تاریخ سند: 24 بهمن 1344
موضوع: شیخ محمد یزدی
متن سند:
شماره: 4528 /8/ ﻫ تاریخ:24 /11 /1344
فرستنده: ساواک کرمانشاه
گیرنده: ریاست شهربانی استان پنجم
موضوع: شیخ محمد یزدی
برابر اطلاع واصله نامبرده بالا در روز گذشته به کرمانشاه وارد و قرار است در ایام سوگواری رحلت (حضرت امام جعفر صادق علیه السلام) از شب 25 /11 /1344 در مسجد بروجردی از منبر استفاده نماید. خواهشمند است دستور فرمایید با توجه به سابقه وی از منبر رفتن مشارالیه جلوگیری و نتیجه را به این ساواک اعلام دارند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان پنجم ـ سرتیپ افشایی1
گیرنده:
مدیریت کل اداره سوم (316) پیروز شماره 11564 /5/ ﻫ ـ 16 /12 /43 جهت استحضار و اعلام اینکه طبق گزارش مامور شماره 184 نامبرده بنابر دعوت شیخ عبدالجلیل جلیلی2 وسیله آیتالله شریعتمداری3 از قم به کرمانشاه عزیمت و قرار است در ایام سوگواری از منبر استفاده و ضمن سخنرانی خود به خمینی دعا و محتملاً حملاتی به دستگاههای دولتی بنماید.
آقای اوانی سابقه آقای شریعت ارائه گردد. 30 /11
عیناً جهت اقدام به اداره 316 ارسال میگردد. 29 /11
توضیحات سند:
1. رضا افشایى، فرزند اسدالله در سال 1300 ﻫ ش در تبریز متولد شد. وى پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى و متوسطه با درجه ستوان دومى وارد ارتش شد و طى دوران اشتغال خود در ارتش، نشانها و مدالهاى افتخار فراوانى گرفت. وى در سال 1340 به ساواک مأمور شد و به ترتیب در سمتهاى معاونت اداره کل چهارم، ریاست ساواک استان کرمانشاه و ریاست ساواک استان آذربایجان شرقى مشغول به کار شد. در سال 1356 تعدادى از مردم کرمانشاه طى عریضهاى به ریاست ساواک از وى به دلیل همکارى با عناصر فاسد شهر، ایجاد قمارخانه، عشرتکده، تجاوز به عنف، ضبط اموال و املاک و شکنجه و آزار مردم شکایت کردند. فعالیت وى در ساواک آذربایجان تا پیروزى انقلاب اسلامى ادامه یافت و او نقش فعالى در سرکوبى تظاهرات و مبارزات مردم غیور آذربایجان در سالهاى انقلاب داشت. رضا افشایى با پیروزى انقلاب اسلامى به همراه خانواده به آمریکا گریخت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
2. آیتالله شیخ عبدالجلیل جلیلى فرزند محمدهادى در سال 1302ﻫ ش در کرمانشاه متولد شد و پس از گذراندن دروس متوسطه و دانشگاهى، موفق به اخذ لیسانس رشته قضائى از دانشگاه حقوق شد. وى تحصیلات علوم دینى را در قم آغاز و پس از فرا گرفتن مقدمات، سطوح عالیه را از محضر آیات عظام سید شهابالدین مرعشى نجفى و میرزا محمد مجاهدى فرا گرفت و در حدود 6 سال در درس خارج آیتالله بروجردی و مچنین در حدود 5 سال از درس امام خمینی(ره) بهره برد. وی پس از آن به نجف اشرف هجرت نمود و در آنجا از محضر آیات عظام سید محمود شاهرودى، شیخ حسین حلى و میرزاباقر زنجانى استفاده کرد و به درجه اجتهاد رسید. وى پس از فوت پدر به کرمانشاه مراجعت نمود و از سوى آیتالله بروجردى در 6 تیر 1337 به سرپرستى مدرسه آیتالله بروجردى در کرمانشاه منصوب شد و به تدریس و تبلیغ پرداخت. او در کرمانشاه علاوه بر تدریس و وعظ به امور عامالمنفعه از قبیل تأسیس کتابخانه و احداث مسجد و تجدید بناى حسینیه پرداخت. آیتالله جلیلی در آبان سال 1392 به ملکوت اعلی پیوست.
3. آیتالله سیدکاظم شریعتمدارى، فرزند حسن در سال 1283ﻫ ش در تبریز متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تبریز شروع کرد و سطوح و فقه و اصول را از میرزا ابوالحسن انگجی فرا گرفت. سپس در سال 1305 به قم رفت و در حوزهی درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری حاضر شد.
وی بعد از مدتی به نجف اشرف رفت و از اساتید آنجا از جمله مرحوم نائینی، آقا ضیاء عراقی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی کسب علم کرد و سپس اجازهی اجتهاد یافت. در سال 1313 به تبریز مراجعت نمود و در ششم خرداد 1326 هنگامی که شاه به مدرسهی طالبیهی تبریز آمده بود، از شاه استقبال به عمل آورد. این موضوع ادامه کار وی در آذربایجان را دشوار کرد، لذا راهی قم شد. از آن زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی ارتباط خود را به طور پنهانی با دربار حفظ کرد. اگرچه در بعضی موارد مخالفتهایی نیز با اقدامات رژیم مینمود. موسسهی دارالتبلیغ اسلامی، بنا به دستور وی در قم در سال 1344 افتتاح شد. به ادعای طرفداران این موسسه، دارالتبلیغ جهت احیای دین اسلام پایه ریزی شد؛ اما مخالفان آن از جمله امام خمینی(ره) آن را با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به نفع رژیم شاه میدانستند. اواخر سال 1345، مقامات ساواک با وی ملاقات کردند و طرح آزمایش طلاب و اعزام آنها را به سربازی مطرح کردند و شریعتمداری طرح را تایید کرد. بعد از درگذشت آیتالله حکیم، شاه در دوازدهم خرداد 1349 تلگرامی به همین مناسبت خطاب به وی ارسال داشت و وی در شانزدهم به تلگرام شاه پاسخ گفت. وی با عناصر رژیم شاه ارتباط داشت و رهنمودهایی را به رژیم ارائه میداد که چگونه با عناصر انقلابی برخورد کند و امام خمینی(ره) را محدود نمایند. وی بارها با بهبودی و انصاری به عنوان نمایندگان شاه ملاقات داشت. مدتی پس از انقلاب و اندکی پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان با تایید و حمایت او شروع به فعالیت کرد. این حزب نظرات انتقادی نسبت به نظام داشت و در عوض آیتالله شریعتمداری را قبول داشت. در 15 آذر سال 1358 رادیو و تلویزیون تبریز توسط حزب خلق مسلمان اشغال شد و با قطع خبر ساعت 2 صدای جمهوری اسلامی، اعلامیههای شریعتمداری و حزب خلق را قرائت کردند و ضمن آن خواستار آن شدند تا متجاوزان به خانهی شریعتمداری، دستگیر و مسئولان غیر بومی تبریز اخراج شوند و انتصابات حتماً با تایید شریعتمداری باشد. سه روز بعد رادیو و تلویزیون از اشغال خارج شد و کار عادی خود را شروع کرد. روز 14 دی ماه دوباره رادیو و تلویزیون تبریز اشغال شد. در قم نیز طرفداران وی تظاهرات کردند و شعار «رهبر ما شریعتمدار، زنده باد شریعتمدار» را سر دادند و سپس با سپاه پاسداران و حزب الله درگیر شدند و در نهایت در ساعت 2 بعداز ظهر، معرکه را ترک کردند.
در پی این حادثه، جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم طی اعلامیهای از شریعتمداری انتقاد کرد. فردای آن روز مردم به کمک سپاه پاسداران، رادیو و تلویزیون را بعد از ساعتها درگیری خونین از دست طرفداران شریعتمداری خارج کردند. پس از دستگیری توطئهگران کودتای نوژه اعتراف کردند که آیتالله شریعتمداری را در جریان کودتا قرار دادهاند و وی ضمن تایید متعهد شده است که از آنها حمایت کند. بعد از افشای این توطئه و جریان کودتای قطبزاده و همکاری شریعتمداری با آنان، وی در سال 1361 ش از طرف جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم از مرجعیت خلع شد و سرانجام در سال 1365 ش به دنبال یک بیماری سه ماهه از دنیا رفت.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 41