تاریخ سند: 16 دی 1357
متن سند:
گزارش وقایع حوزه فرمانداری نظامی تهران و حومه
مدت: از ساعت 0800 روز 16 /10 /1357 الی ساعت 1700 روز 16 /10 /1357
1ـ گزارشات رسیده و اقدامات انجام شده :
الف: سازمان اطلاعات و امنیت تهران
(1) در حدود ساعت 1000 روز جاری تعدادی دانشجو به ساختمان امور
دانشجویان واقع در خیابان کریمخان زند مقابل بهجت آباد تک نمودند و داخل
ساختمان شدند.
(مراتب به فرمانداری نظامی منطقه مربوطه جهت متفرق نمودن آنها ابلاغ
گردید.)
(2) طبق اطلاع قرار است 1300 روز 18 /10 /1357 کانون معلمین جهت اعلام همبستگی در بهشت زهرا اجتماع نمایند.
(مراتب به فرمانداری نظامی منطقه شهرری ابلاغ گردید.)
(3) وضع بازار تهران، تجریش، شهرری تا ساعت 1200 روز 16 /10 /37[57 ]بشرح زیر بود.
(الف) بازار تهران و مغازه های اطراف آن بسته بود، بنزین و نفت و گاز موجود نیست، تا کسی بعلت نبودن سوخت خیلی کم بود.
(ب) بازار تجریش و مغازه های اطراف بسته بود، بنزین و نفت وجود نداشت.
(پ) بازار شهرری و مغازه های اطراف بسته بود، نفت و بنزین وجود نداشت.
(ت) سطح شهر 20% باز بود.
(ث) میدان گمرک وضع عادی داشت و در میدان انبار غله، سبزی و بار کم بود.
1
(4) قبل از ظهر 15 /10 /1357 حدود 250 الی 300 نفر کوهنورد در کنار تاج
فلزی شیرپلا اجتماع و پس از دادن شعارهائی علیه کد 66 و پخش اعلامیه های
مذهبیون مبادرت به قطعه قطعه کردن تاج مذکور نموده و سرانجام تنه تاج را هم به
پائین ارتفاعات پرتاب کردند و پس از نوشتن شعارهائی علیه کد 66 و خواندن
سرودهائی باصطلاح انقلابی متفرق شدند.
(مراتب جهت اقدام لازم به ژاندارمری کشور شاهنشاهی ابلاغ گردید)
(5) در ساعت 1800 روزهای 14 و 15 /10 /1357 در مسجد علی اکبر واقع در
خیابان هاشمی شخصی بنام رضوی سرود مجاهد را از خمینی به اتفاق افراد
شرکت کننده خوانده و ادامه داد کشتن ساواکی و ارتشی و آتش زدن آنها حلال
است اگر این کار را بکنید مثل اینست که به مکه رفته اید1، وی افزود گروهی از
مجاهدین بمن مراجعه و میگویند آدرسهای ساواک و ارتش را در خیابانها و
مساجد پیدا کرده ایم آیا آتش بزنیم و من گفتم بمن مراجعه ننمائید خودتان انجام دهید سپس شخصی بنام دکتر شیخ الاسلامی به منبر رفت و گفت مارکسیستهای فدائی مجاهد جنگنده هائی هستند و میجنگند، ما نهضت جمهوری اسلامی هستیم، پس از یادشده
شخصی که شناخته نشد اظهار داشت ما کد 66 را نمیخواهیم نخست وزیر تعیین میکند آقای رضوی بما گفته همسر یک سرهنگ ارتش در قزوین در صف نفت بوده و چون مردم به او گفته اند تو زن یک آدمکش کثیف هستی چرا در صف ایستاده ای، زن به منزل مراجعه و ماجرا را به شوهرش گفته و سرهنگ از پادگان با یک تانک بمیان جمعیت آمده و همه را کشته است، ملت ببینید همکاران رژیم خون ما را میریزند، یک کامیون خواروبار که از طرف مجاهدین به قزوین فرستاده شده بود توسط ساواکیها و ارتشیها بیرون از شهر ماشین توقیف و سرنشینان آنرا مضروب و بازداشت و محموله را غارت کرده اند، بعد رضوی دفتر قبوض مسجد را ارائه و از حاضرین پول جمع آوری و افزود این پولها را جهت کمک به قزوین میفرستیم،
تعداد شرکت کننده در مسجد حدود 7000 نفر بوده، در داخل مسجد عکس خمینی و شریعتی با شعارهای مضره بدیوار زده شده، در این مسجد هرشب این جلسه ادامه دارد و مجلس در ساعت 2000 پایان یافت.
ب : ضد اطلاعات وابسته
(1) در ساعت 0930 روز جاری کارکنان سازمان آب در محوطه سازمان واقع در
خیابان آریامهر مبادرت به تظاهرات و دادن شعار مضره و پخش اعلامیه نموده اند.
1
(مراتب جهت پیش بینیهای لازم به فرمانداری نظامی منطقه مربوطه ابلاغ گردید.)
(2) گفته شده چون فردا مصادف با عزای عمومی میباشد و کسانیکه فردا از منزل
خارج میگردند مشخص است نظامی هستند، بایستی آنان را کشت.
(مراتب به فرمانداری نظامی مناطق 9 گانه جهت اقدام لازم ابلاغ گردید.)
2ـ تهدیدات :
در روز جاری وسیله اخلالگران، پرسنل نیروهای مسلح شاهنشاهی و ساواک تهدید به قتل و آتش سوزی منزل شده اند و این تهدیدات در روحیه پرسنل اثر بدی گذاشته و روحیه آنها را
بسیار ضعیف نموده است و درخواست کمک فوری از فرمانداری نظامی نموده اند2
مراتب جهت اقدام و پیش بینیهای لازم به فرمانداری نظامی مناطق مربوطه اطلاع داده شد و
احتمال دارد که تهدیدشدگان برای نجات خود و خانواده مجبور به همکاری با آنها گردند.
(الف) منزل سرگرد مهربرزین واقع در خیابان تاج، خیابان گناباد پلاک 5 (ب) ایرج فریدی کارمند ساواک واقع در خیابان کورش کبیر
(پ) افسران ژاندارمری ساکن در خیابان رودکی چهارراه دامپزشکی
(ت) ستوانیکم رستمی جمعی ضد اطلاعات ژاندارمری واقع در نارمک، خیابان مهر
چهارراه بهمن پلاک 32
(ث) سرهنگ نادری جمعی اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران ساکن خیابان
حشمت الدوله غربی کوچه اشرفی مقابل درمانگاه فرمانفرمائیان پلاک 38 /1
(ج) سه دستگاه ساختمان مربوط به سه نفر از پرسنل ساواک در خیابان کوروش
کبیر و مرودشت که طبق گزارش ساواک در روز جاری بآتش کشیده شده است.
1
(ج) تیمسار رزمی ساکن خیابان تخت طاووس پلاک 68
(چ) سرتیپ مولوی ساکن تهران پارس
(خ) در کلیه مساجد و بیمارستانها و بهشت زهرا اعلامیه هایی نصب که در آن اسم
آدرس و شغل افسران در آنها درج گردیده است.
(د) برابر گزارش منطقه 3 و اظهار تلفنی سایر فرماندهان مناطق فرمانداری نظامی
در تمام ساعات روز تلفنهای متعددی از طرف افسران و درجه داران ارتشی به
مناطق میشود و اظهار میدارند عده ای تلفنی یا با نامه آنها را تهدید میکنند و به
روی دیوار خانه ها
نوشته اند که منازلتان را
آتش خواهیم زد و
فرزندانتان را خواهیم
کشت.
(ذ) استوار غفاری ساکن
خیابان بابائیان ده متری
علیرضا پهلوی کوچه
علائی پلاک 7
(د) سرتیپ کتانی فرمانده
گروه 33 توپخانه
(ز) دکتر سرهنگ نیا
کوثری که در تهران،
نازی آباد فلکه 2 بازار،
خیابان بوعلی مطب دارد.
(ژ) سرهنگ محمد اتابکی،
خیابان ساسان بین چهارراه
کسری و رستم پلاک 130
(س) سرگرد خالقی، تهران نو خیابان وحیدیه، مقابل مطب دکتر حسین آزاد کوچه
خرازی پلاک 19
(ش) سرهنگ ولیی، تهران اول کمال آتاتورک (زیباشهر) پمپ بنزین، خیابان
مهرگان گلستان 3 دست چپ پلاک 86
3ـ تظاهرات :
در روز جاری تظاهراتی انجام نگرفت و مناطق فرمانداری نظامی 9گانه وضع
منطقه خود را سفید اعلام نمودند.
2
فرماندار نظامی تهران و حومه ـ از طرف سرهنگ ستاد خلیل پور
توضیحات سند:
1ـ امروز، شنبه (16 /10 /57) مغازه ها در سطح شهر کرج تعطیل بودند.
2-این نظریه اگر هم درست گزارش شده باشد، نظر شخصی گوینده است.
هرچند در فضای براندازی آن زمان که قلب مردم آکنده از بدبینی نسبت به دستگاه امنیتی شاه بود، بیان چنین اظهاراتی طبیعی جلوه می کند، اما مورد تأیید رهبران، به ویژه امام خمینی نبود.
ر.ک: صحیفه
امام، ج 5، صص 402 و 403
3-این محل در نزدیکی یکی از ساختمانهای ساواک قرار داشت.
به همین جهت در یکی از سندهای ساواک آمده است که «کارکنان سازمان آب تهران باتوجه به احاطه ای که به
پارکینگ سازمان اطلاعات و امنیت تهران دارند، به تدریج اتومبیلهای کارکنان ساواک را
که در این محل پارک می گردد، شناسایی» و آنها را در اختیار مردم قرار می دهند.
(62802 /20 ه 22ـ 16 /10 /57)
4-اسنادی وجود دارد که نشان دهنده تصمیماتی برای شروع یک جنگ داخلی از طریق ایجاد شکاف بین مردم و نیروهای انتظامی و نظامی است.
پخش اعلامیه های وسیع که نشانی خانه ارتشیان، نیروهای انتظامی یا ساواک را در خود داشت، آن هم در سطح کشور، تهاجمات مشکوک به این خانه ها و آتش زدن یا تخریب آنها، و اقداماتی از این دست، ناگاه در دهه دوم دی ماه 1357 به اوج خود می رسد که خبرهای آن در بولتنها و اسناد این جلد آمده است.
اگر روند مخالفتهای مردم را در نیمه سال 1357 مرور کنیم، می بینیم که در مقاطعی مشابه نیمه اول دی ماه یا خونین تر از آن است، اما برخورد با نظامیان، معمولاً در جهت جذب و جلب نظر آنان برای پیوستن به صفوف مردم آن هم از راه تحبیب بوده است.
این روش نمی تواند یکباره و دفعی تغییر شکل دهد و تبدیل به انتقام جویی آن هم از طریق
تهدید همسر و فرزند، و یا آتش زدن اموال نظامیان شود.
البته نمی توان انتقام جدیدی برخی
از مردم را که عزیزان خود را در کشتارهای خیابانی از دست دادند، نفی کرد، اما موج تهدیدی که در این بولتن ها درج شده، اقدامی نیست که بتوان آن را به گروههای مردمی نسبت
داد.
پس از حادثه پادگان لویزان در 20 آذر 57 که عده ای از امرای گارد شاهنشاهی در
سالن ناهارخوری به دست نظامیان پایین دست کشته شدند، و نیز به دنبال تمردهای
هر روزه سربازان در فرار از پادگانها یا سرپیچی از دستور فرماندهان، شاه در جلسه ای
سری ـ احتمالاً اوایل دی ماه 57 ـ دستور داد برای غلبه بر این بحران و در نهایت نجات
سلطنت، جنگ داخلی ایجاد شود و بین نیروهای مسلح و مردم هر چه بیشتر جدایی و
نفرت حکم گردد.
بالا گرفتن تهدیداتی که نمونه آن را در بند دوم این بولتن می خوانید،
مرتبط با چنین تصمیماتی بود.
سند این موضوع در کتاب بیست و چهارم ارائه خواهد شد.
5-در گزارش نوبه ای اطلاعاتی شماره 36 اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران هم آمده است
که ساعت 8 شب «سه نفر از درجه داران لشکر گارد (مشخصات معلوم) به کلانتری 4 مراجعه و اعلام داشته منازل آنان توسط اخلالگران به آتش کشیده شده است.
»
5-البته تهران امروز خالی از تظاهرات مردمی نبود.
«ساعت 15 /11 تعدادی تظاهرکننده در
بازار تجریش تظاهراتی انجام داده که به وسیله مداخله فرمانداری نظامی متفرق گردیدند.
ساعت 30 /11، 500 نفر از میدان فردوسی به سمت ویلا در شاهرضا در حرکت هستند.
» (28394 /20 ه 12 ـ 16 /10 /57) فرمانداری نظامی منطقه 3 هم نوشت: «در ساعت حدود 2200 مورخه 16 /10 /57 در خیابان 20 متری ولیعهد و 10 متری رضاشاه کبیر و خیابانهای
فرعی 20 متری تظاهراتی توأم با آتش سوزی و ایجاد موانع صورت گرفت که به وسیله نیروهای انتظامی، تظاهرکنندگان متفرق و آتش خاموش گردید.
» فرماندار نظامی منطقه 3، سرهنگ
کاظم لاکچی بود.
در بولتن بعدی که از همین صفحه شروع می شود به تظاهرات
بعدازظهر تهران اشاره شده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 23 صفحه 264