جبهه فروپاشید. در سال 1338ش مجدداً گروهی از هوداران دکتر مصدق، جبهه ملی دوم را ایجاد کردند این جبهه در جریان قیام 15 خرداد 1342 واکنشی از خود نشان نداد و باعث انتقاد عدهای از سکوت آنان در قبال کشتار 15 خرداد توسط رژیم شد. به سبب بروز اختلاف و دودستگی میان سران جبهه ملی سرانجام در بهار 1343 جبهه ملی دوم نیز فروپاشید و تلاش گروهی از اعضای این جبهه برای تشکیل جهبه ملی سوم بینتیجه ماند. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی کریم سنجابی و گروهی از بازماندگان جبهه ملی دوباره اقدام به تشکیل و فعال کردن جبهه ملی کردند و این بار سنجابی رهبری این جبهه را برعهده گرفت و تا خرداد 1360 که امام(ره) جبهه ملی را به سبب انتقاد از حکم اسلامی قصاص مرتد اعلام کرد؛ فعال بود. پس از آن اعضای جبهه ملی از کشور فرار کردند.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 10 صفحه 244