تاریخ سند: 21 بهمن 1348
موضوع: تدرس عربی در دبیرستان رفاه
متن سند:
گزارش خبر
از: 20 ﻫ3 تاریخ: 21 /11 /48
منبع: 3249 شماره: 50042 /20 ﻫ3
موضوع: تدرس عربی در دبیرستان رفاه
در تاریخ 16 /11 /48 کلاس تدریس عربی با شرکت 15 نفر دانش آموز از جمله رضائی (18 ساله) معینی (19 ساله) توکلی (21 ساله) دانشجوی دانشکده ادبیات محمد بستهنگار (عضو نهضت آزادی که سابقه زندانی نیز دارد) دانشپور (جوان 23 ساله که در بازار آهنگرها در پاساژی حجره دارد) محسن حاج علی اصغری (جوان 17 ساله) همراه پدرش، محمد مجدنیا (38 ساله دارای ریش) اسلامیت (جوان 40 ساله) که در هامبورگ فرش میفروخته و میگوید تا دو ماه دیگر در تهران خواهد بود) و برادرش در میدان شوش صاحب گاراژ اتوکرمان است، تشکیل و صادق العسگری عربی تدریس نمود. ضمناً در کلاس عالیتر دکتر جواد باهنر، محمد صادق اسلامی1، لاجوردی2، بادامچیان3 و شیخ علی غفوری4، شانه چی، حاجی مصطفی کفاش زاده، موسوی (25 ساله) که دو برادر دیگرش در مسجد هدایت به کلاس عربی میروند) توحیدی لیسانسیه سال 39 معقول از دانشکده الهیات همراه با چند نفر دیگر مشغول فراگرفتن عربی هستند. ضمناً صادق العسگری میگفت که در دانشکده افسری به افسران ارشد و در وزارت امور خارجه به کارمندان زبان عربی درس میدهد و سابقه تدریس در دبیرستان علوی دارد. او مرتباً در حین درس میگوید کسی که ذرهای عرق دین داشته باشد یاد گرفتن عربی را بر خود واجب میداند عسگری گفتار رادیوهای عربی را که بر علیه اسرائیل برنامه پخش میکنند به عنوان مثال درسی ذکر مینماید و گاهی نام جمال عبد الناصر5 را با احترام میبرد و مانند همه اعراب نسبت به اسرائیل خشم فراوانی دارد او گفت از زمان تصرف سرزمنیهای اعراب به وسیله اسرائیل دنیا فهمید که عربها وحشی نیستند بلکه اسرائیل وحشی و متجاوز است.
نظریه رهبر عملیات: به گزارش منبع میتوان اعتماد نمود.
نظریه 20 ﻫ3: نظریه رهبر عملیات مورد تأیید است.
توضیحات سند:
١. محمد صادق اسلامی:
شهید محمد صادق اسلامیدر تهران به دنیا آمد. کار و تحصیل را از پی هم دنبال کرد و در سال 1330ﻫ ش به اتفاق شهید حاج صادق امانی گروه شیعیان را بنیان نهاد. پس از اعدام انقلابی حسنعلی منصور. دو سال در زندان ماند و در سال 1355 با شهیداندرزگو یک گروه ضربت علیه رژیم شاه را سامان داد. با شهادتاندرزگو به زندان افتاد و بعد از آزادی برای نخستین بار در یک سخنرانی در حرم حضرت عبدالعظیم از بنیانگذار جمهوری اسلامی به عنوان (امام خمینی) یاد کرد. وی هم چنین از رهبران راهپیماییهای بزرگ و از مسئولین کمیته استقبال و حفاظت اقامتگاه امام بود. در دولت شهید رجائی به عنوان معاون هماهنگی و پارلمانی وزارت بازرگانی برگزیده شد. ایشان در هفتم تیر ماه سال 1360 در انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامیشهید شد.
٢. لاجوردی، اسدالله:
شهید اسدالله لاجوردی در سال 1314ﻫ ق در تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات دروس رسمی و حوزوی را همزمان آغاز کرد و بعدها برای کسب معاش در بازار تهران مشغول به کار شد. شهید لاجوردی در اوایل دهه چهل به عضویت شورای مرکزی جمعیتهای مؤتلفه اسلامیدر آمد و در سال 1343 به دلیل مرتبط بودن با اعدام انقلابی حسنعلی منصور دستگیر شد و دو سال به زندان افتاد. ایشان در سال 1348 بار دیگر دستگیر شد و شکنجههای فراوانی دید. وی از عوامل اصلی انفجار دفتر هواپیمایی اسرائیل بود. آخرین بار در سال 1353 دستگیر و به 18 سال زندان محکوم شد. وی با پیروزی انقلاب اسلامی از زندان آزاد شد. اولین سمت شهید لاجوردی در نظام جمهوری اسلامی، دادستان انقلاب اسلامی تهران بود. ایشان همچنین سالها ریاست سازمان زندانهای کشور را بر عهده داشت. شهید لاجوردی در تاریخ اول شهریور ماه سال 1377 هنگام عزیمت با دوچرخه به مغازه محل کارش در بازار تهران توسط منافقین به شهادت رسید. (ر.ک: شهید اسدالله لاجوردی به روایت اسناد ساواک / تهران / 1377 / مرکز بررسی اسناد تاریخی)
3. اسدالله بادامچیان:
در سال 1320 در تهران متولد شد. آشنای وی با علوم حوزوی در حد سطح بود و از نظر دانشگاهی دارای لیسانس در رشته علوم سیاسی است. وی مبارزات خود را از طریق همکاری با فدائیان اسلام و گروه شیعیان آغاز نمود و در رابطه با مؤتلفه اسلامی و گروههای مخفی اسلامی سه بار دستگیر و زندانی شد. / وی در جریان راهپیماییهای تاسوعا و عاشورای 57 نقش داشت. پس از انقلاب اسلامیدر سمت مدیریت تبلیغاتی حزب جمهوری اسلامی مشغول فعالیت شد و در عین حال از سوی مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و به عنوان نایب رئیس و مخبر کمیسیون اقتصاد و دارایی مشغول به کار گردید. از جمله سمتهای دیگر وی میتوان معاونت سیاسی قوه قضائیه، مشاور امور اجتماعی و فرهنگی ریاست سازمان ترتبیت بدنی را نام برد. کتاب روش آسان با موضوع آموزش عربی، چگونه احزاب و منافقین را بشناسیم و کتاب مبانی روش تحلیل سیاسی از جمله تألیفات اوست.
4. پیرامون شیخ علی غفوری در حاشیه اسناد آتی توضیحاتی خواهد آمد.
5. جمال عبدالناصر: رئیس جمهور پیشین مهر در سال 1916 م در ناحیه اسیوط مصر به دنیا آمد. وی تحصیلات متوسطه خود را در قاهره به پایان رسانید (1936) و پس از مطالعات چندی که در رشته حقوق به عمل آورد در دانشکده افسری مصر پذیرفته شد (1937) و در سال 1938 از آنجا فارغ التحصیل گردید. ناصر در سال 1939 مأمور خدمت در سودان گردید و دو سال بعد افسر آموزش دانشکده افسری مصر شد. پس از طی دورههای پیشرفته درکالج مربوطه به همراه نیروهای رزمنده مصری عازم فلسطین شد و فرماندهی یک گردان رزمیرا بر عهده گرفت و در نبردهای سال 1948 با قوای صهیونیستی شرکت جست. پس از امضاء قرارداد ترک مخاصمه به مصر بازگشت (1949). در سال 1951 به درجه سرهنگی ارتقا یافت و استاد دانشکده افسری شد. ناصر در آن ایام از اعضای گروه افسران آزاد بود و تحت رهبری ژنرال نجیب در کودتای سال 1952 در براندازی حکومت ملک فاروق شرکت مؤثر داشت.
و در 1953 معاون نخست وزیر و وزیر کشور و در فوریه 1954 نخست وزیر گردید و کتاب فلسفه انقلاب خود را منتشر کرد. در سال 1965 نجیب را از کار برکنار کرد و خود زمام امور را به دست گرفت و به ریاست جمهوری رسید. در سال 1956 انگلیسیها را از کانال سوئز بیرون کرد و عواید آن را ملی اعلام نمود و در نتیجه هواپیماهای انگلستان و فرانسه و ارتش اسرائیل به مصر حمله بردند ولی بر اثر دخالت آمریکا. جنگ و مسئله کانال سوئز به سود مصر خاتمه یافت. عبدالناصر پس از استحکام موقعیت خود در صدد تشکیل جمهوری متحده عرب متشکل از مصر و سوریه بر آمد و بدین امر تحقق بخشید (1963) ولی بعدا سوریه خود را مستقل اعلام کرد. هرچند عبدالناصر در دوران حکومت خود کمک زیادی به رشد و شکوفایی ناسیونالیسم عربی نمود و افکار ملت عرب و مسلمانان را بر علیه اسرائیل به حرکت در آورد اما باید توجه داشت که ناصر پس از به قدرت رسیدن علاوه بر سرکوب کمونیستها، با وسعتی بیشتر به کشتار نیروهای انقلابی مسلمان دست زد و ضمن بازداشت بسیاری از هواداران اخوان المسلمین. رهبران آن از جمله سید قطب را به شهادت رسانید. عبدالناصر در 28 سپتامبر سال 1970 در قاهره درگذشت. و معاون وی انور سادات پست ریاست جمهوری کشور را به عهده گرفت.
(رک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج اول، فرهنگ تاریخی و سیاسی ایران و خاورمیانه، ج سوم ص 209 و فرهنگ علوم سیاسی، علی بابایی، ج 7، 1368)
منبع:
کتاب
شهید حجۀالاسلام دکتر محمدجواد باهنر صفحه 370