تولد ـ تحصیلات
حجتالاسلام حاج شیخ محمد (جهانبخش) تعمیرکاری در پنجم بهمن سال 1314 ه. ش در شهر ایلام دیده به جهان گشود. پدرش حاج عبدالحسن از افراد خوشنام و مشهور به ایمان و تقوی در این دیار بود.
تحصیلات ابتدایی را در ایلام گذراند، به علت علاقه وافر به فراگیری علوم اسلامی در سن 22 سالگی وارد حوزه علمیه قم شد. دروس مقدماتی و سطوح اولیه را در مدارس حجتیه و فیضیه نزد اساتیدی چون آیات ستوده، دوزدوزانی، خزعلی، فشارکی و ... تلمذ کرد و سپس به دروس خارج فقه و اصول آیات عظام گلپایگانی، وحید خراسانی، مشکینی، فاضل، حسین نوری، مکارم شیرازی و سبحانی حاضر شد و همزمان از درس اخلاق و عرفان آیات سیدحسین فاطمی قمی و بهاءالدینی بهره گرفت.
صفات اخلاقی
ارتباط تنگاتنگ این روحانی زاهد وارسته با مردم از او چهرهای الهی و مردمی به تصویر کشید که قلب آنان را به سوی خود جذب کرد. این همدلی و همراهی متقابل، ریشه در ویژگی هایی داشت که مکتب اهل بیت علیهمالسلام برای وی تعریف کرده بود.
تواضع و برخورد مهربانانه او با کوچک و بزرگ جامعه از هر طبقه و در هر جایگاه اجتماعی، موجب شد تا افراد با گرایشهای مختلف سیاسی ـ اجتماعی به سوی وی جذب شوند. شادابی و شوخ طبعی او که بیشتر محملی برای بیان آموزههای اعتقادی و احکام نورانی اسلام به شمار میرفت، مصادیق عملی از سیره معصومین علیهمالسلام را درباره نحوه زیستن مؤمنانه را در اذهان زنده میکرد.
سادهزیستی، پرهیز از تکلف و تعارف از سوی او زمینهای در جامعه فراهم کرد که حتی فقیرترین افراد جامعه هم در کنار او احساس حقارت و دوری نمیکردند. ارتباط او با مردم تا جایی بود که گاه با آنان در کوچه و بازار مینشست، به همه سلام میکرد، پیاده در کوچه و خیابان راه میرفت، چون مردم خرید میکرد، چیزی از دارائیاش از آنان پنهان نبود و به بیماران سرکشی میکرد، دعوت مردم حتی از پایینترین جایگاه اجتماعی را پذیرا میشد و با این حضور مرزهای کاذب اجتماعی را درهم میشکست.
ملاقات و ارتباط با علمای زاهد و عامل تهران و قم، کمک مالی و توصیه اخلاقی به طلاب و تشویق آنان به ادامه درس، در اختیار قرار دادن منزل شخصی خود در قم به طلاب متأهل بدون دریافت هرگونه وجهی در سالهای اقامت خود در ایلام، اعطای هدیه به نوجوانان و جوانان از کتاب و عطر گرفته تا مهر و تسبیح توسط او موجب برقراری پیوند بین مردم با علما و طلاب میشد.
دغدغه دینداری و همنشینی وی با اقشار مردم او را در متن جامعه قرار داده بود و همین ویژگی اخلاقی موجب شد، جمعیت اندک اما پراکنده مهاجران کوچرو موسوم به «کولیها» در استان با مشی مهربانانه او در پناه هویت اسلامی به هویت اجتماعی نیز دست یابند.
احیای سنت حسنه اعتکاف و حضور فعال و مؤثر او در مراسمات و هیئتهای مذهبی، مشارکت در برپایی مجالس روضهخوانی برای سیدالشهدا (ع) در حالی بود که او برای استفاده از علما و روحانیون اعزامی از حوزه علمیه قم در ماههای محرم، صفر و رمضان، منبر و محراب را به آنان میسپرد و در این فرصت به دست آمده خود به میان عشایر و روستائیان میرفت و به تبلیغ و تبیین معارف اسلامی میپرداخت به نحوی که حضور او در بین عشایر و قبایل ایلام موجب تأسیس مساجد و حسینیههایی در شهرستانهای تابعه شد.
رسیدگی به امور محرومان و تحت پوشش قرار دادن مستمندان به ویژه آن دسته که به خاطر عزتنفس از مراجعه به مراکز حمایتی اِبا داشتند، نه تنها نشان از اعتماد مردم به او داشت بلکه وجود پرخیر و برکت او را در جامعه دینی بیش از پیش تعریف میکرد.
تلاش او برای همگرایی بین قبایل و برخورد با تعصبات کورکورانه قبیلهای، از او شخصیتی در جامعه دینی و قومی ساخته بود که مردم برای حل اختلافات به وی مراجعه میکردند.
حساسیت او نسبت به باورهای دینی و مبارزه با خرافات و مدعیان دروغین و تلاش برای نمایاندن چهره اسلام ناب بهنحوی بود که وی با مشاهده هر انحرافی و یا ظهورنمادهای شرکآمیز و بدعتها به سرعت در محافل و اماکن خاص حاضر میشد و با مدیریت اخلاقی و بیان محکمات دین، راه را برای ظهور و بروز هرگونه بدعتی میبست و با دادن دستورات لازم به مؤمنان و معتمدان با مقبرهسازی و توسل به چیزی غیر از ائمه اطهار علیهمالسلام و امامزادههای واجبالتعظیم استان جلوگیری میکرد.
سخنرانیهای کوتاه و موعظههای ایشان با محوریت قرآن و عترت و مداومت او بر خواندن دعای توسل، ذکر مصائب اهل بیت به ویژه سیدالشهدا (ع)، زیارت عاشورا، دعای کمیل، دعای ندبه، برپایی جلسات آموزش قرآن و بیان احکام اسلام با زبان ساده در سحرهای ماه رمضان در رادیو، جامعه را به سوی سرچشمههای اصیل اسلام فرا میخواند.
شرکت او در مجالس ترحیم افراد در مساجد و حسینیهها و سخنرانی در محافل فقیرترین افراد برای تکریم مردم فرصتی به او میداد تا پا به پای زمان و دگرگونیهای اجتماعی و پدیدههای نوین احیاگر کلام وحی و آموزههای مکتب اهل بیت علیهمالسلام باشد.
انتقال نارساییها و عقبماندگی اقتصادی و زیربنایی موجود در منطقه به مسئولان کشوری، همکاری نزدیک و صمیمانه با مسئولان و مدیران در سطح استان و انعکاس مشکلات مردم به آنان از سوی او، در حالی بود که نماز جماعت مسجد جامع ایلام به تریبونی برای بیان دیدگاههای مردم و نقد عالمانه و دلسوزانه مبدل شده بود به گونهای که پس از هر تغییر و تحول در استان و یا حرکتهای پسندیده فرهنگی و یا بروز ناهنجاریهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، مردم منتظر موضعگیری سازنده این عالم فرهیخته در مسجد جامع ایلام میشدند.
روشنگری درباره مسائل سیاسی روز، واکنش مقتدرانه در برابر انحرافات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از دیگر ویژگیهای وی به شمار میرفت به نحوی که منحرفان از خط ولایت فقیه همواره از موضعگیریهای کوتاه اما شجاعانه وی در بین دو نماز مغرب و عشای مسجد جامع یا خطبههای نماز جمعه ایلام وحشت داشتند.
سیر مبارزاتی و فعالیتهای سیاسی
شیخ محمد تعمیرکاری در سالهای 1342 و 1343 در جلسات سخنرانی حضرت امام خمینی (ره) که بر ضد رژیم و تصویب لایجه کاپیتولاسیون ایراد میشد با نهضت ایشان و روحانیت انس گرفت و به فعالیت مبارزاتی پرداخت. نخستین سند پرونده انفرادی وی (1346) در سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) نشان میدهد که: «شیخ محمد تعمیرکاری که نام او در شناسنامه جهانبخش تعمیرکاری ... از علاقمندان به خمینی بوده و در منابر به طور اشاره از وی تعریف و مطالبی را علیه اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر به کنایه اظهار و نسبت به روضهخوانی دربار شاهنشاهی جنبه عوامفریبی داده است.»[1]
مرحوم تعمیرکاری نخستین بازداشت خود را در تاریخ 25 / 5 / 1346 توسط شهربانی ایلام تجربه کرد و سپس به اتهام «ایراد مطالب در مجلس ختم یکی از متنفذین و تردد مشکوک به عراق دستگیر و در اختیار ساواک این شهر قرار گرفت، در ساواک از وی تعهد گرفته شد که در منطقه ایلام ... از رفتن منبر خودداری نماید، در پایان بازجویی اظهار علاقه مینماید که در مجلسی که در روز مذکور نیز در مسجد جامع منعقد میباشد به منبر برود، هنگامی که از وی خواسته میشود در صورت رفتن بالای منبر پس از خاتمه بیانات نسبت به خاندان جلیل سلطنت دعا نماید... بلافاصله اظهار نمود در آنجا منبر نمیروم!.»[2]
فعالیتهای مبارزاتی ایشان در خلال ایام تعطیلات حوزه علمیه و ماههای رمضان، محرم و صفر، مسافرتهای تبلیغی به ایلام و روستاهای شهرستانهای کنگاور، ماهیدشت از توابع استان کرمانشاه نیز ادامه داشته به نحوی که در گزارش ساواک به نقل از مرحوم تعمیرکاری آمده است: «مردمان غیور و خوش فهم منطقه را کاملاً روشن کردم و اکثرشان را به دستگاه دولت بدبین و به خمینی خوشبین و صریحاً به خمینی دعا [کردم] [3]و بر دشمنانش نفرین میکردم.»[4]
که متعاقب آن دستور کنترل وی توسط ساواک مرکز به ریاست ساواک کرمانشاه صادر شده است. دومین بازداشت شیخ محمد تعمیرکاری که سه روز ادامه داشت مربوط به سال 1350 است. در شب هجدهم آبان ماه این سال (ماه رمضان) وی در مسجد « والی» ایلام از حکومت معاویه تنقید کرد و چون مأموران شهربانی، سخنان وی را به کنایه علیه حکومت پهلوی دریافتند، وی را دستگیر و تحویل ساواک دادند. ساواک ایلام نیز پس از اخذ تعهد وی را آزاد کرد. اما چون وی محل اقامت دائم خود را شهر قم اعلام کرده بود، ساواک مرکز از ساواک قم خواست تا براعمال و رفتار وی نظارت بیشتری داشته باشد.[5]
دیدار یار
در اربعین حسینی (ع) سالهای 1345 و 1346 ه ش به قصد زیارت عتبات عالیات و دیدار با امام خمینی (ره) عازم مهران و با مساعدت اهالی منطقه موفق به عبور از مرز شد و هر بار در نجف ضمن دیدار با آیتالله شهید حاج آقا مصطفی خمینی با حضرت امام خمینی (ره) نیز دیدار داشته است. جریان این سفر از جمله موضوعاتی است که ساواک نسبت به آن حساس شده و در جلسات متعدد بازجویی در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری سالهای بعد مطرح نموده است.[6]
تبعید به بافت
سندی از ساواک به سال 1352 ش. نشان میدهد که دو دانشآموز در ایلام، تحتتأثیر نماز جماعت و دعای ندبه مسجد جامع این شهر و «تحت تلقین شیخ محمد (جهانبخش) تعمیرکاری که به صورت کنایه از اوضاع انتقاد و به نفع خمینی تبلیغ مینموده قرار گرفتهاند تا آن که در تاریخ 20 / 5 / 1352 شیخ تعمیرکاری اظهار داشته در تمام مملکت جوانها با نوشتن شعار و فعالیت اجتماعی نارضایی خود را از رژیم نشان میدهند و تنها در ایلام است که جوانها هیچگونه تحرکی ندارند.»[7] اقدام به نوشتن شعارهایی علیه حکومت پهلوی در سطح شهر کردهاند. موضوع باعث شد تا دستور بازداشت شیخ محمد تعمیرکاری صادر شود. پس از صدور فرمان دستگیری وی، بنا بر تأکید سازمان اطلاعات و امنیت کشور «... به یکی از بنادر بد آب و هوای جنوب کشور طرد و ترتیبی اتخاذ شود که به حداکثر مدت محکومیت (سه سال) محکوم گردد.[8] » سرانجام کمیسیون امنیت اجتماعی شهرستان ایلام، در جلسه 31 / 5 / 1352، او را به سه سال اقامت اجباری در شهرستان بافت کرمان محکوم کرد. وی به این رأی اعتراض کرد اما این اعتراض سودی نبخشید.
شیخ محمد تعمیرکاری در بافت کرمان نیز به فعالیتهایش ادامه داد. ساواک نیز به طور مداوم فعالیتهای وی را تحتنظر داشت و اعلام کرد که «نامبرده به هیچوجه حق منبر رفتن ندارد و ممنوعالمنبر [است]». با وجود این، شیخ محمد تعمیرکاری در هر فرصتی از انجام وظیفه خود حتی در ایام تبعید نیز فروگذار نکرده به نحوی که در غیاب امام جماعت شهرستان بافت به موعظه و تبلیغ دین میپرداخت، ساواک نیز هرازگاهی وی را احضار و از او تعهد میگرفت که علیه حکومت پهلوی سخنی بر زبان نراند. در محرم و صفر 1394 ه ق 24 / 10 / 52 نام وی در ردیف وعاظ ممنوعالمنبر کشور اعلام شد.
زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری
در اوایل اسفند 1352، حکم تبعید شیخ محمد تعمیرکاری به بافت کرمان، در دادگاه استان کرمانشاه بررسی و با اعتراض وی، این حکم فسخ گردید، اما ساواک که مایل نبود وی آزاد شود، توسط مدیرکل اداره سوم ـ ثابتی ـ به ساواک استانهای کرمانشاه، کرمان و قم دستور داد «نامبرده دستگیر و به ساواک ایلام اعزام [شود]»[9] تا توسط ساواک به کمیته مشترک ضدخرابکاری تحویل گردد.[10]
سرانجام نیز در 26 / 12 / 52 ساواک کرمان ضمن بازرسی منزل، وی را دستگیر و تحویل کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران مینماید و تحت شکنجه و بازجوییهای متعدد قرار میدهد.[11] و پیگیریهای پدرش عبدالحسن نیز برای اطلاع از وضعیت پسر، راه به جایی نمیبرد.[12]
با فرارسیدن ماه رمضان (1353 ش)، علیرغم این که شیخ محمد تعمیرکاری، همچنان در زندان به سر میبرد، نام وی در فهرست روحانیون ممنوعالمنبر از سوی ساواک به چشم میخورد.[13]
نهایتاً قرار بازداشت وی در 10 / 10 / 1353 به «قرار التزام عدم خروج از حوزه قضایی تهران به قید وجهالتزام مبلغ یکصد هزار ریال تبدیل گردید.» و آزاد شد.[14] و علیرغم مشکلات فراوانی که در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری متحمل شده بود، فعالیتهایش را از سر گرفت و مراقبتهای ساواک نیز از او ادامه داشت و چون وی حاضر به اخذ تعهد کتبی به ساواک نشد، از منبر رفتنش جلوگیری به عمل آمد. پس از آن نیز به ساواک ایلام دستور داده شد تا برای آخرین بار از نامبرده تعهد بگیرد که چنانچه مطالب تحریکآمیز و خلاف مصالح کشور ابراز نمود از منطقه طرد خواهد شد و در صورتی که به تعهد خود عمل ننمود، تبعید گردد.[15]
در ماههای محرم و صفر سال های 1354، 1355 و1356 ش. مجدداً نام وی در فهرست روحانیون ممنوعالمنبر قرار دارد.[16] با این حال او به سخنرانیهای خود ادامه داد. شیخ محمد تعمیر کاری در 29 / 9 / 1356 در بالای منبر به سخنرانی پرداخت و سیاست کارتر و رژیم شاه را به باد انتقاد گرفت و از سخنرانی فردی که برای شاه و خانوادهاش دست به دعا برداشت با قطع سیستم صوتی مسجد از سخنرانی وی ممانعت نمود و همین امر موجب شد تا بار دیگر حکم دستگیری وی توسط شهربانی ایلام صادر شود.
متعاقب این دستور، وی در تاریخ30 / 9 / 1356 دستگیر و تحویل ساواک ایلام گردید.[17] در این دستگیری تعدادی از کتابهای مربوط به امام خمینی (ره) در منزل او کشف و ضبط گردید. همچنین با اصرار و پیگیری ساواک مقرر شد که وی «به حداکثر مدت اقامت اجباری محکوم گردد.» و از آنجا که تعدادی از روحانیون مبارز، پیش از این به استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان و یزد تبعید شده بودند، شیخ محمد تعمیرکاری به مدت دو سال به شهرستان مشکینشهر تبعید شد.
وی نیز به این حکم اعتراض کرد که این اعتراض در دادگاه استان کرمانشاهان بررسی شد و با پیگیریهای مستمر و نفوذ ساواک، اعتراض وی مردود شمرده شد و رأی دو سال تبعید در مشکین شهر، تأیید گردید.
تبعید به مشکینشهر
پس از تبعید او در دی ماه 1356 به مشکینشهر از توابع استان فعلی اردبیل، شیح محمد تعمیرکاری آن جا را به مرکزی برای مبارزه تبدیل نمود و با برگزاری جلسات سخنرانی و ارتباط مستمر با علماء و متدینین این شهر سعی در جذب جوانان نمود، به نحوی که در روزهای تبعید وی در آن شهر یکی از شعرای[18] مشکینشهر در مدح وی چنین سروده است:
شیخ ایلام تو آن مرد سخنپردازی که ز شهد سخنت محفل ما شیرین است
گام تو جمله رضامندی حق پیماید مشـک سا منطقه از قدمت مشکین است
به زبانم همه تعریف تو جاریست شبوروز بـه ستمکار تو مرا هر لحظه نفـرین است
باش تا صبح سعادت ز جبینت تابد به خدا صبر و ظفر شیوه هر حق بین است
به جهان روح جهان بخش تو دارد پرتو بـه جنـان نـام دگر از تو صفا و زین است
تو که تبعیدی اهل ستم و طاغوتی باش این ره که تو رفتی ره اهل دین است
عاقبت مرد ستم پیشه خورد سیلی غیـب که فلک را ز ازل این مسلک و آیین است
در مشکین شهر نیز شیخ محمد تعمیرکاری از فعالیتهایش منع گردید و هر ازگاهی با احضار به ساواک تذکراتی به وی داده میشد. حتی اسناد ساواک انجام هرگونه فعالیت علیه حکومت پهلوی را در ایلام به دست عوامل و رابطین شیخ محمد تعمیرکاری ارزیابی میکردند.
تبعید به ایذه
در پی مبارزات وی علیه رژیم طاغوت، با نفوذ ساواک و بنا به درخواست شهربانی مشکینشهر مبنی بر تماسهای وی با روحانیون محل و تحریک آنان علیه مصالح مملکت که موجب بروز مشکلات در آن شهر شده است، کمیسیون اجتماعی استان ایلام پس از هفت ماه اقامت اجباری وی در این شهر، در تابستان 1357 محل تبعید او را از مشکین شهر به شهرستان ایذه از توابع استان خوزستان تغییر داد.[19]
در آستانه انقلاب اسلامی
با اوجگیری راهپیماییهای مردمی از مهر ماه 1357 در ایلام، آزادی زندانیان سیاسی، به ویژه شیخ محمد تعمیرکاری جزو یکی از اصلیترین خواستههای تظاهرکنندگان به شمار میرود و حتی برای آزادی آنها، در شهرستان ایلام، اعلام اعتصاب عمومی شده است.
با فشار مردم به مسئولان (استانداری، فرمانداری و شهربانی)[20] سرانجام با اعتراض مجدد شیخ محمد تعمیرکاری به حکم تبعید خود، این حکم در 15 / 8 / 1357 فسخ گردید.[21] وی پس از بازگشت به ایلام با مزاح خطاب به برخی دوستان خود گفت : «شماها قبلاً (دوران مبارزه، زندان و تبعید) مرا دیوانه میخواندید، دیدید همگی دیوانه شدهاید و علیه رژیم طاغوت قیام کردهاید!»
او فعالیتهای مبارزاتی خود را در مسجد جامع این شهر پیگرفت و به همراه سایر روحانیون مبارز استان، اعلامیههایی علیه حکومت پهلوی صادر و در روشنگری مردم و پیشگامی در برپایی تظاهرات نقش به سزایی ایفاد کرد.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، شیخ محمد تعمیرکاری نیز به سان سایر روحانیون مبارز، در حفظ و حراست از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن کوشید و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با توجه به این که استان ایلام دارای طولانی ترین مرز مشترک با عراق بود، وی نیز در صف مقدم مجاهدان راستین قرار گرفت و تا پایان دوران دفاع مقدس، به طور متناوب در جمع رزمندگان اسلام در جبهه ها حضور داشت. وی علاوه بر تبلیغ معارف اسلامی در استان، سالهای متمادی روحانی کاروان حجاج ایلامی بود و از سال 1372 تا پایان عمر، امام جمعه موقت ایلام بود.
مرحوم تعمیرکاری تقویت و دفاع از نظام اسلامی و ولایت فقیه را واجب می دانست و نسبت به مقام معظم رهبری (مدظله العالی) ارادت ویژه ای داشت و اطاعت از ایشان را همواره یادآور میشد.
حجتالاسلام تعمیرکاری از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی و مرحوم آیتالله بهجت (ره) «مجاز در اخذ وجوه شرعیه» بودند.
او فعالیتهای بسیاری برای آبادانی و پیشرفت استان انجام داد و سرانجام پس از یک دوره بیماری در 28 فروردین 1379 ه ش به دیار باقی شتافت. در ایلام یک روز عزای عمومی اعلام شد و مردم قدرشناس و ولایت مدار این استان باشکوهترین تشیع جنازه تاریخ ایلام را برای وی برگزار کردند.[22]
به پاس خدمات مخلصانهی وی رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیتی به همین مناسبت فرمودند: «ایشان عالمی مبارز و غیور و در همه صحنههای انقلابی در سالهای جنگ و پیش ازآن و پس از آن دارای حضوری فعال و مؤثر بود.»
طوبی له و حسن مآب
[1] . سند ساواک 21 / 5 / 1346، ص 1.
[2] . سند ساواک 31 / 5 / 1346، ص2.
[3] . سند ساواک 22 / 10 / 1346، ص 8.
[4] . سند ساواک 16 / 11 / 1346، ص 9.
[5] . سند ساواک 10 / 9 / 1350، ص 19
[6] . اسناد بازجویی 164 تا 143
[7] . سند ساواک 27 / 5 / 1352، ص 23.
[8] . سند ساواک 28 / 5 / 1352، ص 24.
[9] . سند ساواک 14 / 12 / 1352، ص 111.
[10] . سند ساواک 23 / 12 / 1352، ص 120.
[11] . سند ساواک 25 / 12 / 1352، ص 125.
[12] . سند ساواک 2 / 4 / 1353، ص 169.
[13] . سند ساواک 14 / 6 / 1353، ص 172.
[14] . سند ساواک 10 / 10 / 1353، ص 174.
[15] . سند ساواک 20 / 3 / 1355، ص 217.
[16] . سند ساواک 18 / 9 / 1355، ص 225.
[17] . سند ساواک1 / 10 / 1356، ص 237.
[18] . شاعر میرزا احمد همتی متولد 1313 نماینده چهار دوره مجلس شورای اسلامی از مشکینشهر.
[19] . سند ساواک 12 / 5 / 1357، ص 272.
[20] . سند ساواک 1 / 8 / 1357، ص 286.
[21] . سند ساواک 15 / 8 / 1357، ص 295.
[22] . این زندگی نامه با اقتباس از اسناد پرونده ساواک حجةالاسلام تعمیرکاری (ره) و بهرهگیری از مآخذ زیر به صورت آزاد فراهم آمده است:
* نامهها، دفاتر، یادداشتها و دست نوشتههای حجتالاسلام تعمیرکاری(ره).
* وارستهای از غرب، نوشته محمدمهدی تعمیرکاری.
* لوح فشره آزاده سیاسی شیخ محمد تعمیرکاری (زندگینامه، خاطرات و سجایای اخلاقی)، بنیاد شهید و امور ایثارگران.
* ماهنامه آوای ایلام شماره سوم و چهارم 1387.