تاریخ سند: 25 دی 1352
متن سند:
به : 713
از : 213 شماره : 479 /213
در ملاقاتی که با کاظم الخلیل وزیر دادگستری و خلیل الخلیل سفیر لبنان در
ایران به عمل آمد آقای خلیل اظهار داشت: سید موسی صدر به او گفته، تا موقعی
که آقای آشتیانی در بیروت سفیر بود روابط او با دولت شاهنشاهی از طرف سفیر
رو به بهبودی می رفت ولی پس از آمدن سفیر جدید روزبروز اختلافات بیشتر
شد تا جائی که جراید تهران حملاتی به وی نموده اند و افزود که سفیر فعلی
می خواهد از او به صورت یک عامل اطلاعاتی استفاده کند و اظهارات و
ملاقاتهای او را کنترل می کند و چون سید موسی صدر حاضر به قبول این
دستورات نیست لذا سفارت رابطه خوبی با او ندارد.
به آقای خلیل پاسخ داده
شد که نمایندگی ناگزیر است مصاحبه مطبوعاتی و اظهارات غیر صحیح هر کسی
را از جمله سید موسی صدر که درباره عربیت خلیج فارس مطالبی گفته و
ملاقاتهای او با قطب زاده و سایر مخالفین که خوشبختانه جراید لبنان هم بدان
اشاره کرده بودند به مرکز گزارش نماید حال اگر در گذشته این فرصت طلبی ها و
عمل خلاف رویه اش نادیده گرفته می شد من نمی توانم چنین کاری بکنم به
اضافه سید موسی صدر گذشته از ملاقات با قطب زاده و سایر مخالفین هدایت
کننده اصلی برادرزاده اش که یکی از گردانندگان انجمن دانشجویان وابسته به
جبهه به اصطلاح ملی در امریکا است می باشد تا بر علیه ایران فعالیت کند
همچنین رئیس مدرسه صدر در شهر صور
مصطفی چمران یکی از رهبران مخالفین ایران در لبنان می باشد به اضافه سید
موسی صدر تماسهای دیگری دارد که این شک را به وجود آورده شاید رهبر
اصلی این عملیات شخص سید موسی صدر باشد و در حقیقت دیگران عوامل و
تحت هدایت او قرار دارند.
آقای صدر چندی قبل سفارت را تهدید نموده و به
وسیله محمد عنان سردبیر روزنامه الحیات پیغام داده که می خواهد در بخشی از
سخنرانیهای خود اعلام کند که دولت شاهنشاهی ایران با اعزام سفیر جدید رویه
مخالفت با شیعیان را در پیش گرفته و سفیر جدید به منظورهای اطلاعاتی بدین
منطقه اعزام شده.
دولت شاهنشاهی برای این تهدیدها کوچکترین ارزشی قائل
نیست و کماکان رویه خاص و معین خود را مبنی بر پشتیبانی کامل از شیعیان
تعقیب می کند.
دولت ایران علاقه مند نیست که سید موسی صدر از این سمت
برکنار شود یا دیگری به جای او منصوب شود زیرا در هر صورت سید موسی
صدر یک نفر ایرانی است و گذرنامه ایرانی دارد که با گرفتن گذرنامه لبنانی ملیت
مضاعف به دست آورده بنابراین دولت شاهنشاهی سید موسی صدر که یک فرد
ایرانی است در رأس مجلس شیعیان از انتخاب در این سمت خرسند می باشد و
اگر قرار بگذارد در آینده از گفتن این قبیل مطالب ضد و نقیض و فرصت طلبی
صرفنظر کند و درباره خلیج فارس گزافه گویی نکند و با مخالفین دولت
شاهنشاهی ارتباط برقرار نسازد اینجانب حاضرم با او ملاقات و رفع اختلافات
بنمایم.
با عرض نکات مشروحه فوق با پیشنهاد آقای خلیل جلسه دیگری در
منزل سعداللّه خلیل با شرکت اینجانب و کاظم الخلیل و سعداللّه خلیل و سفیر لبنان
و سید موسی صدر
تشکیل گردید ابتدا سید موسی صدر اظهارات محمد عنان سردبیر الحیات را
تکذیب کرد و گفت من پیغام دادم که در خلال 12 سال خدماتی به شیعیان لبنان و
بهبود رابطه آنها با ایران نمودم که هیچکس جز صفا حائری این خدمات را به
مرکز منعکس ننمود و حال که یک مطلبی به الحوادث گفتم و یکی از مخالفین به
منزل من آمده که در حقیقت مانند یک نقطه سیاه در یک نقاشی بزرگ و زیباست
چرا دولت ایران از آن نقاشی مطلبی نمی گوید ولی از این یک نقطه سیاه که شاید
بنا به مصالحی انجام شده باشد ایراد می گیرد وی افزود بررسی کار من بایستی از
نظر سیاسی انجام گیرد نه به صورت اطلاعاتی که من کجا رفتم و چه کرده و چه
خورده و با چه کسی ملاقات کرده ام و غیره زیرا من یک لبنانی هستم و در عقاید
و اعمال خود آزاد می باشم و نباید برای من تکلیف تعیین کنند من در گذشته که به
لبنان آمدم با ایران رابطه خوبی داشتم ولی در زمان مسافرت بختیار به لبنان این
رابطه به وسیله کارمندان اطلاعاتی خراب شد.
پس از رفتن بختیار این موضوع
تمام شد و آشتیانی که خود او یک بچه آخوند است و درد دل ما را می دانست و
می فهمید این مشکل را حل و ما را به تهران فرستاد و در ایران از من پذیرائی و
استقبال گرمی شد ولی اینک دو مرتبه این رابطه به سردی گراییده است.
به او
پاسخ داده شد که دولت شاهنشاهی به هیچ وجه به کار شما کاری نداشته و ندارد
و نمی خواهد بگوید شما چه کاری بکنید و با چه کس ارتباط برقرار نمایید.
شما
در 12 سال قبل با روابط حسنه ای که با بختیار داشتید به این منطقه آمدید معهذا
پس از آن که آقای آشتیانی گزارش دادند که شما با دوستان دولت شاهنشاهی
نظیر پرزیدنت شمعون و کاظم الخلیل
روابط دوستانه برقرار کرده اید و حاضر به دوستی با ایران می باشید از آن چه که
در سابق اتفاق افتاده بود صرفنظر شد و مجددا روابط دوستانه برقرار گردید و
شما به تهران رفتید و افتخار شرفیابی به پیشگاه مبارک ملوکانه نصیبتان شد و
مورد عنایت خاص قرار گرفتید ولی متأسفانه با روشی که اتخاذ نمودید به
اصطلاح (عربیت خلیج فارس را وظیفه شیعیان خواندید) و بالاخره قطب زاده و
امثال او را به خود راه داده و در منزلتان به آنها مسکن دادید و با سران مخالفین
ارتباط پیدا کردید موجب تعجب تهران شد و روابط با شما مجددا مورد توجه
قرار گرفت.
شما باید اطمینان داشته باشید که اینجانب نمی توانم مطلبی را از
دولت متبوعم مکتوم نگاهدارم حتی اگر این عمل از سید موسی صدر یا برادر و
فرزند خود من سرزده باشد تفاوتی نمی کند و دوستی با شما موجب ترک وظیفه
نمی شود.
این که گفتید شما آزاد هستید که اصلاً صحیح است زیرا عبدالسلام
جلود (معاون قذافی) در...
.
.
السفیر...
زیاد گفته بود ولی کسی به حرف او توجه
نکرد و شما هم هر چه دلتان می خواهد بگویید و بکنید ولی در مقابل انتظار
دوستی از ایران نداشته باشید.
اگر شما واقعا دوست ایران هستید دوستی نیز
تکلیف هایی ایجاد می کند در آن صورت شما نمی توانید بگویید من دوست ایران
هستم وی شیعیان حافظ عربیت خلیج فارس می باشند یا با مخالفین رژیم عزیز
و گرامی ملت ایران ملاقات کنید این عمل توهین به ملت ایران است.
پس از مذاکرات مفصلی سید موسی صدر در حضور آقایان مطروحه فوق گفت
من به هیچ وجه در فارسی بودن خلیج فارس تردید ندارم و اصولاً منظور من این
نبوده و در آینده هم به این کار دخالتی نخواهم کرد و در مورد مخالفین اگر آنها به
دیدن من بیایند چون منزل من مثل مسجد است مانع ورود آنها نمی توانم بشوم
ولی قول می دهم که با مخالفین ایران ارتباط نگیرم و همکاری نکنم.
سید موسی
صدر افزود من مصطفی چمران را مرتبا از تندروی و مخالفت با ایران برحذر
می دارم.
به او پاسخ داده شد این مطالب کافی نیست شما باید اگر دوست ایران
هستید دست این مخالفین را در دست سفیر ایران بگذارید تا با هدایت و
راهنمایی دوستانه از مسیر غلطی که می روند به طرف ایران برگردانیم و ترتیب
مراجعت و رفع سرگردانی آنها را بدهیم.
با این اظهارات مذاکرات به پایان رسید و
به نظر اینجانب در آینده باید روی این آخوند فرصت طلب بدون آن که متوجه
شود دقیقا زیر نظر گرفته شود زیرا استنباط شخصی اینجانب آن است که سید
موسی صدر و دارودسته او مغز متفکر و حامی اصلی مخالفین غیر سوسیالیست و
کمونیست ایرانی1 در این منطقه می باشد.
فرخان
توضیحات سند:
در سند ذیل مخالفین
غیرسوسیالیست این چنین
معرفی می شوند:
1ـ تاریخ : 29 /10 /52
شماره : 490 /213
به : 713
از : 213
پیرو 479 /213 ـ 25 /10 /52
مخالفین غیر سوسیالیست و
کمونیست ایرانی عبارتند از
طرفداران به اصطلاح جبهه ملی
و مصدقی ها و افراطیون مذهبی
و دارودسته خمینی و غیره.
سید موسی صدر ـ 58
2ـ جبهه ملی در تاریخ 18 مهر
1328 عده ای از مدیران و
نمایندگان مطبوعات به منظور
اعتراض به انتخابات فرمایشی
دوره 16 مجلس شورای ملی،
در منزل دکتر مصدق جمع شدند
و جهت لغو انتخابات مزبور،
تصمیم به مبارزه گرفتند.
دکتر
مصدق که در دوره 16 نتوانسته
بود به مجلس راه یابد، عملاً
رهبری معترضین به انتخابات را
به عهده گرفت و در اول آبان
1328 طی جلسه ای به اتفاق
افرادی چون مشار اعظم، دکتر
شایگان، نریمان، امیرعلایی،
دکتر سنجابی و...
جبهه ملی را با
هدف ایجاد حکومت ملی به
وسیله تأمین آزادی انتخابات و
آزادی افکار تشکیل داد.
پس از
مدتی مصدق از طرف شاه
مأمور تشکیل کابینه شد و با
انحراف کلی از اهداف جبهه
ملی، با عوامل رژیم شاه و
فراماسونها همگام گردید.
به
دنبال کودتای ضد مردمی 28
مرداد 1332 که توسط
امپریالیسم تازه به دوران
رسیده امریکا برای جلوگیری از
رشد حرکت اسلامی در ایران
انجام گرفت، فعالیت جبهه
ملی متوقف شد و مصدق و دیگر
ملیّون دوباره دور هم جمع شده
و دکان جبهه ملی را که دراوج
خفقان و استبداد مسدود بود، به
نام «جبهه ملی دوم» مفتوح
نمودند.
از همان آغاز دو جریان
موافق یکدیگر قرار گرفتند و در
سال 1341 کنگره ای با حضور
170 نماینده متشکل از حزب
ایران، حزب مردم ایران، حزب
ملت ایران، جمعیت آزادی مردم
ایران (جاما) و...
برای تعیین
خط مشی جبهه ملی تشکیل شد.
کمیسیون سیاسی این کنگره
متشکل از افرادی چون مهندس
حق شناس، مهندس مهدی
بازرگان، اصغر پاشا، دکتر
سنجابی، اردلان و...
چهارچوب
فعالیتهای جبهه ملی را بر اساس
احیای حقوق و آزادی فردی و
اجتماعی ملت ایران طبق قانون
اساسی، استقرار حکومت ناشی
از انتخابات عمومی و دفاع از
اصول مشروطیت و اتخاذ
سیاست خارجی مستقل ایرانی
بر اساسی حفظ مصالح کشور با
توجه به اصول هدفهای منشور
ملل متحد و دوستی با همه ملل
جهانی و مبارزه با هرگونه
سیاست استعماری را تصویب
نمودند.
اما این سیاست نیز
اعمال نشد و سازمان
دانشجویان جبهه ملی با شعار
«پایداری و مقاومت» به مقابله
برخاست و سرانجام جبهه ملی
دوم نیز بر اثر اختلاف اعضاء بر
سر تعیین فعالیتهای آن از هم
پاشیده شد.
و بالاخره «جبهه
ملی سوم» متشکل از ملی گراها
و معدودی از افراد مذهبی و
حتی نیروهای چپ به وجود آمد
که پس از مدت کوتاهی به پایان
کار خود رسید.
(ر.ک : روزنامه
پیام انقلاب، شماره 61، مورخ
5 /4 /61 روزنامه پیام انقلاب،
شماره 63، مورخ 2 /5 /61)
نهضت آزادی : جمعی از
نیروهای مذهبی جبهه ملی در
اردیبهشت سال 1340 فعالیت
تشکلی را رسما اعلام کردند و
عنوان نهضت آزادی را بر آن
نهادند این تشکل که با هماهنگی
و اذن محمد مصدق شکل گرفت
خود را وفادار به قانون اساسی
مشروطیت و پیرو راه مصدق
معرفی نمود.
با اوج گیری نهضت
روحانیت به رهبری حضرت
امام خمینی (ره) نهضت آزادی
با حفظ مواضع خود به آن
پیوست.
در بازگشت تاریخی
امام در بهمن ماه 57 مهندس
بازرگان از مؤسسین این نهضت
بر اساس قولی که در فرانسه
مبنی بر پذیرش اصول انقلاب
داده بود به فرمان امام به نخست
وزیری دولت موقت منصوب
شد.
اما دولت مهندس بازرگان
به دلیل گرایشهای سیاسی اش از
اهداف رهبری انقلاب به مرور
فاصله گرفته و اختلاف مبانی
فکری خود را با اصول انقلاب
آشکار ساخت و زمینه را برای
بازگشت مجدد امریکاییها مهیا
کرد، بروز این گرایش منجر به
اشغال لانه جاسوسی امریکا
توسط دانشجویان مسلمان پیرو
خط امام شد، که دولت موقت را
مجبور به استعفا کرد.
از آن پس
نهضت آزادی نیز به مخالفین
انقلاب پیوست و به عنوان یک
اهرم فشار علیه ایران در دوران
هشت ساله دفاع [مقدس]
تبدیل گردید.
منبع:
کتاب
امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 477