صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن نامه سرگشاده حضرت آیت‌الله صدوقی به جمشید آموزگار۱

متن نامه سرگشاده حضرت آیت‌الله صدوقی به جمشید آموزگار۱


متن سند:

متن نامه سرگشاده حضرت آیت‌الله صدوقی به جمشید آموزگار۱

بسم الله العزیز المنتقم الجبار
جناب آقای جمشید آموزگار نخست وزیر
با احترام طبق گزارش مندرج در روزنامه اطلاعات مورخ ۳۰/ خرداد ماه پنجاه و هفت جناب عالی طی مصاحبه‌ای با یک خبرنگار خارجی گفته‌اید «مایلم بدانم در چه مواردی شخصی بی گناه مجروح و تبعید یا زندانی شده است»؟ ما نمی‌دانیم که شما این گفتار را فقط به خاطر مصاحبه گر خارجی و محافل مربوطه گفته‌اید، یا آن که قصد داشته‌اید که با پخش آن بوسیله (رادیو لندن) و سپس روزنامه اطلاعات به مردم ایران هم بقبولانید که واقعاً در دوره زمامداری شما هیچ بیگناهی نه مجروح شده و نه به زندان رفته و نه تبعید گشته است؟!!۲
قبلاً باید این نکته را روشن سازیم که مردم مسلمان ایران هدف‌های مغرضانه رادیو لندن (بی بی سی) و گردانندگان استعمارگر آن را از دهها سال پیش می‌شناسند و هرگز گول گزارشات به اصطلاح دلسوزانه آن را نخواهند خورد. چه رسد به مطالبی که در تأیید نظام رستاخیزی حاکم پخش می‌کنند. همه مردم آگاه ایران می‌دانند پس از معامله اخیر یک میلیارد تومانی اسلحه با انگلستان دریافت حق و حساب بوسیله (بی بی سی) لحن‌ این دستگاه سخن پراکنی استعماری کاملاً تغییر یافته است و هدف عمده آنان حفظ منافع ویژه ارباب است. و اصولا در جایی که (بی بی سی) به دروغ از مذاکرات محرمانه بین روحانیت و دولت خبر می‌دهد و بدین ترتیب با نشر اکاذیب به سود محافل رستاخیزی می‌پردازد طبیعی خواهد بود که مردم مسلمان ایران دیگر کوچکترین ارزشی به خبرها و گزارش‌های آن قائل نشوند و به وضوح ببینند که منطق همه زورگویان و استعمارگران غرب و شرق اردوگاه سرمایه داری و اردوگاه به اصطلاح (سوسیالیسم) به طور مطلق و بدون استثنا بر محور دریافت نفت با گاز و فروش اسلحه می‌چرخد و هرگز هم باور کردنی نیست که عوامل فساد و تباهی و بدبختی ملتی به فکر رهایی و آزادی و نجات آن ملت باشد. ‌اما نکته‌ای که مصاحبه شما را جالب توجه می‌کرد (قبل از بررسی مطالب بالا) این بود که جناب عالی هرگز به کشته شدن صدها انسان مسلمان اعم از کوچک و بزرگ، زن و مرد که در خیابان‌ها و هنگام خروج از مساجد در شهرهای قم، تبریز، یزد، جهرم، اهواز، خمین، نجف آباد و غیره... بوسیله مأمورین مسلح شما ناجوانمردانه و بدون هیچ گناهی به قتل رسیده و یا بر اثر اصابت گلوله ناقص العضو گشته‌اند، حتی اشاره‌ای هم نکرده‌اید و فقط از آمار مجروحین، زندانیان، و تبعیدی‌ها سؤال نموده‌اید. شما ظاهراً به عنوان رعایت حقوق بشر نوظهور در مصاحبه خود گفته‌اید که در دوران حکومت شما شکنجه هم برداشته شده است ولی هیچ اشاره نکرده‌اید که هرگز تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم مسلمان ایران را در سراسر کشور به حوادث خونین مبدل ساخته‌اید و به جای آن که طبق دستور رهبر جناح به اصطلاح سازنده (حزب فراگیر)۲ پاسخ مردم را به چوب و چماق بدهید. پاسخ درخواست‌های آنان را با رگبار مسلسل داده‌اید و مأمورین تا دندان مسلح شما در همه جای ایران بالاخص (در حوزه علمیه قم و حتی در داخل حرم مطهر) مردم بی گناه و بی سلاح را آن چنان مجروح و مضروب ساخته‌اند که در تاریخ قرون وسطی هم نظیر آن را نمی‌توان سراغ گرفت... و سپس افراد مجروح و زخمی را به جای درمان و معالجه در شهربانی و ساواک قم، یزد، اصفهان، آن چنان مورد تعرض و شکنجه بدنی و روحی قرار داده‌اند که از ذکر چگونگی آن شرم داریم.
آقای نخست وزیر!
شما گویا برای حفظ مقام چند روزه خود نخواسته‌اید در مقابل خبرنگار خارجی اعتراف کنید که مأمورین مسلسل به دست شما به دستور مرکز، به قم آمده و پس از قتل عام طلاب و مردم شهرستان قم حتى حریم منازل مراجع عظام تقلید را هم رعایت نکرده و در داخل خانه آنها به کشتار روحانیون جوان بی سلاح و بی گناه دست زده‌اند... و در اعلامیه به اصطلاح رسمی دولت با عذری بدتر از گناه اعتراف کرده‌اید که این جنایت گویا به علت عدم آشنایی مأمورین مسلح اعزام شده از مرکز انجام شده است؛ ولی تاکنون حتی به سؤال نمایندگان مجلس هم پاسخ نگفته‌اید که این مأمورین مسلح به دستور چه مرجعی به منازل مراجع تقلید قم حمله کرده‌اند و ثانیاً مأمورین در این جنایت چه نقشی داشته‌اند و چرا به علت تقصیر در انجام وظایف تاکنون محاکمه و مجازات نشده‌اند؟
آقای نخست وزیر!
جالب است که رهبر گروه بررسی مسائل ایران (جناح سوم حزب فراگیر) بر خلاف نظر سخنگوی رسمی شما و نمایندگان محلی شما رسماً اعلام داشت که: آنهایی که (مردم تبریز و قم) را بیگانه اعلام کرده‌اند از جامعه شناسی ایران آگاهی نداشته‌اند و تصریح نمود که آنها گویا به علت نارضایی‌های اقتصادی قیام کرده بودند و فقط طبق کم درآمد هستند که دست به‌ این اقدام زدند (این ارزیابی که مورد تأیید رادیو مسکو هم قرار گرفت) خود نشاندهنده این است که گروه بررسی مسایل‌ ایران نیز از جامعه شناسی ایران آگاهی ندارند و همه چیز را از دیدگاه مادی مورد بررسی قرار می‌دهند و از واقعیت‌های عینی جامعه ما کاملاً به دور هستند ولی با‌ این حال باید پرسید: پس چرا کسانی که مردم ناراضی کم درآمد قم و تبریز را به رگبار مسلسل بسته‌اند و یا دستور چنین کشتار دسته جمعی و وحشیانه را صادر کرده‌اند به پای میز محاکمه کشیده نمی‌شوند؟ مگر آدمکشی گروهی به دستور و بوسیله مقامات رسمی و مسئول دولتی جنایت و جرم به حساب نمی‌آید؟ بعلاوه چرا کسانی که از جامعه شناسی ایران آگاهی ندارند همچنان بر مصدر کار به رتق و فتق امور جاری کشور مشغولند؟ جالب‌تر آن که آقای رهبر گروه بررسی مسائل ایران می‌گوید: «حزب ایران نوین در طول دوران قدرت خود به بهانه سرکوبی ضد انقلاب از روش‌های ناجوانمردانه استفاده کرده و همه نیروها را کوبیده و خلاء سیاسی بوجود آورده است و در اینجا باز این سؤال پیش می‌آید که اگر این گزارش‌ها و بررسی‌ها واقعاً برای حل مشکلات کشور بوده و دارای ارزشی است پس چرا مسئولین آن سرکوبیها، نخست وزیر و دبیرکل آن حزب را به جای انتقال به مقام وزارت و سفارت روانه دادگاه نمی‌کنند؟ آیا به نظر شما کیفر ظلم و ستم را و خیانت را با ارتقای مقام باید داد...آیا بدون مجازات قاتلین و ‌امرین، بدون مجازات خائنین و غارتگران ‌اموال مردم و بیت المال عمومی انتظار دارید مردم ناراضی معرکه‌گیری سیاسی جدید را باور کنند و به وعده‌های تازه دولت شما ‌ایمان بیاورند؟‌آیا کسانی که سالهای متمادی وعده دروغ شنیده‌اند حالا با زور و سرنیزه و رگبار مسلسل راضی می‌شوند و به صفوف حزب فراگیر می‌پیوندند؟ چرا‌ امروز کسانی را که علیه حزب رستاخیز واحد که بر خلاف قانون اساسی کشور است حرف می‌زنند مورد تهدید و تبعید قرار می‌دهید؟ و به وسیله کمیته انتقام محل اقامت و یا دفتر کار آنها را منفجر می‌کنید؟‌ آیا فردا رئیس جدید گروه بررسی مسایل، در یک اجتماع دیگر اعلام نخواهد کرد که مسئولین حزب واحد رستاخیز در مبارزه خود روش ضد انسانی و ناجوانمردانه‌ای بکار برده و با کوبیدن همه مردم و از بین بردن احزاب، موجب گسترش نارضاییها شده‌اند؟ چرا که واحد بودن حزب در ایران حتی بر خلاف قانون اساسی موجود است!!
آقای نخست وزیر!
شما در مصاحبه دیگری که در کیهان درج شده اعلام داشته‌اید: «آشوب‌های‌ ایران برای همیشه پایان یافت» ما نمی‌دانیم مراد شما کدام آشوب‌هایی است؟ حتما مراد شما تظاهرات آرام و مسالمت‌آمیز مردم مسلمان نیست که خواستار اجرای قانون و برقراری حکومت عدل و تحقق افکار متعالی مراجع تقلید عظام شیعه در راه رهایی مردم بوده‌اند و دولت آن تظاهرات را تبدیل به آشوب و بلوا کرده و مردم را به خاک و خون کشیده است ... ولی ما فکر هم نمی‌کنیم که مردم از حقوق مسلمه و قانونی خود که اعتراض به اعمال خلاف قانون و به راه ‌انداختن تظاهرات مسالمت‌آمیز است، دست بردارند. چنان که یک هفته پس از مصاحبه شما، در شیراز و کرمانشاه آن تظاهرات عظیم برپا شد. به یقین در هفته‌های آینده در ماه مبارک رمضان هم شما شاهد تظاهرات یومیه مردم مسلمان سراسر ایران خواهید بود و سپس در «ماه محرم و صفر» یاران نهضت حسین (ع) و شیعیان راستین رهبر آزادگان این برنامه را ادامه می‌دهند تا اهداف عالیه مراجع عظام تحقق یابد و بساط ظلم و ستم برچیده و حکومت حق و عدالت برقرار گردد.
آقای نخست وزیر!
اگر واقعاً دمکراسی و فضای باز سیاسی به وجود آمده است و آزادیها توسعه یافته است و این سر و صداها و خیمه شب بازی تازه، برای سرگرم کردن مردم ایران نیست ما همه مردم ایران مایل بودیم حقایق پشت پرده را به مردم بازگو کنید و تضاد درونی دستگاه حاکم را که باعث این همه فجایع شده است، روشن سازید و همه ‌امرین و مأمورین حادثه آفرین همه حوادث خونین شهرستان‌ها بالاخص مرکز روحانیت شیعه «قم» را در پای میز محاکمه به یک دادگاه صالح بفرستید؛ بلکه منتظر بودیم که لااقل در روزنامه‌های شما، اسامی مجروحین، زندانیان، تبعیدیان و شهدای شهرهای ایران را در شش ماه گذشته بخوانیم و از نوع اتهامی که توسط مأمورین مجرم شما به آنها نسبت داده شده است آگاه شویم.
آقای نخست وزیر!
ظاهراً در هیچ کجای دنیا حتی در آفریقای جنوبی هم سابقه ندارد که پاسخ اعتراض و تظاهرات آرام مردم را با سرنیزه و رگبار مسلسل بدهند و افراد بی گناهی را به قتل برسانند و مرکز روحانیت را با توپ و تانک در هم بکوبند و بعد هم همان ‌امرین و مأمورین که باید طبق قانون محاکمه شوند، خود برای افراد مجروح و زندانی شده، پرونده بسازند و برای گروه دیگری هم که جرمی جز آزادگی و دفاع از حق و قانون و حریم اسلام و قرآن ندارند، حکم تبعید سه ساله به نقاط بد آب و هوای کشور را صادر و اجرا کنند. (مظهری از وحدت قوای سه گانه کشور در ساواک!!!)
به نظر شما در کجای دنیا سابقه دارد که مجرمین واقعی بر کرسی قضاوت بنشینند و حکم صادر کنند که فلان افراد باید تبعید یا زندانی شوند؟ چرا برای افرادی که هم اکنون در زندانها و تبعیدگاه‌ها به سر می‌برند و سلامتی اغلب آنها به خطر افتاده است و بعضی از آنها بالغ بر ۹۰ سال دارند اجازه تشکیل دادگاه با حضور هیئت منصفه داده نمی‌شود؟ اگر اتهام آنها سیاسی است که باید طبق قانون با حضور هیئت منصفه به پرونده آنها رسیدگی شود. ولی ما می‌بینیم که نه تنها دستگیر شدگان در شهرها همچنان در این گرمای سوزان، بلاتکلیف در زندانها به سر می‌برند، بلکه پرونده آقایان تبعید شده هم پس از ماهها هنوز به جریان نیفتاده است.
آیا مفهوم این نوع حکومت همان حکومت قرون وسطایی و سلطه جنگل در کشور نیست؟ رهبر گروه بررسی مسایل شما می‌گوید: ۳«... هزاران ایرانی گاهی هم شاید عقاید مخالفی داشته باشند ولی از بسیاری از موافقین دروغگو احترام بیشتری باید به آنها گذاشت..... کیهان اول تیر ماه ۱۳۵۷.» آیا این بیشترین احترام است که علمای بزرگ کشور و مردم آزاده دیگر در تبعیدگاه‌ها بسر می‌برند؟ راستی منطق عصر رستاخیزی عجب منطقی است که مانند همه چیزش در هیچ کجای دنیا نمونه ندارد؟
آقای نخست وزیر!
با‌ این که با تبعید بیش از پنجاه نفر از علمای بزرگ و روحانیون عالیقدر، خطبای معروف و استادان حوزه علمیه قم به شهرهای مختلف همه مردم ایران فهمیده‌اند که ظلم و ستم و قانون شکنی و زورگویی به چه مرحله انفجار‌آمیزی رسیده است، ولی ما برای آگاهی جناب عالی که گویا هنوز مایل هستید اسامی افراد بی گناهی را بدانید که در دوره حکومت شما تبعید شده و در شرایط نامساعد و غیرانسانی بسر می‌برند و از هرگونه آزادی عمل و حقوق انسانی محروم شده‌اند و خانواده‌ها و کودکان آنها هم همراه پدران خود در تبعیدگاه‌های سوزان از ظلم و ستم فراگیر رستاخیزی بهره مند می‌شوند، اسامی آنها را ضمیمه این نامه سرگشاده منتشر می‌سازیم که علاوه بر آگاهی شما، در تاریخ نیز ثبت گردد و نسل آینده ماهیت تمدن بزرگ موعود را خود ارزیابی کند.
آری‌ این علمای بزرگ و روحانیون عالیقدر همراه دیگر طبقات اجتماع ما که برای برقراری حکومت حق و عدالت و استقرار نظام اسلامی و انسانی می‌کوشند، هم اکنون بدون هیچ گونه مجوز قانونی در تبعیدگاه‌ها بسر می‌برند و البته در هر کجا که هستند به بیدار ساختن مردم مسلمان ایران مشغولند.
١- حضرت آیت‌الله العظمی نائب الامام خمینی (امام خمینی) دامه ظله الوارف، بزرگ مرجع عالیقدر شیعه ۱۵ سال است که به حال تبعید در خارج از کشور به سر می‌برند.
۲- حضرت آیت‌الله آقای حاج آقا حسن قمی دامت برکاته از مراجع مشهد، از ۱۲ سال پیش در منزلی کوچک در کرج بدون ملاقات با احدی در حال تبعید و بازداشت بسر می‌برند.
۳- حضرت آیت‌الله آقای حاج سید محمد صادق روحانی دامت برکاته، از مراجع قم پس از حوادث اخیر در منزل خود در قم به حال بازداشت هستند. حتی تلفن منزل ایشان را قطع کرده و رفت و آمد اقوام و نزدیکانشان نیز ممنوع شده است.
۴- تعداد دستگیر شدگان زندانی از فضلا و طلاب حوزه علمیه قم و محترمین بازار در هر کجا بیشمار و فعلاً آماری در دست نیست و از جمله جنایات دوره زمامداری شما که اگر مایل باشید بدانید فرستادن یک عده رذل چاقوکش به جان زندانیان به اصطلاح سیاسی اصفهان و با ضربه چاقو آن بی گناهان را مجروح و شدید زخمدار کرده، که خدا داند در چه حالی بسر می‌برند و شاید بعضی هم تلف و نابود شده باشند و مادرهای آنها چندی در منزل یکی از‌ آیات اصفهان در حال تحصن بوده و عاقبت چه شده؟۴ نمی‌دانم و اگر مایل باشید جنایات دیگر دوران شما را که از شمار بیرون است شرح دهم. ولی به همین مختصر اکتفا می‌نمایم.
«و لا تحسبن الله غافلاً عما یعمل الظالمون»
«و سیعلم الذین ظلمو‌ا ای منقلب ینقلبون»
«و لعل الله یحدث بعد ذلک ‌امراً»
یزد - محمد الصدوقی مورخه ۱۳۹۸

توضیحات سند:

۱- جمشید آموزگار در سال ۱۳۰۲ شمسی در تهران تولد یافت. در ‌ایام جنگ دوم جهانی به‌امریکا رفت و در رشته مهندسی بهداشت دکترا گرفت و در سال ۱۳۳۰ به ایران بازگشت. در اصل ۴ ترومن در تهران مشغول شد و پس از معاونت بهداشت تا سال ۱۳۳۴، از سال ۱۳۳۶ که فشار آمریکا برای واگذاری مسئولیتهای کشور به تحصیلکردگان در آمریکا فزونی یافت «آموزگار نیز به وزارت کار کابینه اقبال نایل آمد. در گیر و دار اصلاحات به اصطلاح ارضی، شاهانه آموزگار وزارت کشاورزی را تصرف نمود و در اسفند ۱۳۴۲ در کابینه منصور وزیر بهداری شد. در دولت هویدا وزیر دارایی شد و پس از ۹ سال در سال ۵۳ وزیر کشور کابینه هویدا گردید. در سال ۵۴ به دست کارلوس به همراه وزرای نفت اپک به گروگان در آمد. در سال ۵۵ دبیر کل حزب فراگیر رستاخیز شد و بالاخره در مرداد ۱۳۵۶ آرزوهای دیرین وی برآورده شد و نخست وزیر ایران شد. او متأسفانه تاریخ دقیق ارسال این نامه برای آموزگار معلوم نیست ولی از قرائن می‌توان حدس زد که مربوط به اوایل مرداد ۱۳۵۷ است.
۲۔ جمشید آموزگار نخست وزیر، در مصاحبه با یکی از خبرنگاران بی بی سی در خصوص اتهامهایی که به سازمان ‌امنیت زده می‌شود، گفت: علیه سازمان ‌امنیت تبلیغات فراوان در جریان است..... بی بی سی (ر.ک: تقویم تاریخ. ص ۹۹) تصویر برگ خبر این نامه در ضمیمه شماره ۳۹ کتاب آمده
3- منظور از حزب فراگیر، حزب رستاخیز است.
4- دوشنبه ۵/۴/۵۷: گروه بررسی مسایل ایران نتایج بررسی و مطالعه سیاسی خود را منتشر کرد. این بررسی‌ها به وسیله چند تن از اعضای گروه در زمینه تحولات سیاسی جامعه از قبل از انقلاب به اصطلاح «ششم بهمن» تا‌امروز، انجام گرفته است. نتیجه مطالعات، آن است که حوادث قم و تبریز معلول رکود حزب رستاخیز )، فشار تورم و نارضایی‌ها بود. این نابسامانی‌ها از ماهها قبل قابل پیش بینی بود و از طرف گروه پیش بینی شد.‌اما گزارش‌های آن را مقامات اجرایی با تمسخر تلقی می‌کردند. در تبریز، میان فرهنگ مردم و فرهنگ اداری تضاد بود. اگر در اطراف تبریز برنامه‌های توسعه صنعتی اجرا شد، در شهر نشانی از عمران و آبادانی جدید به چشم نمی‌خورد. عکس العمل تبریز، عکس العمل طبقه کم درآمد، متوسط و چشم به راه اقدامات اقتصادی و سیاسی و معطل برنامه‌های عمرانی و تحقیر شده از سوی نظام اداری و بعضی از مسئولان منطقه بود.... نابسامانی‌های قم و تبریز ریشه در خلاء سیاسی و نارساییهای اجرایی داشت که عوامل ضد انقلاب (سفید شاهانه) با استفاده از هر دو پا به میدان نهادند.... آنها که شورشیان تبریز و قم را مهاجران آن سوی مرز اعلام کردند از ضعف شدید اطلاعات و بی خبری از علم الاجتماع ایران رنج می‌برند. روزنامه اطلاعات (تقویم تاریخ انقلاب اسلامی ایران ص ۱۰۲)
5- در پی فعالیت‌های مثبت و قابل توجه زندانیان مذهبی در زندان اصفهان و ارائه برنامه‌های آموزنده و جذب زندانبان عادی: در تاریخ ۲۵/۳/۳۷ مدیر زندان اصفهان با همکاری معدودی عناصر غیر مذهبی توسط گروهی از اوباش و چاقوکشان اقدام به ضرب و شتم و جرح زندانیان انقلاب نموده و یازده نفر از آنان را بشدت مجروح و راهی بهداری زندان می‌کنند. در پی این حادثه زندانیان در روز ۲۶/۳/۳۷ دست به اعتصاب غذا زده که شانزده روز به طول می‌انجامد تا بالاخره روز شنبه ۱۰/۴/۵۷ ساعت ۵ بعد از ظهر پلیس زندان عقب نشینی می‌کند در پی اطلاع خانواده زندانیان از وحشی گری پلیس زندان دسته جمعی به نزد دادستان شتافته و با مراجعات مکرر به وی، کمترین نتیجه را می‌گیرند لذا در یک اقدام هماهنگ در منزل مرحوم آیت‌الله حاج آقا حسین خادمی عالم بزرگ شهر دست به تحصن می‌زنند و در آنجا اقدام به صدور قطعنامه نموده خواستار رسیدگی به وضع زندانیان می‌شوند.

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 218






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.