تاریخ سند: 28 فروردین 1352
موضوع: سخنرانی سید عبدالکریم هاشمینژاد واعظ
متن سند:
از: 2/ﻫ1 تاریخ:28 /1 /1352
به: 312 شماره: 206 /2ﻫ1
موضوع: سخنرانی سید عبدالکریم هاشمینژاد واعظ
ساعت 19:45 1روز 12 /1 /52 سید عبدالکریم هاشمینژاد فرزند سید حسن واعظ در مسجد کاظم بیک به منبر رفته ضمن بحث پیرامون، بررسی علل و عوامل سرعت پیشرفت مردم مسلمان در دنیای دیروز و توجه به عوامل انحطاط جامعه ما در جهان امروز، به موضوع دستور تقیه در اسلام اشاره و ضمناً اظهار داشت: در مورد تقیه میتوانید به کتاب تقیه اثر سید احمد شبستری که از روحانیون عالیمقام و با فضیلت بوده و در سن 41 سالگی فوت نموده است مراجعه کنید چون نویسنده خوشبختانه بیدار، روشن و هوشیار و از نظر علوم اسلامی آشناست و مطلع و لذا بحث تقیه را با توجه به جنبههای روز و شرایط اسلامی آن مورد توجه قرار داده است و این کتاب از سری کتبی است که به احتمال قوی به سرنوشت بعضی از کتب دچار میشود و به عللی نایاب خواهد شد و آن وقت در دسترس نیست قبل از این که به آن سرنوشت مبتلا گردد تهیه و مطالعه مباحث آن را به دوستان روشنم توصیه میکنم و سپس اضافه کرد که تقیه به معنای کار نکردن، نامعقول و نامشروع است و گفته اسلام نیست ولی تقیه به معنای راز داری و کار کردن در تحت پرده و در زیر یک استتار معقول است. آدم باید مراقبت کند برای رسیدن به هدف چه راهی به مصلحت است، آشکار یا در زیر پرده بحث ما مبارزه با ستم کردن و پیکار با منکر نمودن است منتهی اینکار گاهی علنی است وگاهی زیر پرده و در حالت استتار است مانند کشمکشها و تقویت طرحهای نظامی کشورهای سرمایه داری مانند امریکا در مقابل کشورهای کمونیستی مانند شوروی و متقابل که کاملاً در خفا اقداماتی انجام میدهند. این است معنای تقیه، آدم ممکن است یک حرفی بزند و مطالبی را آشکار بگوید و بلافاصله دشمن روی آن انگشت بگذارد ولی تقیه آن است یک حرفی انسان همان مبارزه را انجام بدهد و با یک پرده پوشی و استتار و با یک راز داری مخصوص یعنی سخن را در یک قالب پیاده بکند که اگر دشمن بخواهد روی آن قالب دست بگذارد ظاهرش آراسته باشد ولی در داخلش آدم هدف و مقصدش و آنچه را که مورد نظرش است تعقیب بکند این است معنای تقیه، و در قسمت دوم بحث خود در زمینه اعیاد و دید اسلام نسبت به بعضی از اعیاد مردمی که خارج از کادر اسلام [قرار] دارند و هم نسبت به مسئله روز سیزده فروردین اظهار داشت، نمیدانم چرا بیچاره سیزده فروردین نحس شده وچه جرمی مرتکب شده که دارای نحوست گردیده از نظر اسلام همه روزها و ساعات با هم برابرند هیچ روزی بر روز دیگر امتیاز ندارد مگر آنکه در آن روز حادثه ناگوار و یا واقعه خیری در مسیر هدف مسلمین واقع شده باشد مثلاً روزهای اعیاد اسلام همه ریشه منطقی دارد و هدفش آن است که از این طریق جامعه را به خط و مشی و راه و رسم آن حادثه یا واقعه ویا جشن متوجه سازد جشنهای ما باید سازنده باشند اینطور نیست که چهار تا چراغ را روشن کنیم و بعد خودمان را فریب بدهیم تمام روزهای سرور و روزهای مصیبت اسلام همه طبق یک سلسله مسائل هدفی و اصولی است. اگر بگوئیم پذیرفتن روز سیزده فروردین حالت غرب زدگی است دروغ است اگر بگوئیم از گذشته داشتهایم و دنیای غرب نمیداشت ولش کرده بودیم. علت اینکه هنوز ادامهاش میدهیم برای آن است که غرب همان را دارد چون کاخ آسمان خراش سازمان ملل متحد که قبلهگاه و تکیهگاه کاذب ملتهای کوچک است بین طبقه 12 و14 را خالی گذاشته وهیچ کشوری حاضر نیست محل کارش را آنجا قرار بدهد چون از نحوستش میترسد اگر مراسم فردا به دنبالش گناه، آلودگی، چاقوکشی، قتل وسرقت بوجود نمیآورد مهم نبود ولی مسئله اینست هر سال در جراید میخوانیم که دهها حادثه وتصادف و چاقوکشی و سرقتها انجام میشود. اگر این کارها در یکی از مراسم و تعطیلات مذهبی و حتی یک دهمش انجام میشد جراید غوغایی میکردند ولی آیا حالا دم میزنند، نه، چون سنت 2ملی است. چون سنت ملی باید زنده بشه. چه کنیم ؟ هر چه ما بگوییم اسمش ارتجاع است و هر چی آنها بگویند اسمش سنت ملی است. با الفاظ بازی کردن یعنی این. لباس زنان ایران را در تاریخ ببینید چیه؟ اگر آن را هم به حساب سنت بگذارید میگویند ارتجاع ولی حالا بیائید ببینید توی تلویزیون و جراید از آتش بازی چهارشنبه سوری و پریدن از روی آن چه میگویند و مینویسند و میگویند لازم است سنت ملی زنده بشود و احیاء3 بشود. به آن گویندگان و نویسندگان باید بگوییم شما هم میدانید ما هم میدانیم مسئله سنت مطرح نیست و چیزی که افکار جامعه را منحط نگهدارد و سرگرمیهای اینجوری است و به هر شکل که باشد آن وقت هیچ میدانید مانند فردایی چندین هزار لیتر مشروب الکلی مصرف میشه، و در دنباله بحث اضافه کرد، چندی قبل در جراید تبلیغات فیلمی به نام ضعیفه4 را دیدم که همانندش فیلم محلل را دیده بودم فقط در آن عکسهایی مانند آن نبود هر چند در آن وقت هم گفته بودم که این کار طلیعهاش به دست است و معلوم است که میخواهند به اسلام دهن کجی کنند ما اعلام میکنیم اگر آنها اهل منطق هستند به ما اجازه بدهند تا نظر اسلام را درباره زن با دیده منطق منتشر کنیم تا تفاوت با ضعیفه معلوم شود اگر با هوچیگری نمیخواهند کار فیصله بشود چون همه مقدسات را میشود مسخره کرد ولی مسخره منطق بی منطقهای جهان است تازه فهمیدم مسئله فیلم ضعیفه رسواتر از آن است. اعلامیهای تبلیغاتی چاپ کردهاند و در آن عکس چند نفر زن و مرد نیمه عریان را انداختهاند و در بین آنها زنی نیمه عریان چیزی را در بغل دارد که روی آن نوشته قرآن مجید. مسئله این حرفها نیست (بعد میگویند دارم تحریک میکنم. من دارم تحریک میکنم یا این ها، مردم کشور ما مسلمانند من دعوت به شورش و قیام نمیکنم من به عنوان یک معمم و مسلمان دارم میگویم که در کجای دنیای اروپا یک رقاصه انجیل را اینجوری در فیلم بغل کرده و نشان داده آن روز که به حریم اسلام تجاوز نکنند روز عید است من دارم به آن فیلمساز میتازم و میگویم چرا به آن این آزادی را میدهند این جامعه ما و این هم وضع ما و این سر گرمیهای ما و این هم کارهایی که دارد انجام میشود بخدا در تمام اروپا چنین مسئلهای سابقه ندارد اما متاسفانه حتی اعتراض عادی نمیشه ممکن است آن آقایان به ما بگویند چرا به ما نگفتند؟ چی را به شما بگویند مگر در فیلم محلل به شما نگفتند که این کار آنها تحریف قرآن است چه کردید؟ جلویش را گرفتند؟ ما آنجا آزمایش کردیم. در یک صفحه روزنامه انتقاد بود و در یک صفحه دیگر اعلامیه تبلیغاتی فیلم که نوشته بود فیلم محلل چندین هفته نمایش خود را با موفقیت ادامه میدهد این یعنی چه، یعنی مسخره یعنی بمیرید یعنی ما هنرپیشهها میگوییم که ما آزادیم و میتوانیم قانون قرآن را تحریف کنیم و شما نمیتوانید کاری بکنید و میگویند که ما این آزادی را داریم که قرآن را توی بغل بگیریم و تو هیچ حق دفاع نداری، جلسه ساعت 21:15 پایان یافت. %ب
دایره بررسی 30 /1 /52
توضیحات سند:
1. با توجه به ساعت این سخنرانی و ساعت سخنرانی سند قبلی میبینم که شهید حجتالاسلام و المسلمین هاشمینژاد دریک شب دو سخنرانی متفاوت در مسجد کاظمبیک داشته است. در اسناد صفحات قبل هم این تنوع در سخنرانی و خستگی ناپذیری دیده میشود.
2. اصل: سنگ
3. اصل: احیاناً
4. فیلم ضعیفه در سال 1351 به کارگردانی و نویسندگی ناصر رفعت در سینماهای کشور پخش شد. این فیلم موجی از اعتراض را در میان مردم مسلمان به وجود آورد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 01 صفحه 301