صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: عصارزاده

تاریخ سند: 27 آذر 1357


موضوع: عصارزاده


متن سند:

از: 23ﻫ تاریخ: 27 /9 /1357
به: 25ﻫ شماره: 2477 /23ﻫ
موضوع: عصارزاده
پیرو: 2429 /23ﻫ- 21 /9 /57

شخصی به نام عصارزاده با شیخ هادی باریک‌بین تماس گرفته و اظهار داشت روز جاری (22 /9 /57) شهر قزوین یتیم بود. باریک‌بین گفت چرا عصارزاده گفت چون واعظ نداشتیم. سید حسن آئینی را به منبر فرستادیم عده‌ای اعتراض کردند. ضمناً با آقایان دکتر بهشتی1 و مطهری2 در تهران و موسوی و علیخانی3 در قم تماس گرفتم تا واعظی برای ما در نظر بگیرند و بفرستند.
باریک‌بین گفت این دو سه روز استراحت بوده و مجدداً مجلس را گرم خواهیم نمود. سپس عصارزاده گفت نوار اعلامیه 11 محرم4 آقا را تهیه کرده و مشغول پیاده کردن آن هستیم خیلی جالب است می‌فرستم خدمتتان گوش کنید.
نظریه شنبه. نظری ندارد.
نظریه یکشنبه. خبر صحت دارد و نسبت به شناسایی عصارزاده که رهبر فکری مذهبیون افراطی قزوین تشخیص داده شده و با روحانیون افراطی و متعصبین مذهبی فعال در ارتباط می‌باشد اقداماتی در جریان است که نتایج حاصله به موقع به عرض خواهد رسید. ضمناً مراقبت کماکان برقرار است. صاعد
نظریه سه‌شنبه. نظریه یکشنبه تأیید می‌گردد. ضمناً عصارزاده مورد بحث از جمله افرادی است که بعضاً با پاریس (بنا به اظهار خودش) و با نمایندگان روح‌اله خمینی تماس می‌گیرد. بشیر
نظریه 23- نظریات داده شده تأیید می‌گردد.
80700 سوم

توضیحات سند:

1. شهید آیت‌الله‌ سیدمحمد حسینى بهشتى در سال 1307 ﻫ ش در اصفهان بدنیا آمد. تحصیلات خود را تا پایان دوره دبیرستان در این شهر به اتمام رساند و سپس به آموزش علوم دینى روى آورد و مدارج این علم را با سرعت طى کرد. آیت‌الله‌ بهشتى پس ‌از تبحر در فقه و اصول به فلسفه پرداخت و از سال 1330 تا 1335 نزد استاد علامه سید محمدحسین طباطبایى تلمذ کرد. ایشان بعدها وارد دانشگاه شد و رشته فلسفه را تا گرفتن درجه دکترا ادامه داد. آیت‌الله‌ بهشتى در سال 1333 دبیرستان دین و دانش را در قم تأسیس کرد. ایشان در سال 1344 از طرف آیت‌الله‌ خوانسارى به کشور آلمان رفت و امامت مسجد مرکز اسلامى هامبورگ را تا 5 سال به عهده گرفت. تشکل انجمن‌هاى اسلامى دانشجویان در همین زمان با حضور دکتر بهشتى در خارج از کشور شکل گرفت. علاقه او به تربیت نسل جوان موجب شد که پس از بازگشت از آلمان (1349) به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآید و به عنوان کارشناس کتابهاى تعلیمات دینى در سازمان کتابهاى درسى ایران مشغول به کار شود. فعالیت‌هاى سیاسى دکتر بهشتى موجب شد که در سال 1354 دستگیر شود. آیت‌الله‌ بهشتى یکى از اصلى‌ترین عناصر شکل‌دهى به تظاهرات در مبارزات مردمى سال 1357 بود. پس از پیروزى انقلاب دکتر بهشتى از طرف امام خمینى به عضویت شوراى انقلاب و سپس ریاست دیوان عالى کشور رسید. وى با تأسیس حزب جمهورى اسلامى اعتقاد عمیق خود را به تشکل‌هاى سیاسى نشان داد. نقش او در تدوین قانون اساسى جمهورى اسلامى‌توسط مجلس خبرگان قانون اساسی بى‌بدیل بود. آیت‌الله‌ دکتر بهشتى در هفتم تیر 1360 در تالار سخنرانى دفتر مرکزى حزب جمهورى اسلامى به وسیله بمبى که منافقین (سازمان مجاهدین خلق) کار گذاشته بودند به همراه 72 تن دیگر از مسئولان نظام به شهادت رسید.
ر. ک : آیت‌الله‌ سیدمحمد حسینى بهشتى به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسى اسناد تاریخى، تهران، 1377
2. استاد شهید آیت‌الله مرتضی مطهری، فرزند حاج شیخ محمدحسین در سال 1298 ﻫ ش در فریمان چشم به جهان گشود. مقدمات علوم اسلامی را در شهر مشهد گذراند و در سال 1316 برای ادامه تحصیل به قم رفت و مراتب عالی علوم حوزوی را نزد اساتیدی چون حضرت امام خمینی (ره‌)، آیت‌الله‌ العظمی بروجردی و علامه محمدحسین طباطبایی طی کرد. استاد مطهری با ورود به دانشگاه نقش عمده‌ای در نزدیک کردن اندیشه‌های حوزه و دانشگاه ایفا کرد. ایشان 22 سال استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران بود. آیت‌الله مطهری یکی از نظریه‌پردازان اصلی انقلاب اسلامی است. ایشان در تشکیل هیئت‌های موتلفه دارای نقشی فعال بود و در همین راستا در هیئتی که گردانندگان آن شهید امانی و شهید لاجوردی بوده‌اند با طرح بحث انسان و سرنوشت و روشنگری مسائل اجتماعی نقش مؤثری داشته است. این هیئت یکی از پایه‌های اساسی تشکیل هیأت مؤتلفه در سال 42 بوده است. رژیم پهلوی ایشان را در سال 1356 ممنوع‌المنبر کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی آیت‌الله مطهری یکی از اعضای اصلی شورای انقلاب شد. آثار فراوان ایشان جزو منابع پر طرفدار در شناخت اسلام و مبانی آن است. آیت‌الله مطهری در اردیبهشت ماه سال 1358 به وسیله گروهک «فرقان» ترور شد و به شهادت رسید.
ر. ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک، استاد شهید مرتضی مطهری، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382
3. حجت‌الاسلام شیخ قدرت‌الله آقاعلیخانی (معروف به خیارجی و صفائی‌زاده)، فرزند ذبیح‌الله در سال 1326ﻫ ش در خیارج قزوین به دنیا آمد. تا سن 17- 16 سالگی در روستای محل تولد بود و در سال 1342ش راهی قزوین شد و در حوزه‌ی علمیه قزوین به تحصیل علوم دینی پرداخت و پس از 6 سال، در سال 1348ش به قم رفت. آغاز دوران طلبگی وی، همزمان با نهضت امام خمینی(ره) بود و همین مساله موجب علاقه مندی و پیروی ایشان از امام(ره) و حضور در مسیر مبارزه شد. در خرداد ماه سال 1348ش، به علت سخنرانی انتقادی به ساواک قزوین احضار و یک ماه ممنوع‌المنبر شد. شاید ایجاد همین محدودیت بود که او را راهی قم کرد. حضور در قم، که کانون مبارزات دینی بود، دامنه‌ی فعالیت‌های او را گسترده کرد که به همین علت، در تیرماه سال 1349ش، تصمیم به تبعید 3 ماهه‌ی او به ایرانشهر گرفته شد. در همین موقع بود که با نام صفائی زاده، به عنوان یکی از مروجین کتاب شهید جاوید و همچنین تبلیغ حکومت اسلامی امام خمینی(ره) معرفی گردید. فعالیت‌های او موجب دستگیری وی در 5 آذر سال 1351 شد که در 24 دی ماه آزاد گردید. در مهر ماه سال 1352، به علت عدم پایبندی به تعهد و ادامه‌ی فعالیت‌ها مجدداً در 19 /7 /1352 دستگیر شد. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به عنوان نماینده مردم قزوین در مجلس شورای اسلامی حضور یافت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
4. در 11 محرم 1399 برابر با 21 آذرماه 1357 حضرت امام در پیامی از راه‌پیمایی‌های عظیم مردمی در روزهای تاسوعا و عاشورا قدردانی کرد. متن این پیام به شرح زیر است:
بسم‌الله الرحمن الرحیم
11 محرّم الحرام 1399
به عموم ملت شجاع و فداکار ایران صمیمانه درود می‌فرستم. شما مردم عظیم‌الشأن با اراده آهنین خود و شعارهای زنده و تعیین‌کننده به جهانیان ثابت کردید که شاه را نمی‌خواهید و باید از قدرت غاصبانه خلع شده؛ و با این رفراندم بزرگ، بی‌پایگاهی او را در بین ملت برای چندمین بار اعلام کردید، و مشت یاوه‌گویان را که حتی در زمانی که شعارهای عمومی «مرگ بر شاه» سراسر ایران را فراگرفته بود مدعی شدند که اینان معدودی خرابکارند و ملت شاه را می‌خواهد ـ برای چندمین بار ـ باز کردید؛ و این بار نیز با فریاد «مرگ بر شاه» مشت گره کردۀ خود را بر دهان آنان کوبیدید. خدای تعالی از شما راضی است و امام امت ـ عجل‌الله فرجه ـ از شما تقدیر می‌فرماید. اسلام از این پشتیبانی شما، که با فداکاری خود و اهدای خون جوانان پرچم توحید را به اهتزاز درآورید، قدردانی می‌کند.
اینجانب با چشمی پرامید و دلی فشرده از محبت از هواداری شما ملت عزیز از هدف‌های بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است، احساس غرور می‌کنم. شما در راه‌پیمایی‌های بزرگ سراسری ایران در روزهای تاسوعا و عاشورای سید مظلومان و امام فداکاران ـ علیه‌الصلوه و السلام ـ با آن بزرگوار تجدید عهد نمودید.
من همزمان با راهپیمایی بزرگ شما در پیامی به سران دولت‌ها اعلام نمودم که رفراندم این دو روز برای هیچ‌کس ابهامی باقی نگذاشت که ملت شاه را نمی‌خواهد و عدم رسمیت او را با اکثریت قاطع قریب به اتفاق اعلام کرد؛ و به همین جهت اخطار نمودم که از این پس هرکس از سران دولت‌ها از شاه پشتیبانی کند، از نفت ایران محروم، و قراردادهای ایران با آنان غیررسمی اعلام می‌شود؛ و مادامی که سران این دولت‌های پشتیبان شاه بر سر کارند، قطع نفت و بطلان قراردادها ادامه دارد. و بر ملت‌هاست که از دولت خود مؤاخذه کنند، و بر مجلس امریکا است که دولت کارتر را استیضاح نماید.
و نیز برای افسران جوان پیام فرستادم که به صف ملت بپیوندند که ما آنان را از یوغ مستشاران نظامی نجات داده و با آغوش باز پذیرایی می‌نماییم. افسران محترم جوان از مقابلۀ خصمانه با برادران و خواهران خود جداً احتراز کنند و با آنان در صف واحد که خواست اسلام است درآیند. از ملت محترم تقاضا می‌کنم از سربازان و افسرانی که به آنان پیوستند یا می‌پیوندند، به بهترین وجه ـ با حفظ جهات امنیتی ـ نگهداری و کمک نمایند.
باید ملت بداند که موضع، سخت حساس است، چه بسا اشخاصی که یا ندانسته و یا خیانتکارانه امر به سکوت و سستی می‌کنند، باید به آنان اعتنا نکنند و اعتراض خود را هرچه بیشتر نسبت به شاه گسترش دهند. و چون وسایل ارتباط جمعی در حال اعتصاب به سر می‌برند، باید به هر وسیلۀ ممکن رابطه بین شهرستان‌ها برقرار نموده و مسائل روز و تظاهرات و اخبار مبارزاتی خود را به یکدیگر برسانند.
اینجانب مراتب شکر خود را صمیمانه به ملت عزیز تقدیم، و نصرت آنان را که نصرت قرآن کریم و اسلام است از خداوند تعالی مسئلت می‌نمایم. والسلام علیکم و رحمه‌الله و برکاته.
روح‌الله الموسوی الخمینی






منبع:

کتاب آیت‌الله هادی باریک‌بین به روایت اسناد ساواک صفحه 196

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.