بازجویی از ناصر فرزند علی محمد شهرت مکارم
متن سند:
بازجویی از ناصر فرزند علی محمد شهرت مکارم
س. هویت کامل خود را بیان نمایید.
ج. اسم ناصر فرزند علیمحمد شهرت مکارم شماره شناسنامه 2439 صادره از شیراز متولد 135 شیراز مذهب اسلام تبعه ایران متأهل دارای دو فرزند میزان تحصیلات علوم قدیم و دارای جواز اجتهاد شغل مدرس علوم دینی ساکن تهران مدرسه سپهسالار قدیم بازارچه مروی و قبلاً در قم صفائیه کوچه بیگدلی. ناصر مکارم
س. سوابق کیفری دارید.
ج. خیر . ناصر مکارم
س. آیا تاکنون به وسیله مأمورین انتظامی بازداشت و یا احضار شدهاید در صورت مثبت چگونگی را مشروحاً بیان نمایید.
ج. خیر . ناصر مکارم
س. در گذشته عضو کدامیک از احزاب سیاسی بودهاید و در حال حاضر در کدامیک از دستجات عضویت یا فعالیت دارید و یا به جهاتی از آنها پیروی و طرفداری میکنید.
ج . در هیچ یک از احزاب سیاسی عضویت نداشته و ندارم و تاکنون به هیچ وجه طرفداری از یکی از آنها نکردهام و سوابق زندگی من شاهد گویای این مدعاست. ناصر مکارم
س. علت بازداشت اخیر خود را با ذکر محل و موقعیت و چگونگی با ذکر این که چه موضوعی باعث سوءظن مأمورین انتظامی گردید مشروحاً مرقوم فرمایید.
ج . ساعت 5 /9 شب دوازدهم محرم از منبر مسجد جامع فارغ شده بودم و به سوی مجلس وعظ دیگری که در تکیه امامزاده قاسم شمیران داشتم میرفتم که در خیابان گلابدره وقتی از تاکسی پیاده شدم که به امامزاده قاسم بروم مأمورین آمدند و من را بازداشت کرده و به کلانتری دربند برده و از آنجا به زندان موقت شهربانی آوردند. اما راجع به علت بازداشت بنده و سوءظن مأمورین انتظامی تصور میکنم سوءتفاهمی بیش نباشد و باز تصور میکنم علت سوءتفاهم دعوتی بوده که برای دو جلسه سوگواری که از طرف انجمن اسلامی دانشجویان در مسجد هدایت در روز تاسوعا و عاشورا تشکیل شده بود از بنده نمودند. توضیح اینکه در یکی از شبها که مسجد جامع منبر میرفتم کسی آمد و نامهای به دست بنده داد و مضمون نامه این بود که از شما دعوت میشود عصر روز تاسوعا و عاشورا در مجلس عزاداری مسجد هدایت منبر بروید. بنده از آنجا که همیشه عقیده داشته و دارم که نسل جوان ما در خطر انحراف اخلاقی و عقیدهای قرار دارد و اگر ما با تعلیمات صحیح اسلامی این خلأ فکری را پر نکنیم بزودی در دامان فساد و گمراهی سقوط میکنند این دعوت را پذیرفتم و لازم میدانم که تذکر دهم این مجلس اولین مجلسی بوده که در طول عمرم برای انجمن اسلامی دانشجویان صحبت کردهام و تاکنون در هیچیک از مجالس دینی آنها مطلقاً شرکت نداشته و حتی برای اولین بار در مسجد هدایت قدم گذاشتم بطوری که روز اول به کمک راننده تاکسی آنجا را پیدا کردم و در این دو جلسه در اطراف دو موضوع که هر دو مربوط به واقعه کربلا بوده صحبت کردم. در روز تاسوعا در اطراف این موضوع که چرا عاشورا فراموش نمیشود و در روز عاشورا در اطراف این موضوع که در واقعه کربلا پیروزی با که بود صحبت کردم. تصور میکنم تنها قبول این دعوت موجب سوءظن مأمورین انتظامی شده است درحالیکه سوابق زندگی من کاملاً روشن است و با تحقیق مختصری صدق آنچه گفتم کاملاً روشن خواهد شد. ناصر مکارم
س. شما قبلاً با کدامیک از رهبران دانشجویان اسلامی یا نهضت آزادی1 تماس گرفتهاید و در کدامیک از جلسات آنان شرکت نمودهاید.
ج . همان طور که عرض شد در طول عمرم اولین مرتبهای بود که با دانشجویان اسلامی تماس گرفتم و حتی روز اول (تاسوعا) که وارد مجلس شدم هیچ کس مرا با قیافه نمیشناخت تنها کتابهای بنده را مطالعه کرده بودند و مرا از کتابهای بنده میشناختند و روی همین زمینه به عنوان یک روحانی که به علوم جدید آشناست از بنده دعوت کرده بودند. ناصر مکارم
س. تاکنون چند جلد کتاب تألیف نمودهاید به چه نامهایی و مطالب آن در چه زمینهای است.
ج . نخستین تألیف بنده کتاب جلوه حق است که مربوط به عقائد صوفیه و دعوت آنها به سوی اسلام و اتحاد با سایر هموطنان. کتاب دوم فیلسوف نماها است که در رد ماتریالیست و کمونیسم نوشته شده و بهترین کتاب سال 33 شناخته شد و عالیترین جایزه سلطنتی به آن تعلق گرفت و از طرف اعلیحضرت همایونی تقدیرنامه کتبی درباره آن شرف صدور یافت. کتاب سوم ترجمه تفسیر المیزان در زمینه تفسیر آیات قرآن و کتاب چهارم آفریدگار جهان که از اسمش پیداست درباره خداشناسی بحث و گفتگو میکند و به اشکالات مادیها پاسخ میگوید. کتاب پنجم وحی یا شعور مرموز که درباره ماهیت و حقیقت وحی که بر انبیاء صادر میشده گفتگو میکند. ناصر مکارم
س. در مورد اصلاحاتی که از چندی قبل در ایران شروع شده شما چه جلساتی داشتید و در جلساتی شرکت نمودید با چه افرادی تماس گرفتید اصولاً نظر شما درباره اقدامات اصلاحی اخیر دولت چیست
ج . همان طور که عرض شد بنده مدرس علوم دینی هستم و گاهگاهی مانند ایام عاشورا در هر سال منبر میروم و وعظ میکنم و کار مهم دیگر بنده تألیف کتاب است و اصولاً بر اثر همین اشتغالات نه تنها در جلسات مربوط به امور اصلاحی بلکه در جلسات دیگر هم مطلقاً شرکت ندارم و درباره اقدامات اصلاحی اخیر نظری از خود ندارم و نظر بنده همان نظر مراجع تقلید قم و نجف اشرف است و به حکم وظیفه شرعی تابع نظرات ایشان هستم. ناصر مکارم
س . در دهه اول ماه محرم شما با چه کسانی از مراجع تقلید قم و نجف و سایر شهرستانها بطور مستقیم یا غیرمستقیم تماس گرفتید و چه دستوراتی به شما داده شده بود و اصولاً چه اقداماتی نمودید.
ج . بنده نه تنها در دهه اول ماه محرم بلکه قبل از محرم هم تماس خاصی با هیچ یک از آقایان مراجع تقلید نداشتهام و به همه آنها با چشم احترام مینگرم و کار بنده در دهه محرم بحث پیرامون واقعه کربلا و نتایج پرارزش آن برای اسلام و لزوم احترام به جامعه روحانیت بود و گاهی هم بعضی از انتقادات مستدل بدون هیچگونه جنبه تحریکآمیز بدون اینکه نام هیچ مقام و هیچ کسی به میان آید ذکر میکردم مثلاً میگفتم باید قوانین مملکتی کاملاً اجرا شود و اگر خدای نکرده اشتباهی واقع شده جبران گردد تا شکافی در میان روحانیت و دولت پدید نیاید مثلاً سزاوار نیست که طلاب علوم دینی با داشتن کارت تحصیلی به سربازخانه اعزام شوند و مثلاً در جریان مدرسه فیضیه خوب بود از این افراد که گفته میشود دهقان بودهاند و به آنجا ریختهاند بازجویی شود و تحت تعقیب قانونی قرار گیرند. این انتقاد کاملاً به صورت ملایم و مستدل بوده همان طور که طرز فکر بنده است و کتابهای تألیفی بنده شاهد گویایی از طرز تفکر و منطق اینجانب و بهترین گواه بر صدق گفتههای فوق است. ناصر مکارم
س. آیا از طرف احزاب مختلف یا مراجع تقلید قم و نجف جهت همکاری و مخالفت با اوضاع و احوال روز از شما دعوت شده یا خیر.
ج . مطلقاً دعوتی در این زمینه از بنده نشده و شاید کوچکتر از آن باشم که بخواهند از بنده دعوت به همکاری در هیچ جریانی بکنند. ناصر مکارم
س . بطور کلی شما از کدام یک از مراجع تقلید و تبعیت میکنید.
ج . بنده در مسائلی که هنوز برایم حل نشده از مرحوم آیتاللهالعظمی آقای بروجردی2 تبعیت میکنم و اگر مسئله تازهای برایم پیدا شود ناچارم به یکی از مراجع فعلی رجوع کنم اما از زمان وفات مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی مسئله مورد ابتلاء جدیدی برای بنده پیدا نشده است. ناصر مکارم
س . شما متهم به اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت و تحریک و تحریص مردم به اخلال نظم و اغتشاش و بلوا هستید.
ج . با کمال تأسف باید عرض کنم مطلقاً بنده از اینگونه نسبتها منزهم بلکه یکی از خدمتگزاران این مملکت و دعوتکننده به امنیت بوده و هستم، نه دین بنده و نه وجدانم اجازه نمیدهد دست به چنین کارهایی بزنم کارهایی که مسئولیت عظیم شرعی و وجدانی دارد بزنم. آیا چندین هزار صفحه کتابها و نوشتههای من شاهد گویای این مطلب و این طرز فکر نیست؟ ناصر مکارم
س . اظهارات خود را چگونه گواهی میکنید.
ج . با امضاء و گواهی میکنم. ناصر مکارم
توضیحات سند:
1. نهضت آزادی جمعی از نیروهای مذهبی جبهه ملی در اردیبهشت سال 1340 فعالیت تشکّلی را رسماً اعلام کردند و عنوان نهضت آزادی را بر آن نام نهادند. این تشکّل که با هماهنگی و اذن دکتر محمد مصدق شکل گرفت، خود را وفادار به قانون اساسی مشروطیت و پیرو راه مصدق معرفی نمود. با اوجگیری نهضت روحانیت به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، نهضت آزادی نیز با حفظ مواضع خود به آن پیوست. در بازگشت تاریخی امام در بهمن 5713 ش مهندس بازرگان، از مؤسسین این نهضت، بر اساس قولی که در فرانسه مبنی بر پذیرش اصول انقلاب اسلامی داده بود، به فرمان امام به نخستوزیری دولت موقت منصوب شد. اما دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل گرایشهای سیاسیاش، از اهداف رهبری انقلاب به مرور فاصله گرفت و اختلاف مبانی فکری خود را با اصول انقلاب آشکار ساخت و زمینه را برای بازگشت مجدد آمریکاییها مهیا میکرد. بروز این گرایش، منجر به اشغال لانه جاسوسی امریکا توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام شد که دولت موقت را مجبور به استعفا کرد. از آن پس نهضت آزادی نیز به صف مخالفین انقلاب پیوست و به عنوان یک اهرم فشار علیه ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس تبدیل گردید. این حزب، با القاء روحیه ترس از آمریکا، و با تبلیغ عدم فایده جنگ، عملاً به خدمت دشمنان استقلال ملت در آمد.
2. آیتالله العظمى سیدحسین بروجردى، فرزند سیدعلی طباطبایی در سال 1254 ﻫ ش در بروجرد متولد شد. تحصیلات خود را در مکتب شروع کرد و سپس به مدرسه نوربخش بروجرد منتقل شد و از آنجا به حوزه علمیه بروجرد رفت و صرف و نحو، بدیع، عروض، منطق و فقه و اصول را فرا گرفت و براى ادامه تحصیل به حوزه علمیه صدر اصفهان رفت و از محضر میرزا جهانگیر خان قشقایى، سیدمحمدباقر درچهاى و میرزا کلباسى و محمدتقى مدرس کسب فیض کرد.
او در سال 1281 براساس درخواست والد خود پس از نُه سال تحصیل در اصفهان به بروجرد مىرود و در سال 1282 به نجف اشرف جهت ادامه تحصیل عزیمت مىنماید. سیدحسین در 36 سالگى در حوزه نجف مشهور شد و چنان موقعیتى پیدا نمود که در معابر و مدارس مورد توجه عام و خاص قرار گرفت و حوزه درسى او بسیار باشکوه برگزار مىشد. او از سال 1282 تا سال 1289 در نجف اشرف بود و باز به تقاضاى والد خود در سال 1289 به بروجرد حرکت کرد که در سال 1290 پدر او رحلت فرمودند و مرگ پدر باعث شد که دیگر به نجف نرود و در بروجرد بماند. دوازده سال در بروجرد مشغول تربیت طلاب شد و در سال 1304 بعد از مرگ فرزند خود جهت مسافرت عازم مشهد شد. در برگشت به قم رفت و به گرمى از طرف آیتالله حائرى و حوزه علمیه قم تکریم شد و به دعوت فضلای قم شروع به مباحثه کرد، ولى با پیگیرى مردم بروجرد پس از یکسال و نیم توقف در سال 1306 به بروجرد بازگشت. سپس به مکه مشرف شد و پس از مراجعت به تهران رفت و از آنجا برای بار دوم عازم مشهد شد و پس از هفت ماه توقف مجددا به بروجرد بازگشت و تا سال 1319 در آنجا ماند. در سال 1320 پس از رحلت آیتالله حائرى به درخواست علما و اهل علم ایشان به قم رفتند و خلاء وجودى آیتالله حائرى را پر نمودند. با درگذشت مرحوم آیتالله قمى آیتاللهالعظمی بروجردى مرجع تقلید جهان تشیع شدند و ایشان نسبت به گسترش حوزه علمیه قم توجه وافرى داشت و آنرا بیش از گذشته گسترش داد و مکتب فقهى خاص و مکتب علم رجال را پایهگذارى نمود.
مرحوم آیتالله العظمی بروجردى از روحانیونى بود که با سلطنت رضاشاه مخالفت مىکرد و در دوره سلطنت محمدرضا شاه با بسیارى از اقدامات رژیم نظیر لایحه اصلاحات ارضى مخالف بود و تلاش مىکرد تا به وسیله نامه و پیامهاى ارسالى از خلافکاریهاى رژیم شاه نسبت به حریم اسلام جلوگیرى نماید. او در مواردى نیز تقیه میکرد و مبارزه با رژیم شاه را به فرصت مناسبترى موکول مینمود. سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین آیتاللهالعظمی بروجردی در دهم فروردین 1340 ﻫ ش ـ (12 شوال 1380 ﻫ ق) رحلت فرمودند.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 53