تاریخ سند: 9 بهمن 1356
موضوع: شعارهای مضره و ضدمیهنی
متن سند:
سند شماره 78
13561109
از: ناحیه ژاندارمری اصفهان رکن دوم تاریخ: 9 /11 /2536
به: تیمسار فرماندهی ژاندارمری کشور شاهنشاهی شماره: 110 – 6 – 66 – 401 - 36
موضوع: شعارهای مضره و ضدمیهنی
مقام عالی را آگاه میسازم؛
خبر واصله از مأمور ویژه رکن دوم ستاد ناحیه حاکی بود، در موقع عزاداری روز عاشورای سال جاری آقای محمود فرزند حاج آقا محمود* که یکی از وعاظ معروف قریه رهنان است، در حین خواندن نوحه سینهزنی، سخنرانیهایی برخلاف مصالح کشور نموده. از طریق پاسگاه اقداماتی معمول و شخص مذکور متواری و عدهای دستگیر میشوند که از جریان حاج غلام کشاورز مطلع است. دستور بررسی به هنگ اصفهان صادر، هنگ مزبور گزارش مینماید:
الف- در ساعت ۱۳۳۰ مورخه 30 /9 /36 روز عاشورا مأمورین پاسگاه رهنان در حین کنترل دستجات عزاداری متوجه میشوند که شخصی در داخل هیئت محلۀ زاجانیها به سر پرستی حاج جواد آقامحمدی بر پا بوده اشعاری را مطالعه میکند که مأمورین متوجه میشوند اشعار [در وصف] خمینی است. شخص مظنون مقداری از آن را میخورد و بقیه به دست مأمورین میافتد که در این میان دو نفر به اسامی گروهبان یکم قدیرعلی سلیمی جمعی پلیس راه اهل رهنان، و عنبرآسا بازنشسته شهربانی اهل رهنان، سعی مینمایند اشعار را از وی بگیرند موفق نمیشوند1. در بررسی معموله معلوم میشود خواننده اشعار درجهدار وظیفه احمد آقامحمدی فرزند جواد جمعی گردان ۳۵۱ پدافند هوایی مرکز توپخانه و شخصی به نام مصطفی عاملی2 که در مدرسه علمیه قم مشغول تحصیل است، اوراق مزبور را در اختیار هیئت گذارده و محرک اصلی نیز مشارالیه بوده است.
ب- احمد و فرهاد کبیری که گویا احمد کبیری3 دانشجوی دانشگاه اصفهان است، شب تاسوعا نوحه میخوانده که قسمتی از آن وسیله هیئت ضبط شده و مأمورین آن را اخذ نمودهاند.
پ- در بررسیهای بعدی معلوم میشود شخص دیگری نیز به نام سید احمد اعتصامی فرزند سید حسین و فرزندان دیگر حاجی جواد آقامحمدی4، نوحههای برخلاف در شب تاسوعا خواندهاند.
ت- مصطفی عاملی که در روزهای تاسوعا و عاشورا مخفیانه از قم به رهنان آمده بود، سخنرانیهایی برخلاف مصالح کشور ایراد نموده است.
ث- توسط هیئت محله زاجانیا در حین حرکت نوحههایی مغایر نوحه مذهبی به شرح:
(یا حجتالله هستی تو آگاه سرور اسلام چه شد، حاکم قرآن چه شد- حسین ما دور از وطن واویلا- فرزند او شهید شده و اویلا یا حجتالله هستی تو آگاه، آیه تطهیر چه شد- هجرت اسلام چه شد- مهدی ما محمد است واویلا- روحالله رهبر است واویلا داد این مجاهدان- میرود به آسمان- از جفای ظلم کین، مینشیند در کمین، اللهاکبر، [اللهاکبر]- آه از این حکومت یزیدی- میکند به شیعیان پلیدی- ما مجاهد پروریم- ما عدالت گستریم- اللهاکبر، الله اکبر) خوانده شده که به انگیزه شرکت گروهبان وظیفه احمد آقا محمدی5 در ماجرا، کلیه مدارک جمعآوری شده جهت اقدامات بعدی به گروهان اصفهان و از آن طریق به ضداطلاعات وابسته به ناحیه فرستاده شده است.
فرمانده ناحیه ژاندارمری اصفهان. سرتیپ بنیفضل
گیرندگان:
۱- تیمسار فرماندهی مرکز توپخانه و موشکهای اصفهان جهت استحضار
۲- تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت استان اصفهان بازگشت به 10109 – 10 – ه 1 -17 /10 /36 جهت آگاهی.
فوراً ضمیمه سابقه ارائه شود
12 /11 /36
توضیحات سند:
* مصطفی صحیح است
1- در گزارشی شعارهایی دیگری که توسط مردم عنوان شده چنین آمده است:
تاریخ: 14 /10 /2536
شماره: 29 – 1 – 02 – 205 - 852
به: تیمسار ریاست ساواک استان اصفهان
از: ۵- ز
موضوع : دادن شعارهای مضره در مراسم عزاداری
در مورخه 30 /9 /2536 در دستجات عزاداری رهنان عدهای برخلاف امنیت کشور نوحه و شعار میدادند و شنیده میشد که میگفتند: مردم بر علیه استعمار و ظالم قیام کنید.
در جای دیگر نوحه میخواندند و بر علیه کد ۶۶ و ۳۳ شعار میدادند که با رسیدن مأمورین ژاندارمری کاغذی را که روی آن نوحه نوشته شده بود پاره کردند. لیکن مأمورین ژاندارمری کاغذ پارهها را جمعآوری و به هم چسباندهاند که اکنون کاغذ مذکور در ژاندارمری رهنان موجود است. ضمناً کاغذ مذکور مربوط به دسته عزاداران زاجان میباشد که سردسته آنها از طایفه آمحمدیها و عاملیها بودهاند.
ارزیابی: قابل تحقیق و بررسی است.
امنیت داخلی فتوکپی به ناحیه ژاندارمری ارسال، چگونگی استعلام شود.
بخش ۱ در اجرای امر اقدام شود. 17 /10/
ر. ک: ضمیمه شماره ۱۹
2- سیدمصطفی عاملی در سال ۱۳۳۴ ه ش در اصفهان و در خانوادهای روحانی متولد گردید. وی پس از طی دوره ابتدایی و متوسطه وارد حوزه علمیه اصفهان شد و پس از چند سال عازم حوزه مقدسه قم گردید و از محضر اساتیدی نظیر آیات عظام فاضل لنکرانی، مکارم شیرازی، حسین مظاهری بهره برد و سپس به اصفهان مراجعت و ضمن ارشاد مردم، در جلسات درس حوزه علمیه اصفهان شرکت مینمود.
وی فعالیتهای سیاسی خود را از سال ۱۳۴۹ ه ش با پخش رسالههای حضرت امام (ره) شروع کرد و در سالهای ۵۶ - ۵۷ با برگزاری مجالس ختم برای شهید آیتالله مصطفی خمینی و شهدای واقعه قم، تبریز و... در جهت آگاهی نسل جوان کوششی وافر داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای خود ادامه داد و در جریان جنگ تحمیلی بارها در جبههها حضور یافت و دو تن از برادرانش نیز در جبهه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
3- شهید احمد کبیری در سال ۱۳۳۵ ه ش در رهنان اصفهان متولد گردید. دوران ابتدایی و متوسطه را با موفقیت پشت سر گذاشت و با رتبه خوب در کنکور سراسری، در رشته پزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته شد.
وی در جریان انقلاب اسلامی در کمکرسانی به مردم منطقه رهنان فعالیت شایانی داشت.
وی در سال ۶۰ به عنوان پزشکیار به کمک رزمندگان اسلام شتافت و پس از سالها خدمت و تلاش صادقانه در تاریخ 15 /12 /1360 در منطقه عملیاتی شوش دانیال به فیض عظمای شهادت نائل آمد.
ر. ک: سرگذشت سرافرازان لشگر ۱۴ امام حسین (ع)
4- یکی از این فرزندان، محمود آقامحمدی بود که در سال ۱۳۶۰ در جریان جنگ تحمیلی در آبادان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
5- احمد آقامحمدی متولد ۱۳۳۰ – اصفهان
وی در توضیح این واقعه و چگونگی برخورد نیروهای امنیتی رژیم چنین توضیح میدهد: « یکی از دوستانم شعری در وصف نهضت عاشورا و حضرت امام (ره) سروده بود که من شروع به خواندن آن کردم و بسیاری هم از این که اشعار به این سبک خوانده میشد تعجب کرده بودند و برایشان تازگی داشت.
پس از مدتی که ما در حرکت بودیم، نیروهای ژاندارمری ما را محاصره کردند و من اقدام به پاره کردن قطعه شعری که در دستم بود کردم و مقداری را پخش و مقداری از آن را خوردم و از میان دسته عزاداران فرار کردم پس از چند روز از طرف رکن دوم ارتش به سراغم آمدند و دستگیرم کردند، هر چه گفتند تو چنین اقدامی کردهای من منکر شدم: پس مرا برای مواجه با رئیس پاسگاه و مخبرینی که مرا در آن روز دیده بودند به پاسگاه بردند ولی هر چه آنها بیشتر اصرار میورزیدند من بیشتر انکار میکردم. سرانجام پس از سه چند روز بازداشت از زندان آزاد گردیدم.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 1 صفحه 113