تاریخ سند: 2 آذر 1357
شیخ محمّدجواد حجتی
متن سند:
از: 2ﻫ ب و 2ﻫ 1 تاریخ:2 /9 /57
به: 2ﻫ 1و 312 شماره: 5732 /2ﻫ ب
عطف: 5634 /2ﻫ ب - 24 /8 /57
شیخ محمّدجواد حجتی ساعت 15 مورخهی 2 /9 /57 ضمن تماس با شیخ فیروزجائیان اظهار میکند که امروز رفتم به کلّهبست با آقای روحانی (شیخ هادی روحانیراد) تماس گرفتم و مثل اینکه وضع من و آقای روحانی خیلی خطرناک است و الآن دوستانه دستور دادند که 10 پانزده روز مخفی بشوید و به هیچ کس نگوئید و الآن هم در مخفیگاه هستیم.
فیروزجائیان اظهار میکند که بله من دیشب چیزی هم شنیدم حجتی میگوید بله مرا دنبال هم کرده بودند و اضافه میکنند که شما امتحانات بچههای مدرسهی صدر را انجام بدهید و فعلاً دور من و آقای روحانی را خط بکشید.
پس فیروجائیان از حجتی میخواهد که گاهگاهی با وی تماس بگیرد حجتی میگوید روحانی معلوم نیست کجا میرود و او دسترسی به تلفن ندارد.
نظریهی شنبه: خبر صحت دارد.
نظریهی دوشنبه: نظریهی شنبه مورد تأئید است. مراتب فوق مؤید یک پیشبینی به موقع از طریق استان بوده و باتوجه به پیاده شدن به موقع این طرح تظاهرات گستردهای که قرار بود از سوی روحانیون، مدرّسین و محصّلین وابسته به آنان ساعت 9:00 مورخه 2 /9 /57 صورت گیرد و اجتماع 2000 نفری ساعت 9:00 مقابل دبیرستان شاهدخت1 و به دنبال آن سخنرانی محمّدتقی فاضل (یکی از مرتبطین دو نفر) در محل مبنی بر خودداری از تظاهرات و متعاقب آن متظاهرین متفرّق میگردند این مطلب را میرساند که بنابه توصیه روحانی و حجتی بود. (خسرو)
نظریهی 2ﻫ ب: چون این اخبار زمینه طرحی را نشان میدهد به نظر میرسد که از طریق جناب استاندار2 در پوشش خاص تذکر[و] تهدیدی در زمینه دستگیری به حجتی و روحانی داده شده باشد و اثرات آن به کیفیتی که در متن خبر ملاحظه میشود محسوس مشهود گردیده و حجتی ضمن ارتباط با روحانیون ازجمله نامبرده بالا موقعیّت بحرانی خود و روحانی را توصیف نموده است.
به نظر این سازمان چنانچه این طرح از ناحیه جناب استاندار یا آن سازمان صورت نگرفته باشد حیلهای است که آینده زوایای ابعاد آن را روشن خواهد نمود.
توضیحات سند:
1ـ دبیرستان شاهدخت، در سال 1316 دو کلاس دانشسرای مقدماتی دختران به دبیرستان سه کلاسه شاهدخت- که در این زمان همراه با دبستان شاهدخت در بی سر تکیه واقع بود- ضمیمه شد. چندی بعد محل دانشسرا به شهدا، در مسجد روحیۀ فعلی، منتقل شد. دانشسرا در 1320 تعطیل شد و به جای آن کلاسهای اول و دوم دورۀ دوم متوسطه در رشته طبیعی دایر گردید. در 1335 محل دبیرستان شاهدخت به ساختمان نوسازی که ادارۀ فرهنگ در محلهی مرادبیک ساخته بود، منتقل شد. این بنا اساساً برای دبیرستان شاهدخت- که تا این زمان به صورت اجارهای فعالیّت میکرد- ساخته شده بود. اما در 1338 دبستان شهناز به این ساختمان-در مرادبیک- و شاهدخت نیز به باغ شاهنشاهی انتقال یافت.
همانگونه که پیشتر گفته شد، از 1350«دورۀ راهنمائی تحصیلی» پدید آمد. فارغ التحصیلان این دوره برای تحصیل در رشتۀ طبیعی نظام جدید (نظام قدیم این رشته در شاهدخت برقرار بود) به ساری عزیمت میکردند، تا این که در اواسط سال 1353 در حیاط دبیرستان شاهدخت و در کنار ساختمان آن دبیرستانی بدین منظور به نام آزرم افتتاح و مدیریت آن به ناهید نقیبی واگذار شد. (آزرم در 1374 به ساختمان دبیرستان قنّاد منتقل شد.) در سال 1355 شاهدخت نیز به طرح نظام جدید پیوست. در 1357 شاهدخت به محبوبه متحدین و چندی بعد به شهید اصفهانی تغییر نام داد.
بابل شهر بهارنارنج، گروه مؤلفان ،(تهران: نشر چشمه، 1379)، ص 329 و 330.
2ـ منظور سعید بهادری، فرزند علی است. وی در سال 1303 ش در تبریز به دنیا آمد. دارای دکترای حقوق بین الملل عمومی از دانشگاه پاریس و سوربون و دکترای اقتصاد سیاسی از دانشگاه ژنو میباشد. در سال 1333 تا 1339 در شرکت سهامی معاملات خارجی وزارت بازرگانی، و از 1339 تا 1 /7 /56 در وزارت دارایی و از 1 /7 /56 تا 29 /7 /57 در وزارت بازرگانی شاغل بود و دارای مسئولیتهای 1-مدیر کل خزانه (خزانهداری کل) 2-مدیر کل مالیاتهای تهران 3-نمایندۀ مجلس شورای ملّی سابق (دوره بیست و سوم) از سراب 4-معاون امور اداری و مالی وزارت بازرگانی 5- استاندار مازندران از 30/7 /1357 تا بهمن ماه 1357 بر اساس خلاصه سوابق موجود در پرونده محرمانه، شش نوبت از ایشان قدردانی شده است و دارای دو قطعه نشان است و در احزاب مردم عضو مؤسس و عضو کمیسیون اقتصادی و حزب ایران نوین عضو مؤسس و رئیس دفتر طرحها و مطالعات و در حزب رستاخیز رئیس کانون و عضو مؤسس بود.
(اسناد قبل و بعد از انقلاب ـ پروندههای انفرادی)
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 350