صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 15 شهریور 1341


متن سند:

جناب آقای نخست وزیر تیمسار سپهبد یزدان پناه ریاست بازرسی شاهنشاهی جناب آقای وزیر دادگستری جناب آقای وزیر جنگ جناب آقای دادستان ارتش جناب آقای دادستان محترم دیوان کشور تیمسار سپهبد حجازی ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران ـ امراء محترم ارتش محترما در نامه قبلی شمه ای از دزدیها و خیانتهای آقای سرلشگر صنیعی معاون وزارت جنگ به عرض رسید اینک به تفصیل بند و بستهای ایشان در معامله خرید برنج و روغن نباتی مصرف ارتش را به استحضار می رساند تا ملاحظه فرمایند این شخص محترم مرتکب چه جنایاتی شده و در نتیجه مبالغ هنگفتی از بیت المال مملکت چپاول نموده است و امید کلیه افسران ارتش است هر چه زودتر این عنصر کثیف به کیفر اعمال خود برسد.
1ـ سوء استفاده آقای سرلشکر صنیعی در مورد خرید برنج اداره تدارکات ارتش بطور مشروح در زمان تصدی سرتیپ مغروری در اداره تدارکات ارتش شخصی بنام اخوان اصغری که شغل او میخ فروش بوده به اداره تدارکات ارتش مراجعه و تقاضا می کند که مقداری برنج به اداره تدارکات بفروشد و سرهنگ صادقیان که ریاست شعبه خرید را عهده دار بوده مأمور می شود که به تقاضای ایشان رسیدگی کند ولی پس از بازدید برنج هایی که ایشان جهت فروش عرضه داشته بود ملاحظه می شود که برنج های مزبور برنج ماشینی بوده و جنس آن به هیچ وجه مرغوب نمی باشد از این جهت مسئولین سازمان تدارکات از خرید برنج از نامبرده منصرف می شوند و تا زمانی که آقای سرتیپ مغروری ریاست اداره تدارکات را عهده دار بودند شخص مزبور نتوانست اعمال و نیات پلید خود را به اداره تدارکات تحمیل نماید.
ولی پس از انتصاب سرلشگر صنیعی به ریاست تدارکات آقای اخوان اصغری چون میدان عمل را در اداره تدارکات برای یکه تازی و سوء استفاده خود آماده می بیند مجددا به اداره مراجعه و با قرارداد و تبانی قبلی که با سرلشگر صنیعی به عمل آورده بود مأمور می شود به عنوان حق العمل کار، برنج تهیه و به اداره تدارکات تحویل دهد و در هر کیلو برنج تحویلی مبلغ 40 دینار حق العمل دریافت کند (البته از این مبلغ 40 دینار در هر کیلو 20 دینار آن به آقای سرلشکر صنیعی به عنوان حق و حساب پرداخت می شده است) پس از اینکه اداره تدارکات این قرارداد را با آقای اخوان اصغری منعقد می کند آقای غلامرضا سمیعی حق العمل کار سابق و همچنین تعدادی از تجار رشت راجع به عدم صلاحیت آقای اخوان اصغری (همانطوری که در بالا ذکر شد چون نامبرده اصولاً در معاملات برنج در عمر خود شرکت نداشته و شغل او میخ فروش بوده است) به مقامات مؤثر در ارتش و سازمان تدارکات ارتش را تحویل* و در مقابل مبلغ 5 دینار در هر کیلو برنج حق العمل دریافت نمایند چون آقای سرلشگر صنیعی به شکایات آقای سمیعی و تجار رشت ترتیب اثر نمی دهند ناچار آقایان مزبور به آقای سید ضیاءالدین طباطبائی1 مراجعه و از ایشان استمداد می طلبند که در مورد کار آنها توصیه ای به سرلشگر صنیعی بنماید در اثر توصیه آقای سید ضیاءالدین طباطبائی سرلشگر صنیعی چون متوجه شده بود که با شکایات آقایان ممکن است از سوء استفاده های ایشان پرده برداشته شود در نتیجه از دریافت هر کیلو برنج 20 دینار به عنوان حق و حساب جلوگیری می شود آقایان را احضار و با کمیسیونی که در حضور سرلشگر صنیعی تشکیل می گردد قرار می شود چهار نفر آقایان زیر با هم شریک شوند و به این ترتیب حق العمل دریافتی از برنج را بین خود تقسیم کنند.
1ـ آقای شریف گماشته سابق سرلشگر صنیعی 5 دینار از هر کیلو برنج به عنوان حق العمل دریافت نماید.
2ـ آقای حاج اخوان پیمانکار برنج فروشگاه تعاونی ارتش 10 دینار 3ـ آقای سمیعی حق العمل کار سابق برنج 20 دینار 4ـ آقای اخوان اصغری 5 دینار به طوری که سوابق نشان می دهد در ظاهر امر 40 دینار حق العمل برنج بین آقایان بالا تقسیم می شود ولی در باطن از 40 دینار حق العمل برنج 20 دینار آن بین 4 نفر شرکاء نامبرده تقسیم و 20 دینار بقیه به عنوان حق و حساب به آقای سرلشگر صنیعی داده می شود ولی علاوه بر تبانی قبلی که نسبت به تقسیم حق العمل برنج بین آقایان و سرلشگر صنیعی شده بود ایشان به این مبلغ حق و حساب دریافتی اکتفا نکرده و به آقای اخوان اصغری دستور می دهد که برنج مورد احتیاج تدارکات ارتش را از محارم و دوستان خود در رشت تهیه و تا می تواند برنج ماشینی خریداری و به جای برنج دنگی به اداره تدارکات تحویل و تفاوت بهاء برنج ماشینی و دنگی را به سرلشگر صنیعی پرداخت نماید.
چون نگارنده به مطالب مندرجه در این نامه اطمینان کامل دارد که سرلشگر صنیعی میلیونها تومان در مورد خرید برنج سوء استفاده نموده و از این جهت شاهد اظهارات بالا را پرونده خرید برنج در اداره تدارکات تعاونی ارتش دانسته و در صورتی که مقامات عالیه ارتش میل داشته باشند این شخص چپاولگر را تعقیب نمایند می توانند به پرونده های مزبور مراجعه و برای رسیدگی به دادرسی ارتش ارسال دارند.
ماجرای خرید روغن نباتی ان ـ او ـ اف ـ به طور مشروح چون کمپانی روغن نباتی ان ـ او ـ اف کمیسیون خرید روغن نباتی را مطابق میل آقای سرلشگر صنیعی پرداخت نمی نمود از این جهت آقای سرلشگر صنیعی تصمیم می گیرد دست کمپانی مزبور را در معامله روغن نباتی کوتاه نماید و با طرح نقشه قبلی تصمیم به خرید روغن نباتی با مشخصات روغن نباتی ان او اف می گیرد و کارشناسی این خرید را با تبانی های قبلی به کمپانی میژ که در هلند می باشد واگذار می نماید و اشخاص مختلفی را که از محارم شخص ایشان بوده و اسامی آنان در پرونده مربوطه هویدا است مأمور این کار می نماید و قرار می شود از بابت خرید هر تن روغن نباتی مبلغ ده لیره آقای سرلشگر صنیعی دریافت نماید و به این ترتیب میلیونها تومان از روی خرید روغن سوءاستفاده نموده و حق و حساب حاصله از این معامله به حساب محرمانه آقای سرلشگر صنیعی در یکی از بانکهای سوئیس گذارده می شود (ناچار به توضیح است که حسابهای محرمانه در بانکهای سوئیس به نام اشخاص نبوده و فقط شماره حساب در اداره مرکزی بانک نشان می دهد که مربوط به چه شخصی می باشد) و کلیه سوء استفاده های آقای سرلشگر صنیعی در معاملاتی که در اروپا انجام داده به این حساب در بانک سوئیس گذارده شده و برای رسیدگی به این موضوع هیئت محترم دولت و مقامات عالیه ارتش می تواند با در نظر گرفتن تاریخ امضاء و قرارداد روغن و سایر خریدهائی که ایشان در اروپا نموده ملاحظه نمایند که ایشان متجاوز از 30 میلیون تومان (از محل حق و حسابهای دریافتی) در حساب مخصوص خود در بانک سوئیس پول گذارده است و هنگامی که دولت ایران تقاضای وام از آمریکا نموده بود مقامات مسئول دولت آمریکا برای اینکه ثابت کند چپاولگران ایرانی پولهای دزدی خود را در بانکهای خارج متمرکز نموده اند صورتی از اشخاص مختلف به دولت تسلیم و آن صورت نشان می داد چه اشخاصی پولهای کلانی در بانکهای خارج دارند و خوشبختانه اسم آقای سرلشگر صنیعی در آن صورت به چشم می خورد ولی از آنجائی که در این مملکت همیشه کارها از جهت عکس انجام می شود سرلشگر صنیعی دزد ـ خائن و بی دین بهائی را به مقام معاونت وزارت جنگ منصوب می نمایند و انتظار دارند ایشان در امور مالی وزارت جنگ مراقبت نمایند و کسی نیست که از این سرلشگر باشرف بپرسد تو که دزدی و خیانتهایت برای افسران ارتش مثل روز روشن است ولی همیشه داد از بی پولی و گدائی می زنی چطور می توانی با حقوق /25000 ریال درجه سرلشگری سه نفر از بچه های خودت را برای تحصیل به امریکا بفرستی و خانم محترمتان برای دیدن این نور دیدگان سربار جامعه مردم ایران دائما در حال رفت و آمد بین ایران و امریکا باشد آیا با حقوق سرلشکری میسر است که آقا زادگان در امریکا تحصیل کنند و مادر عزیزشان در هر سال چندین مرتبه برای سرکشی آنان به امریکا برود جواب این سؤال را هر کسی که بشنود خواهد گفت که نه زیرا مخارج تحصیل این بچه های ننر آقای سرلشگر صنیعی را در هنگام تصدی سر رشته داری ارتش مسئول کارگاههای خیاطی و کفاشی پرداخت می نمود و در موقع تصدی تدارکات ارتش آقای اخوان اصغری حالا هم که ایشان معاون وزارت جنگ می باشد خدا می داند لابد یکی از پیمانکاران ادارات مخارج اولادان ایشان را در امریکا تأمین می نماید.
2ـ نقش سرلشگر صنیعی در مقام وزارت جنگ برای سوء استفاده از سازمان تدارکات ارتش با آنکه طبق قانون مصوبه مجلس شورای ملی منظور از تشکیل سازمان تدارکات این است که اجناس مورد احتیاج کادر نیروهای انتظامی را به ارزانترین وجه تهیه و در اختیار افسران و درجه داران بگذارد بنابراین این سازمان نمی تواند یک دستگاه انتفاعی باشد و بایستی به جای اینکه بیلان سالیانه تدارکات سود نشان بدهد سعی گردد به جای سود حاصله لوازم و اجناس فروشگاههای خود را فوق العاده ارزان تهیه و در دسترس قرار دهد لیکن متأسفانه در سال گذشته یعنی در زمان تصدی سرلشگر صنیعی سازمان تدارکات مبلغ 11 میلیون تومان سود نشان داد و مبالغ هنگفتی از این سود به عنوان پاداش بین ایشان و سایر همکاران همدست او تقسیم گردد [گردید] که ایشان پس از بازنشسته شدن نهایت تلاش و کوشش را نمود که در این پست باقی بمانی[ند] ولی متأسفانه با تمام کوششها موفق نشد پس از روی کار آمدن سپهبد نقدی روی سابقه ای که در اداره نظام وظیفه با یکدیگر داشتند به سپهبد نقدی2 متوسل و از بازنشستگی خارج و پست معاونت وزارت جنگ را اشغال نمود و چون معاون سابق وزارت جنگ ریاست شورای عالی تعاون را به عهده دارد با این ترتیب کلیه خریدهای سازمان تدارکات با نظر شورا و تحت نظر ایشان انجام خواهد شد.
رئیس سازمان تدارکات یعنی سرلشگر شیوائی چون از سوء نیت سرلشگر صنیعی آگاهی داشت و مشاهده می نمود که ایشان عملاً و مستقیما در امور جاری تدارکات دخالت و با اشکال تراشی های غیرموجه مسئولین اداره تدارکات را از خرید اجناس ضروری مایحتاج کادر نیروهای انتظامی منصرف می نماید و با جلوگیری از گردش سرمایه در آخر سال در بیلان سالیانه تدارکات علاوه بر اینکه سودی نشان نخواهد داد متضرر هم می شود (توضیح آنکه منظور از این کارشکنی سرلشگر صنیعی این بوده که به مقامات عالیه ارتش نشان دهد فقط شخص ایشان است که می تواند تدارکات را اداره نماید و یازده ملیون تومان سود برای این مؤسسه تحصیل کند و شخص دیگری قادر به اداره این سازمان نمی باشد) برای اینکه به سوابق خدمتیش لطمه ای وارد نشود ناچار به استعفاء گردید و تقاضای بازنشستگی نمود که مورد تصویب هم واقع شد پس از بازنشسته شدن سرلشگر شیوائی آقای سرلشگر صنیعی با طرح نقشه ماهرانه قبلی سپهبد نقدی را اغفال و حکمی از ایشان به سمت سرپرستی سازمان تدارکات دریافت و با استفاده از این حکم اینک هفته ای دو روز در تدارکات حاضر و امور مربوطه را رسیدگی می نماید.
و [تا] با خیال راحت بتواند.
به چپاولگری و دزدیهای سابق بدون مزاحم ادامه دهد با شرح مندرجه در این نامه تصور نمی رود جای ابهامی برای مقام عالیه ارتش دایر بر دزدی و خیانت سرلشگر صنیعی باقی مانده باشد.
افسران تدارکات و سر رشته داری ارتش

توضیحات سند:

* در اصل سند عبارت نامفهوم است.
1ـ سید ضیاءالدین طباطبایی فرزند سید علی یزدی به سال 1270 شمسی در شیراز متولد شد.
در سن دو سالگی بهمراه پدرش از شیراز به تبریز رفت و تا سن 12 سالگی در آن شهر اقامت داشت.
پس از مدتی اقامت در تهران در سال 1324 قمری در سن 15 سالگی به شیراز بازگشت.
در شیراز بود که گاهی با همان سن (15 سالگی) مقالاتی می نوشت و بعد روزنامه ای به نام ندای اسلام را منتشر کرد.
پس از چندی به تهران آمد و روزنامه رعد را در سال 1293 ش در سن 23 سالگی منتشر نمود.
پس از توقیف رعد چون امتیاز روزنامه برق را داشت، آن را منتشر کرد و بعد که روزنامه رعد از توقیف در آمد همان رعد را انتشار داد.
وی خود را در زمره هواخواهان انگلیس قلمداد کرد و بطور ثابت تا آخر عمر در هواخواهی انگلستان باقی و برقرار ماند و از این راه به موفقیتهای شایانی نایل گردید تا به جایی که در کودتای 1299 ش در سن 30 سالگی با کمک «مسترهاوارد» او را به نخست وزیری رسانیده و مقام اعلایی به وی ارزانی داشتند.
در سال 1298 ش (1337 ق) به ریاست هیأتی برای مذاکره با حکومت قفقاز روانه آن دیار شد.
پس از عزل از نخست وزیری به اروپا رفت و پس از چندی در فلسطین اقامت گزید و تا شهریور 1320 ش در خارج از ایران می زیست.
چون اوضاع مملکت پس از شهریور 1320 تغییر کرد وضع دیگری به خود گرفت از این جهت پس از سر و سامان دادن به کارهای خویش در شهریور1322 ش به تهران بازگشت و پس از ورود مشغول به حزب بازی و حزب درست کردن گردید و حزب اراده ملی را تشکیل داد.
در دوره چهاردهم برحسب سفارش مقامات ذی نفوذ از یزد نماینده مجلس شورای ملی شد.
وی در اول فروردین 1325 ش به دستور احمد قوام (قوام السلطنه) توقیف و چند روزی در شهربانی زندانی گردید.
سرانجام در شهریور 1348 ش در سن 80 سالگی به سکته قلبی در تهران در گذشت و در شهر ری در مقبره ناصرالدین شاه به خاک سپرده شد.
می گفتند پس از مرگ حدود صد میلیون تومان دارایی از وی باقیمانده است.
2ـ سپهبد علی اصغر نقدی فرزند سرلشکر (علی) رفعت نقدی در سال 1274 ش در تهران به دنیا آمد.
در مدارس علمیه، قاجار و دارالفنون درس خواند و سپس به مدرسه قزاقخانه رفت و درجه افسری گرفت.
در سال 1302 با درجه سرهنگی به اروپا اعزام شد و در دانشکده سن سیر فرانسه تعلیم دید.
مشارالیه که فرماندهی چند فوج پیاده را عهده دار بود، در مشاغل عمده زیر نیز، فعالیت کرد : «کفالت فرماندهی تیپ خوزستان، فرماندهی تیپ های مختلف در تهران، فرماندهی لشکر دوم، ریاست اداره نظام وظیفه، ریاست اداره دادرسی ارتش، بازرسی ویژه ارتش، وزیر جنگ در کابینه های : حسین علاء ـ مصدق ـ شریف امامی، علی امینی و اسداله علم مشارالیه در سال 1345 شمسی از دنیا رفت.

منبع:

کتاب کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 232




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.