صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ب– قتل‌های بعد از انقلاب

ب– قتل‌های بعد از انقلاب


متن سند:

ب– قتل‌های بعد از انقلاب
1۔ قتل مهندس امیرعباس بحرینیان- متهم ابتدا در صفحه ۹۷ پرونده اظهار می‌دارد:
« اطلاعات من از حادثه مزبور یک سلسله مسموعات بیش نیست... گفته می‌شد برخی برادران در رابطه با قتل بحرینیان دستگیر شدند که یکی دو نفرشان از اعضای سپاه لنجان سفلی بودند که یکی از آنها حسین جعفرزاده است و...
نهایتاً در صفحه ۷۳۳ جلد ۵ نقش خویش را به طور واضح تشریح نموده و می‌گوید:
«به هنگام اوج‌گیری اختلاف سپاه و کمیته در اصفهان که به صورت یک ماجرای عمومی درآمده بود من یک شب در راه دزفول به جعفرزاده (محمدحسین) گفتم مهندس بحرینیان در این اختلاف محور اصلی است و اگر او زده شود ماجرا تمام خواهد شد. او نیز همین عقیده را داشت. به او گفتم برو اصفهان با دوستان دیگر نیز همکاری کنید و ترتیب زدن او را بدهید او رفته بود با... و... نیز با آقای امید که حاکم شرع اصفهان بود مقدمات را فراهم کرده بود و توسط چند نفر که دو نفرشان به نام مهدیزاده و جعفرزاده که عضو واحد اطلاعات سپاه لنجان بودند قتل بحرینیان را انجام داده بودند.:»
۲ و ۳ و ۴- قتل عباسقلی حشمت و دو فرزندش به نام‌های همایون و سعید- قبل از انقلاب منزل نامبرده مورد حمله مسلحانه قرار می‌گیرد و به آن تیراندازی می‌شود ولی کسی کشته نمی‌شود، متهم ابتدا خود را بی‌اطلاع از آنچه به دستور خودش صورت پذیرفته قلمداد می‌نماید و می‌گوید:
«من از کم و کیف آنچه قبل از انقلاب اتفاق افتاد، خبر ندارم (صفحه ۲۹۱ جلد ۲) ولی با شنیدن اعترافات ضبط شدۀ یکی از متهمین به نام اسماعیل ابراهیمی مبنی بر دخالت و اطلاع نامبرده، اظهار می‌دارد:
« من در یکی دو جلسه به دوستان گفته بودم که از قرار اطلاع منزل آقای حشمت مرکز افراد خوشگذران و لاابالی است و به هرحال یک منکر اجتماعی است و باید در فکر کاری باشید (صفحه ۲۹۲ جلد ۲) »
و بالاخره در صفحه ۶۰۶ جلد ۴ پرونده حمله به مقر عباسقلی حشمت و تیراندازی به آن را از جمله اقدامات قبل از انقلاب برمی‌شمرد.
پس از انقلاب متهم با عواملش باز در صدد ضربه زدن به حشمتی‌ها بر می‌آیند ولی این بار به قول خودش از راه قانونی وارد می‌شوند. و در جملاتی علل آن را چنین تصویر نموده است:
«... دور هم جمع شدن، مسلح شدن به سلاحهای غیر‌مجاز و سوار شدن بر ماشین‌های آخرین سیستم، این امر باعث نگرانی شدید بچه‌های مذهبی شده بود سپس اشاره به مراجعات متعددی می‌نماید که به وی می‌شده و اعتراض می‌نموده‌اند که چرا سپاه اقدام نمی‌کند اگر نمی‌کند، خودمان می‌کنیم که متهم می‌گوید:
«من به سپاه گفتم «اقدام قانونی بکنند و کردند» (صفحه ۵۳۸ جلد ۴ پرونده) »
به دنبال اقدام قانونی سپاه عده‌ای از حشمتی‌ها دستگیر و روانه زندان می‌شوند و به قول خود متهم دستگیرکنندگان افراد را هم از تعزیر بی‌بهره نگذاشته‌اند.
در همین ایام مسئله گرفتن رشوه از متهمین (حشمتی‌ها ) مطرح می‌گردد که در این رابطه (در صفحه ۵۴۰ جلد ۴) می‌گوید:
«یک روز رضا مرادی (...) به من گفت اگر حشمتی‌ها پول برای حساب ۷۱۰۰ نهضتها بدهند خوب است؟ من جواب صریحی ندادم... گفتم اگر به فرض خواسته باشند بدهند (رسیدی در کار نیست) فیش بانکی را به قم بفرستند.»
بالاخره متهمین پس از مدتی آزاد می‌گردند، با گذشت اندک زمانی عباسقلی حشمت و دو فرزندش توسط ایادی متهم ربوده می‌شوند، اقوام آنها، تنها کسانی را که احتمال می‌دهند در این کار دست داشته باشند (سید مهدی هاشمی و عواملش را می‌دانند) لذا مراجعات متعدد با التماس و تضرع و پیشنهاد پول به متهم، شروع می‌شود ولی وی نه تنها اظهار بی‌اطلاعی می‌نماید بلکه خود را دایه مهربانتر از مادر نشان داده و با گریه نمودن برای مقتولین به در و دیوار سفارش می‌نماید که قضیه را پی‌گیری نمایند و افرادی را مأمور این کار می‌نماید. وی یکی از مراجعات را چنین تصویر می‌نماید:
«من خبر این حادثه را از تعدادی در حدود ۲۰ نفر از پیرمردان قهدریجان و افراد معمّر آنجا که ماه رمضان گذشته به قم به منزل ما آمده بودند شنیدم. آنها به عنوان استمداد از دفتر آیت‌الله العظمی منتظری و من به قم آمده بودند (صفحه ۹۸ ج ۱).»
... در این جلسه وقتی برادر عباسقلی حشمت به گریه افتاد من و سایرین نیز متأثر شدیم و به گریه افتادیم. (صفحه ۵۵۹ جلد ۱) ولی متهم آنان را از همانجا دست به سر نموده و نمی‌گذارد که به دفتر آیت‌الله منتظری مراجعه کنند، در این زمینه می‌گوید:
«من خلاصه‌ای از صحبتهایشان را برای اخوی بازگو کردم و گفتم که آنان قصد مزاحمت شما و دفتر را داشتند و من گفتم لازم نیست. (صفحات ۳۹۰ و ۳۹۱جلد ۳ پرونده )»
در زمینه اقدامات خود می‌گوید:
«من به سپاه لنجان تلفنی گفتم که چنانچه صحت دارد درنگ نکنید و با هماهنگی اداره اطلاعات اصفهان اقدام کنید، به اخوی نیز اطلاع دادم در نماز جمعه از مردم بخواهد با سپاه همکاری کنند.»
در صفحات ۳۹۰ الی ۳۹۶ جلد ۳ مراجعاتی که به وی شده با پیشنهاد ضمنی آنان جهت پرداخت پول را شرح می‌دهد. متهم در صفحه ۶ و ۸ پرونده دخالت خویش را در جریان به کلی منکر می‌شود و اظهار می‌دارد:
«ربودن آقای حشمت به عنوان یک مسئله سردرگم و غامض برای خود ما و مردم منطقه قهدریجان مطرح بوده و هست ولی زمینه تعقیب جدی مسئله را فراهم نکرده‌اند تا بتوان گفت چه عناصری در آن دست داشته‌اند.»
وی با ارائه نمودن محورهایی به عنوان سرنخ برای پیگیری و شناسایی عاملین قتل به دادن خطوط انحرافی می‌پردازد، در یک جا به مطرح کردن اختلافات بین بعضی از اعضای سپاه و فامیل حشمتی‌ها و برخوردهای قبلی از جمله دستگیری تعدادی از آنها در اصفهان مسئله را متوجه چهار تن از اعضای سپاه نموده و اسامی آنان را ذکر و قسم جلاله یاد می‌کند که هر چه در این زمینه می‌دانسته در اختیار گذاشته است. صفحه ۵۲۹ الی ۵۳۱ جلد ۳ پرونده و صفحات ۵۲۶ الی ۵۲۹ پرونده)
مجدداً در صفحات ۵۴۴ و ۵۴۷ به سبک و سنگین کردن افرادی جهت شناسایی قاتلین می‌پردازد و در صفحات ۵۵۶ ۵۶۰ و ۵۷۲ قسمهای جلاله یاد می‌کند که خود نقشی در این مسئله نداشته است. نامبرده خبر دادن خط انحرافی به بازجوها را در مکاتبه‌ای که با رضا مرادی در داخل زندان انجام داده است چنین بازگو می‌نماید:
«امیدوارم همواره در خط مبارزه با حشمتی‌ها موفق باشید یک خبر خوش احتمالی اینکه امروز بعدازظهر مرا خواستند و نه تنها از برنامه‌های قبلی خبری نبود بلکه عذرخواهی کردند و گفتند ما تحقیقاتی کرده‌ایم همان قرائن و شواهدی که گفته‌اید به حقیقت نزدیک است و چند ورقه داده‌اند که برای هادیان و احمدی و دهقان (افرادی را که عامل قتل معرفی کرده) اطلاعات تکنویسی کنم این یک خبر خوش احتمالی است زیرا چند احتمال وجود دارد یکی اینکه واقعاً فریب خورده باشند و حرفهایمان را باور کرده باشند....» (پرونده مکاتبات زندان)»
سرانجام با کشف نامه‌‌نگاری‌های متهم با عاملین قتل در داخل زندان که به نمونه‌هایی از آن در گردش کار نیز اشاره گردید و گزارشات مردمی و نتایج حاصله از بررسی و تحقیقات از اوضاع منطقه و ارائه آنها به متهم، وی را به این باور و اعتقاد می‌رساند که اسناد و مدارک، برای احراز مجرمیت او به حد کافی موجود است و دیگر تکذیب و انکار ثمری نخواهد داشت، لذا نهایتاً در رابطه با نقش خویش در این جنایت هولناک قتل حشمت و دو فرزندش در صفحات ۵۸۶ الی ۵۸۸ و ۵۸۹ پرونده مسئله را این چنین تشریح می‌نماید که:
«عبدالله جمالی یکی از محافظین از قول خواهرش و او از قول پیرزنی که در منزل حشمتی‌ها نان‌پزی می‌کند گفته است که حشمتی‌ها، دور هم جمع می‌شوند و صحبت از سید مهدی می‌کنند و از طرفی یک روز هم یکی از پاسداران گفته است: یک ماشین که چند نفر از حشمتی‌ها توی آن بودند از خیابان مشرف بر خانه متهم در رفت و برگشت و در حال شناسایی خانه ما بودند....»
وی در ادامه اظهار می‌دارد:
« در این روزها به فکرم خطور کرد که این تجمع جدید به رهبری عباسقلی حشمت است که اینها را شارژ می‌کند و اینها خودشان قابلیت چنین کارهایی را ندارند، عباسقلی است که آنان را تا به این حد بی‌شرم و حیا ساخته است که تصمیم به ترور من گرفته‌اند. به فکرم خطور کرد که اگر یک ضربه‌ای به خود عباسقلی که محور کلیه جریانات است بخورد این تجمع جدید برای همیشه متلاشی خواهد شد، یک روز به غلامرضا مرادی گفتم برو پیش رضا مرادی و کلیه اخبار و اطلاعات را بگو و دو نفری تصمیم بگیرید که راجع به عباسقلی چه می‌توانیم بکنیم چیزی که در ذهنم و مقصودم تداعی شده بود همان نابودی او بود ولی یادم نیست که در مذاکرات چه عباراتی را بکار بردم همین‌قدر به او گفتم که با رضا مرادی بنشینند و طرحی را آماده نمایند (صفحه ۵۸۷ جلد ۴).»
و در صفحه ۶۲۱ جلد ۴ پرونده متهم اظهار می‌دارد:
«طبعاً چون مسئول این توطئه را شخص عباسقلی حشمت می‌دانستم و در ذهنم این معنی خطور کرده بود که او نابود شود.»
متهم در صفحه ۵۳۵ چنین بیان می‌کند:
«در این رابطه پس از یک سلسله اخباری که به من رسیده بود که او قصد ترور مرا دارد و چند بار از قرار نقل محافظینم تعقیب‌هایی صورت گرفته بود، به غلامرضا مرادی گفتم برو با رضا مرادی و دوستان دیگر جلسه کنید و ترتیب نابودی عباسقلی را بدهید زیرا او علاوه بر اینکه آدم فاسدی است فعلاً پشتوانه منافقین محلی گشته است. غلامرضا نیز پیغام را برد و رضا مرادی و محمد کاظم‌زاده قتل را انجام دادند.»
متهم در صفحه ۵۸۸ پرونده اظهار می‌دارد:
«بعد از چند ماه یک روز محمد کاظم‌زاده به من مراجعه کرد و در قم گفت: رضا مرادی مرا در قضیه حشمت دعوت به همکاری کرد و من چون او می‌گفت برای آقا توطئه قتل و ترور ریخته‌اند حاضر شدم با او همکاری کنم ولی آمده‌ام این نکته را بگویم که من در هر شرایطی که پیش آید حاضر نیستم خود را شریک قتل بدانم و از این جریان جز شما و رضا نفر سوم کسی دیگر اطلاع ندارد و اگر کسی مطلع شد معلوم است شما گفته‌اید یا آن دو نفر دیگر. مواظب باشید جایی اسم مرا معرفی نکنید.»
متهم در رابطه با این حادثه در صفحات ۶۰۲ و ۶۰۳ جلد ۴ پرونده اعترافات مشابهی دارد. در این رابطه رضا مرادی در صفحه ۷۸۵ج ۵ پرونده اظهار می‌دارد:
«در اوایل سال ۶۴ بود که توسط آقای هاشمی پیغامی برای ما رسید که عباسقلی حشمت با چند نفر دیگر قصد ترور آقای هاشمی را دارند و گفت که ما باید قبل از اینکه آنها موفق به ترور آقای هاشمی بشوند زودتر دست به اقدام بزنیم و عباسقلی حشمت را ترور کنیم.»
سپس در ادامه اعترافات چگونگی ربودن و انجام قتل عباسقلی حشمت و دو فرزندش را با همکاری محمد کاظم‌زاده تشریح می‌نماید که مشروح آن در کیفرخواست صادره علیه نامبردگان آمده است.
رضا مرادی در صفحات ۴۰، ۴۱، ۵۷، ۵۸ و ۶۲ پرونده خویش اعترافاتی علیه متهم دارد.
محمد کاظم‌زاده در صفحه ۷۸۷ جلد ۵ پرونده اعتراف می‌نماید که غلامرضا به درب منزل ما هنگام شب آمد و مطالب فوق را گفت (جریان دستور آقای هاشمی) و همچنین گفت آقا (مهدی هاشمی) گفته اینها می‌خواهند مرا بکشند شما بروید و کار آنها را تمام کنید.
محمد کاظم‌زاده در صفحات ۳ و ۴، ۱۰ الی ۱۴ پرونده خویش ضمن تشریح نحوه انجام قتل اعترافاتی در این زمینه علیه متهم دارد.
غلامرضا مرادی که خود حامل پیام دستور قتل از سوی متهم به رضا مرادی بوده است اصل جریانات را در صفحات ۴-۵ – 12 - ۴۰ و ۴۱ پرونده خویش اعتراف می‌نماید.
ریاست محترم دادگاه علاوه بر قتل‌های مذکور که متهم به آنها اعتراف نموده موارد عدیده‌ای از درگیریهای خونین و ضرب و جرح و غارت و تصرفات عدوانی اموال و اراضی در منطقه انجام گرفته است و همگی منتسب به او و ایادی وی می‌باشد که متهم در صفحات ۶۰۶ و ۶۰۷ پرونده به نمونه‌هایی از آنها اشاره نموده است، متهم با ارتکاب چنین جنایاتی و جرایمی است که می‌تواند منطقه را به صورت قلعه تسخیر شده درآورد و آن چنان جوی از ارعاب و وحشت در منطقه حاکم و امنیت اجتماعی را سلب نماید که حتی پس از ماهها که از دستگیری نامبرده و ایادی‌اش می‌گذرد ذره‌ای از ترس و وحشت مردم کاسته نگردیده و از خوف آنکه عوارض وعواقب نامعلومی متوجه آنان گردد از ادای هرگونه شهادت و بیان اجحافاتی که بر آنها وارد شده خودداری می‌نمایند.
سپس کیفرخواست به شرح مستندات سایر اتهامات پرداخته و طی حدود ۳۰ صفحه ادله اتهامات را مشروحاً بیان نموده و در فرازهای پایانی آن آمده است:

ریاست محترم دادگاه
با توجه به دلایل و مستندات کیفرخواست روشن شد، متهم با سازماندهی و رهبری گروههای ترور و آدم‌ربایی و کشتن افرادی قبل و بعد از انقلاب و انباشتن سلاح و مهمات، ایجاد شبکه نفوذ در نهادها و ارگانهای مختلف، سرقت اسناد و جمع‌آوری اخبار طبقه‌ بندی شده و ایجاد تشکیلات [...] و سازماندهی افراد مسئله‌دار و انحرافی، درصدد کسب قدرت و رسیدن به حاکمیت و جایگزینی تشکیلات جدید در راستای افکار انحرافی خویش و با فتنه‌انگیزی، ایجاد رعب و وحشت در جمهوری اسلامی سبب بروز اختلالاتی خطرناک در نظام جمهوری اسلامی گردیده است. علیهذا با عنایت به مراتب فوق و با توجه به:
1- آقاریر و اعترافات صریح متهم
2- اقاریر و اعترافات سایر متهمین
3- مصاحبه‌های انجام شده توسط متهم
4- صورت مجلس کشف سلاح و مهمات و گزارشات مصور مربوط به آن
5- گزارش مصور ویدئویی کشف اجساد مقتولین
6- طومار و گزارشات مردمی مندرج در پرونده
7- اعلامیه‌ها، مهرها وسایل جعل اسناد و مدارک سرقت شده منعکس در پرونده
8- سایر محتویات پرونده
و به استناد ماده ۱۹۹ قانون مجازات اسلامی، قانون حدود و قصاص و مواد 1 – 12 – 2 - 21 - 34 – 35 - 86 –87 – 88 – 14 و ۱۴۱ قانون مجازات اسلامی تعزیرات، مجرمیت نامبرده محرز و مسلم است و از مصادیق بارز محارب و مفسد فی‌الأرض می‌باشد.
از آن دادگاه محترم تقاضای مجازات وی را طبق موازین شرعی و قانونی دارم.
ضمناً در مورد سایر متهمین و مرتبطین وی پرونده‌هایی مجزا تشکیل و در دادگاه جداگانه‌ای مطرح خواهد شد.
دادستان دادسرای ویژه روحانیت
علی فلاحیان
رأی دادگاه
بسمه تعالی
«دادنامه
پرونده اتهامی سیدمهدی هاشمی فرزند سیدمحمد در تاریخ‌های 19 /4 /66 و 2 – 22 - 24 – 25 /5 /66، در دادگاه ویژه روحانیت مطرح و به شرح صورتجلسه‌های پیوست مورد رسیدگی قرار گرفت.
در جلسه مقدماتی دادگاه، در 19 /4 /66 نامبرده علیرغم دلایل و شواهد قطعی اقاریر مکرر و صریح خود در مراحل مختلف تحقیق عمده اتهامات را منکر شده یا به نحوی توجیه نمود که نحوه توجیهات غیرموجه و بی‌مورد و اظهارات پر از تناقض وی حاکی از اصرار و استمرار بر روش انحرافی گذشته بود. پس از جلسه دادگاه، متهم با اطمینان از اینکه توجیهات وی در اقناع دادگاه، عذرخواهی و تقاضای تجدید محاکمه می‌نماید تا به خیال خود همانند گذشته که با اظهار ندامت و تعهد همکاری با رژیم سابق از مجازات نجات یافت، این بار نیز با استفاده از همین شیوه از مجازات رهایی یابد.
به دنبال این پیشنهاد، متهم احضار و از وی خواسته شد از روش گذشته توبه نموده و با صداقت کامل با دادگاه برخورد نماید که متهم ضمن قبول این مسئله و اظهار ندامت از روش انحرافی خود، فرصت خواست تا نسبت به جبران خطاهای گذشته و بیان مطالبی که تاکنون کتمان کرده و برخورد با سایر متهمان که عامل انحراف آنان بوده است اقدام نماید. سپس در یک نوشته ۲۸ صفحه‌ای که ضمیمه پرونده است به عمده جرایم خود صریحاً اعتراف نموده و در چند مصاحبه تلویزیونی در این زمینه نیز شرکت می‌کند. لکن با گذشت حدود یک ماه و روشن شدن مواردی از عدم صداقت در برخوردهای متهم، معلوم شد که نامبرده مطالب قبلی پرونده را با تغییراتی به صورت تکراری مطرح می‌کند و منظور او از گرفتن فرصت برای جبران اشتباهات گذشته، دفع‌الوقت و تأخیر دادگاه است.
لذا در تاریخ‌های ۲۰ الی ۲۵ جلسات دادگاه به منظور محاکمه وی تشکیل شد. در این جلسات ابتدا کیفرخواست صادره علیه متهم قرائت و نامبرده پس از استماع کیفرخواست نسبت به ارتکاب جرایم مذکور در آن اعتراف نمود و گفت که مطالب مذکور در کیفرخواست حداقل جرایم من است و من جرایم بیشتری مرتکب شده‌ام و سپس مسائلی در مورد انگیزه‌های انحراف خود و مطالبی در مورد وضعیت منطقه قهدریجان و سابقه اختلافات محلی و روحیه خشونت در بعضی از مردم و ایجاد جو رعب و وحشت در منطقه از قبیل تهدید، تیراندازی، تخریب مزارع و چاههای آب را توضیح داد. و در رابطه با همکاری خود با ساواک اعتراف نمود که ابتدا تعهد و همکاری با رژیم در حد جزئی و به منظور استخلاص از زندان بوده ولی به تدریج این انحراف گسترش پیدا کرده و شامل کارهایی از قبیل معرفی بعضی از انقلابیون و مبارزین به ساواک و داشتن جلسات متوالی با ایادی ساواک و دادن گزارش به آنان و تشویق بعضی از جوانان جهت ورود به حزب رستاخیز و امثال آن گردیده است. در پایان این بخش ضمن پذیرش مجدد اتهامات، اظهار نمود که من یک جانی بالفطره نبوده‌ام و هر چند در انجام جرایم فوق انگیزه‌های باطلی داشتم ولی انگیزه‌های حقی هم جزء اهداف من بوده است.
سپس اتهامات مذکور در کیفرخواست به ترتیب برای متهم قرائت شد و متهم در هر مورد دفاعیات و اظهاراتی بیان داشت.
در مورد بند اول: (سازماندهی و رهبری گروههای ترور و آدم‌ربایی) متهم نسبت به تشکیل گروه ترور و امر به قتل جهان سلطان آقایی، رمضان مهدی‌زاده، شیخ قنبرعلی صفرزاده، سید محمد شمس‌آبادی، عباسقلی حشمت و مهندس بحرینیان اعتراف کرد و گفت پنج نفر اول به دستور او و مهندس بحرینیان با پیشنهاد او و حکم آقای امید نجف‌آبادی کشته شده‌اند و سعید و همایون حشمت نیز توسط ایادی او بدون دستور وی به قتل رسیده‌اند. متهم انگیزه اقدام به قتل‌های فوق را فاسد یا مجرم بودن مقتولین ذکر می‌کند ولی اعتراف دارد که فساد و جرم آنان در حد جواز قتل نبوده و وی بدون مجوز شرعی دستور قتل آنان را صادر کرده است.
ضمناً نامبرده نسبت به انجام اعمال دیگری از قبیل: تیراندازی، تهدید و تخریب مزارع و چاههای آب توسط ایادی خود نیز اعتراف دارد.
در ادامه این حکم به تشریح بندهای دیگر اتهام مطرح شده در کیفرخواست پرداخته شد و در قسمت پایانی حکم آمده است:
با توجه به موارد مذکور متهم به دلیل تشکیل گروههای ترور و ایجاد جو رعب و وحشت در منطقه قهدریجان با انجام کارهایی از قبیل قتل، تیراندازی، تخریب مزارع و چاههای آب توسط ایادی وی و به دلیل تسلط بر سپاه و سایر ارگانهای قهدریجان و خارج کردن منطقه از کنترل مسئولین مرکزی و جمع‌آوری و اخفای سلاح و مهمات غیر مجاز فراوان جهت تحقق اهداف قدرت طلبانه خود محارب است. و نیز به دلیل گمراه نمودن تعداد قابل توجهی از جوانان منطقه و غیر آن و کشاندن آنان به مسیر انحرافی خود و اخلال و کارشکنی در تحقق اهداف مقدس جمهوری اسلامی در داخل و خارج و توطئه و تحریک فراوان علیه مسئولین جمهوری در حدی که توطئه علیه نظام اسلامی محسوب می‌شود، مفسد فی‌الارض می‌باشد.
از طرفی با توجه به جهات زیر:
1- ملاحظات روحیات و سوابق منافقانه وی قبل از پیروزی انقلاب که در عین همکاری گسترده با ساواک خود را از انقلابیون درجه اول وانمود می‌کرد.
۲- توجه به نحوه برخورد منافقانه وی در پرونده قتل مرحوم شمس‌آبادی.
٣- تناقض گویی و برخورد غیرصادقانه در مراحل تحقیق که در هر مورد ابتدا به طورکلی منکر شده سپس قسمتی از اتهام را می‌پذیرد و توجیه می‌کند و سرانجام موقعی که اطمینان به بی‌فایده بودن انکار پیدا کرد اعتراف می‌کند و در هر مرحله اظهارات خود را با سوگندهای جلاله فراوان تأکید می‌کند.
۴- ملاحظات مکاتبات وی در زندان با سایر متهمان که در عین اظهار ندامت در مقابل بازجو با نوشتن نامه مخفی به سایر متهمان روحیه داده و آنها را دعوت به انکار مطالب می‌کند.
5- و بالاخره توجه به نحوه برخورد متناقض و غیرصادقانه در دادگاه به شرح مذکور در مقدمه حکم و بروز موارد متعددی از عدم صداقت پس از اظهار ندامت در دادگاه، دروغ بودن ادعای وی در زمینه توبه نیز روشن است.
لذا در اجرای آیه کریمۀ «إنما جزاء‌الذین یحاربون‌الله و رسوله و یسعون فی‌الارض فساداً أن یقتلوا او یصلبوا...» و آیات شریفه «لئن لم ینته المنافقون و الذین فی‌قلوبهم مرض و المرجفون فی‌المدینه لنفرینک بهم ثم لایجاورونک فیها الا قلیلاً ملعونین أینما ثقفوا أخذوا و قتلوا تقتیلاً» و به استناد فتاوى فقهای عظام در مورد حد محارب و مفسد نامبرده به عنوان محارب و مفسد به اعدام محکوم می‌گردد. حکم صادره قطعی و لازم‌الاجراء است.
حاکم شرع دادگاه ویژه روحانیت
علی رازینی1
و سرانجام در صبحگاه مورخه 6 /7 /1366 حکم دادگاه درباره وی به اجرا در آمد و طومار زندگی وی در هم پیچیده شد.
در پایان این بخش لازم است یادآوری شود که در مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز قتل‌ها و اقدامات تهدید‌آمیز دیگری در منطقه اصفهان و قم صورت گرفته که براساس شواهد و قرائن موجود به این باند منتسب گردیده و نسبت بعضی از آنها اعترافاتی نیز از ناحیه مهدی هاشمی و بعضی از همفکران وی وجود دارد ولی ما به دلائلی از پرداختن به آنها خودداری می‌کنیم.

توضیحات سند:

1- پرونده مهدی هاشمی، جلد 653 /1

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 191
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.