متن سند:
سازمان اطّلاعات و امنیت کشور
برگ اول بازجوئی
1 ـ مشخصات: نام: جواد نام خانوادگی: زاهدی تبریزی نام پدر: کریم شماره
شناسنامه: 430 محل صدور: مشهد تاریخ تولد: 1318 محل تولد: مشهد ملیت: ایرانی
تابعیت: ایران مذهب: شیعه دوازده امامی همسر: دارم فرزند: دارم خدمت وظیفه انجام:
داده ام میزان تحصیلات: لیسانس معارف اسلام رشته فلسفه نام قبلی: ــ نام خانوادگی
قبلی: ــ لقب: ـ مشهور به: ـ
شغل فعلی: دبیر راهنمائی
مدرسه منوچهری محل کار:
راهنمائی منوچهری شماره تلفن
محل کار
2 ـ نشانی محل سکونت:
میدان 15 شهناز دست راست
مینوی 18 دست چپ قطعه پنجم
شماره تلفن منزل: ــ
3 ـ شغلهای قبلی: سپاهی دور
اول در قریه صومعه فریمان ـ دبیر
دبیرستان فریمان ـ آموزگار قلندر
آباد ـ مدیر مدرسه عشق آباد ـ مدیر
مدریه خاور بخش شاندیز
4 ـ سابقه اتهامیامضاء
س ـ هر گونه آشنائی با آقای
سید حسن حسینی دارید بطور مشروح بیان کنید.
ج ـ پس از گرفتن لیسانس در صدد برآمدم که دبیر ورزیده باشم و در ضمن اگر موقعیت مالی
ایجاب کند ادامه تحصیل بدهم و چون معدلم از 5 /2 کمتر بود نمیتوانستم در فوق لیسانس شرکت
کنم روی اینجهت جستجو کردم که استاد وارد و ورزیده در علوم ادبیات عرب را پیدا کنم مدتها
نزد آدمهای کم سواد درس خواندم تا اینکه موفق شدم براهنمائی یکی از طلبه های علوم دینی بپای
درس مرحوم ادیب نیشابوری حاضر شوم درس و اخلاق ایشان مرا تحت تأثیر قرار داد مردی
وارسته بلند همت بود خدا رحمت کند مدت یکسال پای درس بودم بعد از آن یک روزی با طلبه ها
پای درس نشسته بودیم که دیدیم یک آقایی آمد.
من مدتها با ایشان اصلاً تماس نداشتم و ایشان
درس مرحوم ادیب را با اجازه استاد ضبط میکردند من دوستی داشتم بنام آقای احمدی بایشان
گفتم که اگر ممکن است نواری را که شما گوش کرده اید بما مرحمت کنید تا ما هم استفاده کنیم و
در ضمن ما دو نوار دو ساعته ماکسل را بدستور ایشان خریدیم و دادیم و ایشان بما نوار میدادند
این مدتها بر اینطریق گذشت و سر درس بسیار مؤدب می نشستند خوش اخلاق بودند تا اینکه
مدت دو ماه من با ایشان سیوطی را مباحثه میکردم بعدا من همین خانه ای که دارم خواستم بنائی
کنم درس ترک شد باز بعد از بنائی من آمدم پای درس و باز از ایشان از نوارهای قبلی تقاضا نمودم
که بدهند و ایشان بمن میدادند سر
درس مرحوم ادیب نیشابوری
ایشان را بنام آقای دکتر نام میبردند
و بچه ها و رفقا همه بایشان آقای
دکتر حسینی میگفتند منهم بیشتر
مواقع ایشان آقای دکتر صدا میزدم
تا اینکه یک روزی ایشان گفتند من
میروم تهران برای اجاره گرفتن
خانه ام شما این نوارها و ضبط را
نزد خودتان نگهداری کنید و
طریقه ضبط نمودن را بمن یاد
دادند تا اینکه مرحوم ادیب
نیشابوری دار فانی را وداع
فرمودند و ما را یتیم گذاشتند منهم
دیگر از درس خواندن تا اندازه ای
نا امید شدم در صدد برآمدم که
نوارهای ضبط شده مرحوم ادیب را بهر عنوانی است از ایشان بگیرم روی اینجهت میگفت برای ما
گوشت بخر میگفتم چشم موتور گازی ام خراب شده بده درست کنند میگفتم چشم و ایشان بمن
قول دادند که نوارهای درس مرحوم ادیب نیشابوری را بدهند روزی دو ساعت میرفتم و ایشان
یک ضبط بزرگ از خودشان داشتند و یک ضبط بزرگ هم من 1050 تومان دست دوم خریدم بردم
منزل ایشان و در حدود پنج حلقه نوار بزرگ ضبط کردم بعد از بنائی سخن بمیان آمد من آنوقت
پهلوی خانه خود 41 متر زمین بایر از خودم بود و هشت هزار تومان پول داشتم آن پولها را خرج
ساختمان کردم و اظهار بی پولی نزد ایشان نمودم ایشان گفتند من بشما پول میدهم دو هزار تومان
یکدفعه دادند و آنرا خرج کردم و دو هزار تومان در حدود پانزده روز دیگر دادند و من حساب
کردم دیدم از این ساختمان برایم 30 هزار تومان فایده میماند این حرف را هم بایشان گفتم و ایشان
نیز اظهار کردند که اگر شما بخواهید ساختمان درست بکنید من بشما پول میدهم من اول بایشان
گفتم که استاد علی الوندی را هم شریک بگردانیم در آن روزها حسینی میخواست برای خودش
لانه مرغ درست کند از من خواست که استادی که برایم کار میکند بیاورم وقتی به استاد علی گفتم
ایشان گفتند کار جزئی است و من نمیروم من خیلی زاری نمودم و تعریف ایشان را کردم و ایشان
قبول کردند آنوقت سرکار آقای حسینی 50 هزار تومان پول آوردند و پهلوی آقای علی الوندی
گفتند.
این پول بگیرید ساختمان
درست کنید من وقتی پولها را دیدم
گفتم خوب است که استاد علی را
شریک نسازم پولها را گرفتم در
جیبم گذاشتم و بعدا به حسینی
گفتم آقا جان نمی خواهد استاد
علی باشد ما دو نفر ساختمان
درست کنیم ایشان قبول کردند ما
این ساختما [ساختمان ]را از
مورخه 7 /1 /36 شروع کردیم و تا
مورخه 4 /5 /36 فروختیم فایده هر
کدام از ما 25 هزار تومان شد استاد
علی بمن میگفت که تو نامردی
کردی و مرا شرکت ندادی تا اینکه
زمینی در طلاب کوی رفتگرها
خریدیم بمبلغ 65 هزار تومان
چهار نفر شریک شدیم من و علی الوندی و محمد الوندی و حسینی بعد از درست شدن خانه
قرعه انداختیم من از حیاط خودم 17 هزار تومان فایده بردم خیلی خوشحال بودم که دارم پولدار
میشوم بعدا زمین دیگر بشرکت سه نفره من و علی الوندی و حسینی درست کردیم از این خانه ها
هر کدام 18 هزار تومان فایده بردیم من باز خوشحال تر بودم تا اینکه یک زمین بسیار مناسب و
ارزان قیمت را در اثر جستجوی زیاد پیدا کردیم آن زمین را بمبلغ صد و پنجاه هزار تومان
خریداری کردیم البته در این معاملات و خرید و فروش زمین فقط من و علی الوندی عهده دار این
کارها بودیم و حساب کردم دیدم دو ماه دیگر از این سیصد متری 60 هزار تومان فایده
نصیب من خواهد شد خیلی خوشحال بودم و ایشان میگفتند شما زمین بخرید من بشما پول
میدهم بشرط اینکه پولهای خودتان را بطور قرض بمن بدهید یک 50 هزار تومان آنچه موجودیم
بود بایشان دادم و یک 18 هزار تومان که رویهم رفته 68000 تومان است
و از این صد و پنجاه هزار تومان زمین فقط 100000 تومان آنرا دادیم و پنجاه هزار تومان دیگر آن
باید مورخه 6 /9 /53 [57] پرداخت شود .
جواد زاهدی
س ـ بطورکلی تعیین کنید سید حسن حسینی چه مبلغی پیش شما وجه نقد دارد.
ج ـ سید حسن حسینی در حدود 82700 تومان چک نزد من دارد ولی ما و شریکمان رویهم رفته
از ایشان در حدود 23000 تومان
طلبکاریم چون قول داده بودند که
بشما من پول میدهم روی
اینجهت ما هم پولهای خودمان را
آنچه تا حالا زحمت کشیده بودیم
وارد شرکت نمودیم با توجه باینکه
زمین سیصد متری که صد هزار
تومان آن پرداخت شده مال
حسینی باشد و خرج هائی که
تاکنون در داخل آن شده است ما در
حدود 23000 تومان طلبکاریم.
شماره چک هائی که حسینی به
زاهدی داده بشماره452983 الف1952
ـــــــ
2
بانک پارس دروازه طلائی شماره
چک19749974 بانک سپه
جواد زاهدی
چک مورخه 20 /6 /37 2500 تومان
چک 20 /7 /37 2500
20 /9 /37 2500
20 /10 /37 2500
20 /11 /37 2500
20 /12 /37 2500
20 /1 /38 2500
20 /2 38 2500
1 /7 /37 1500
1 /8 /37 1500
1 /9 /37 1500
1 /10 /37 1500
1 /11 /37 1500
چک های بنام آقای صادق محمدی ده عدد 10500 تومان
چک آقای ملک محمدی 6700
چک اندرزگو 28000
37500
15 عدد چک ساندویچ فروش 82700
حالیه ما و استاد علی الوندی در حدود 23 هزار تومان از ایشان طلبکاریم و باید طلب بناها و پول
آجرها داده شود تا بطور وضوح روشن گردد که چه مبلغ است
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 447