تاریخ سند: 9 بهمن 1353
درباره: حاج غلامعلی خرمی
متن سند:
شماره: 12612/ ﻫ 1 تاریخ:9 /11 /1353
از: ساواک خوزستان
به: تیمسار ارتشبد ریاست معظم ساواک (اداره کل سوم 312)
درباره: حاج غلامعلی خرمی
بازگشت بشماره: 8408 /312 ـ 2 /11 /53
با استحضار به اینکه سوابق این فرد بطور کامل در ستاد 312 متمرکز میباشد و گزارشاتی که همکار علیآبادی در جریان مسافرت خود به آبادان و تماس با این فرد ارائه نموده است، به فرض اعتماد به صداقت همکار مذکور که تعیین آن با ساواک ادارهکننده و ستاد خواهد بود، مقاصد سوء و پنهانی حاج غلامعلی خرمی و حتی شیخ عبدالرسول قائمی علیه مصالح کشور تایید و جای هیچگونه تردیدی باقی نمیماند، منتهی به لحاظ اینکه این افراد در نهایت پنهانکاری و هوشیاری همچنین با برخورداری از پوشش شاهدوستی و میهنپرستی و دین اقدامات خلاف خود را دنبال نمودهاند، لذا مدارک مدلل و محکمهپسند دیگری به غیر از گزارشاتی که همکار علیآبادی ارائه نموده است و اینکه به نظر این ساواک اقدامات ضدامنیتی خدارحم دهقان و خلیل مباشری که اولی شوهر خواهر حاج غلامعلی خرمی و دومی داماد شیخ عبدالرسول قائمی میباشد (با عطف توجه به کیفیت فعالیت آنها و حملات تند و اهانتآمیزی که طی دو فقره اعلامیه تحت عنوان «اعلامیه جوانان اهواز» تهیه، تکثیر و توزیع نموده بودند و این موضوع با اقدامات ستاد و این ساواک به ثبوت رسیده است) بدون کسب مجوز و اطلاع قبلی دو نفر اخیرالذکر که از نفوذ و قدرت بیسابقهای روی روحانیون افراطی و متعصبین مذهبی برخوردار هستند بعید و حتی غیر معقول بنظر میرسد و به احتمال قریب به یقین اقدامات خدارحم دهقان و خلیل مباشری با هدایت و تماس حاج غلامعلی خرمی و شیخ عبدالرسول قائمی بوده است. اینک با بررسی سوابق موجود و مراتب فوق به استحضار میرساند به علت فقد دلیل و با توجه به اینکه مدارک موجود از نظر ساواک کافی لیکن از نظر دادگاه نمیتواند مستدل و محکمهپسند باشد، تا زمانی که توفیقی از طریق مرکز در امر اخذ اطلاعات و اعتراف از خدارحم دهقان و خلیل مباشری دایر بر همکاری و شرکت حاج غلامعلی خرمی و شیخ عبدالرسول قائمی در فعالیتهای ضد امنیتی آنها بدست نیاید فعلاً از انجام هرگونه اقدامی علیه نامبردگان خودداری گردد. بدیهی است این ساواک کماکان اعمال و رفتار افراد موصوف را تحت مراقبت قرار دارد. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان خوزستان. شاهین
منبع:
کتاب
آیتالله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 385