تاریخ سند: 24 آبان 1357
موضوع: شیخ محمدجواد حجتی
متن سند:
از: 2 ﻫ ب و 2 ﻫ 1 تاریخ: 24 /8 /1357
به: 2 ﻫ 1 و 312 شماره: 5634 /2 ﻫ ب
موضوع: شیخ محمدجواد حجتی
پیرو: 5635 /2 ﻫ ب ـ 24 /8 /1357
در ساعت 16:30 مورخه 15 /8 /1357 مجلس ختمی به مناسبت کشتهشدگان وقایع اخیر بابل (صمد صالحی و ابوالقاسم نصیرائی) در مسجد جامع تشکیل واعظی بنام شیخ محمدجواد حجتی پیشنماز مسجد ضرابی ابتدا مطالبی راجع به شناخت اسلام بیان و سپس از دانشمندان جهان سخنانی ایراد [کرد] آنگاه اشارهای به زندگی حضرت علی کرد و مکرّر توضیح میداد که حواس شما جمع باشد چه میخواهم بگویم عدّهای نابخردان میگویند حضرت علی سیاست نداشت چرا ؟ برای این که او هنوز حکومت خود را مستقر نکرد و محکم ننمود معاویه که حاکم شام بود [را] معزول کرد. اما جواب افرادی که چنین انتقاد میکنند [این است که] علی را نشناختند آنها نمیدانند علی هرگز با افراد ظالم حتی یک ساعت حاضر نیست مماشات کند و یک ساعت یک نفر ظالم بر مردم مسلط باشد رهبر عالیقدر تشیع مجاهد اکبر مرجع جهان شیعه حضرت آیتالله العظمی خمینی در کتاب خودش ولایت فقیه (حکومت اسلامی) خوب توضیح داد شایعهپراکنی میکنند که اگر حکومت اسلامی ایجاد شد و اقلیتهای مذهبی وضع آنها در خطر خواهد بود دروغ است هرگز چنین نیست یا این که میگویند زنها نباید تحصیل کنند هرگز چنین نیست تحصیل علم برای مرد و زن فریضه است و بعد از یک سلسله صحبت و سخنرانی و پیام رهبر مملکت را به سختی به باد انتقاد و مسخره قرار دارد و گفت: نمیدانم دو بعدازظهر اخبار را داشتید یا نه متوجه مطالب شدید یا نه گفت: من پیام شما را شنیدم و حتماً در کنار شما خواهم بود.1 حجتی اضافه نمود: عجب در کنار مائی! پس تا به حال کجا بودید؟ اروپا بودید؟ (خطاب به رهبر مملکت) شما خیال میکنید ملّت سبوس خورده هیچ چیز نمیفهمد خودتان سبوس خوردید سر مخمور دارید (مخمور از خمر یعنی شراب به عبارت دیگر یعنی مغز شما الکلی است و شراب و عرق در مغز شما اثر کرد نمیفهمید چه میگوئید) انتقاد شدید خود نسبت به رهبر مملکت ادامه داد و گفت: مژدگانی که گربه عابد شد. عابد و زاهد مسلمان. حالا میخواهید در کنار ملّت با فساد و ظلم مبارزه کند تا به حال کجا بودید. ما دولت آشتی تو را دیدیم. آقایان محترم خدا رحم کند آن که دولت آشتی بود که چنین بیرحم بود و خون ما را میریخت حالا که دولت نظامی2 روی کار آمد سالی که نیکوست از بهارش پیداست، ماستی که ترش است از تغارش پیداست. خدا رحم کند خدایا ما را از این حکومت جهنمی نجات بده. آنگاه صحبت خود را ضمن دادن یک سلسله فحش و ناسزا ادامه داد و گفت: ما همانطوری که آن حکومت آشتی را محکوم کردیم این دولت نظامی را هم محکوم میکنیم همه گفتند: صحیح است. اضافه کرد که اینها چرا نمیفهمند که هدف ملّت چیست و مردم چه میخواهند ریشه فساد برداشته شود مثل این که در کنار شهر پر از زباله باشد بعد عدّهای بگویند که کاری نداشته باشید بگذار پشه و مگس و مالاریا جمع شوند بعد، پیف پاف و افکن و غیره میگیریم همه پشهها را میکشیم نه آقا باید زباله برداشته شود ما میخواهیم تو کنار بروید (یعنی شاه) را تشبیه به زباله کرد که منشأ همه فسادها است آن چنان هتاکی و بی حرمتی نمود که اغلب به یکدیگر بطور متعجبانه و شگفتی نگاه میکردند ملّت دست بردار نیستند ملّت حکومت اسلامی میخواهند ما ملّت آمریکا و یهود صهیونیسم و شوروی را بخاطر پشتیبانی از او محکوم میکنیم همه گفتند صحیح است 3 مرتبه باز خطاب به رهبر مملکت چرا مردم را گول میزنید مردم دیگر بیدار شدند گول شما را نمیخورند ول کن برو ملّت پیرو علی است حاضر نیست یک ساعت زیر بار ستم باشد و یا این که با ستمکار آشتی کند.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد. حجتی یک واعظ بی شخصیت و فاقد پرستیژ در بین جامعه روحانیت بابل است.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأیید است. نامبرده یکی از مؤثرترین کارگردانان کلیه تظاهرات منطقه و کسانی است که فعالیتی را بطور مستمر پیگیری مینماید و چون زبان چرب و نرم دارد سخنانش بر دل مستمع مینشیند و احساسات وی را بر میانگیزد ضمناً شنبه توجیه گردیده کلیه اعمال و رفتارش را کنترل و نتیجه را گزارش نماید. زیرک
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأئید است پیگیری ادامه نتیجه متعاقباً تقدیم میگردد. ضمناً حجتی با تمام امکانات افکار عمومی را بر علیه 66 منبعث لذا ضرورت دستگیری وی پیشنهاد میگردد. خسرو
نظریه 2 ﻫ ب: شیخ محمدجواد حجتی همان طوری که کراراً به عرض رسیده یکی از محرّکین اصلی و گرداننده تظاهرات و رویدادهای بابل و گاهاً شهرهای همجوار تحت پوشش همدردی بوده و یادشده بیپروا در سخنرانیهای خود در منابر به مقدسات ملّی اهانت و ناسزا گفته و در حقیقت سر پر شوری دارد وی از عناصری است که در فرصت مناسب بایستی دستگیر و تحت تعقیب قرار گیرد و همدلان و همکاران وی نیز به همین صورت.
توضیحات سند:
1. روز سیزدهم آبان ماه 1357 تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران به خاک و خون کشیده شد که تصاویر قسمتهایی از آن از تلویزیون پخش شد. شاه برای خروج از بحران و پیش روبودن محرّم که تجلی احساسات مذهبی مردم بود به دولت نظامی متوسل شد. در پی آن ارتشبد ازهاری که قاطعیت و درایت لازم را نداشت به نخستوزیری رسید از سوی دیگر شاه در یک نطق تلویزیونی به ضعفهای نظام خود اعتراف کرد و این جمله معروف خود را گفت که: «من هم صدای انقلاب شما را شنیدم» امام خمینی در پاسخ به سخنان شاه قاطعانه خواستار ادامهی مبارزه تا سرنگونی رژیم پهلوی و ایجاد جمهوری اسلامیشد. دولت نظامی غلامرضا ازهاری کار خود را با دستگیری عدّهای از مقامات بلندپایه رژیم آغاز کرد امیرعباس هویدا نخست وزیر پیشین، ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواک، نیکپی شهردار تهران و برخی دیگر از وابستگان رژیم دستگیر شدند تا مبارزه با فساد که از شعارهای دولت ازهاری بود تحقق یابد پندار عمومیاین بود که شاه برای حفظ خود یارانش را قربانی میکند به همین دلیل بسیاری از شخصیتهای وفادار به نظام پهلوی در این دوره ایران را ترک کردند.
به هر روی دولت ازهاری نتوانست جلوی اعتراضات و اعتصابات گسترده را بگیرد به تدریج نیروهای نظامینیز از درگیری با مردم خودداری میکردند و هر روز به تعداد کسانی که به فرمان امام خمینی پادگانها را ترک میکردند افزوده میشد. یکی از شگردهای امام در رهبری انقلاب این بود که در طول مبارزه هرگونه برخورد مسلحانه با رژیم را نفی میکرد و بر خلاف گروههای افراطی هیچگاه درصدد جنگ مسلحانه با رژیم بر نیامد. روی سخن امام در مبارزه با رژیم پهلوی و شخص شاه بود و نه ارتش و این خود در جذب نظامیان تاثیر داشت بنابر این ارتش آخرین و مهمترین پایگاه رژیم بودبه تدریج فرومیریخت. انقلاب اسلامیایران، بابا علی محمدی آذر،قم: حقوق اسلامی، چاپ دوم،1386،ص 74.
3. برپایى یک دولت نظامى راهحلى بود که شاه به آن رسیده بود و از دولت امریکا نیز تأییدش را دریافت کرده بود. شاه امروز 13 /8 /1357 بار دیگر با سولیوان سفیر امریکا و پارسونز سفیر انگلستان دیدار کرد و براى آخرینبار نظر آنها را درباره دولت تازه نظامى جویا شد. (تاریخ سیاسى 25 ساله ایران، ج 2، ص 123) هر دو آنها از تصمیم شاه حمایت کردند. برژینسکى مىنویسد: «خبر موافقت شاه با تشکیل یک دولت نظامى مرا آسودهخاطر ساخت به نظر من این اقدام شاه نشانهاى از این بود که شاه سرانجام تصمیم به مقابله جدى با بحران کشور خود گرفته و قصد اعمال قدرت و رهبرى مؤثرى را دارد.» امام خمینى(ره) در روز 16 /8 /1357 به دنبال روى کار آمدن دولت نظامى و سخنان محمدرضا پهلوى پیامى خطاب به مردم ایران دادند که در آن تاکید شده بود فریبکارىها و نرمش لفظى و ارعاب عملى شاه صف فشرده ملّت را در سرنگونى سلطنت متزلزل نکند. امام نوشتند که «هدف همان است که در سخنرانىها و اعلامیههاى خود ذکر نمودهام: الف) سرنگونى سلطنت پهلوى و رژیم منحوس شاهنشاهى ب) به پا داشتن حکومت جمهورى اسلامى مبتنى بر ضوابط اسلام، متکى به آراى ملّت.» امام در این پیام از همه کارمندانى که با اعتصاب خود به یارى نهضت بشتافتند تشکر کردند و خواستار ادامه آن شدند. امام التجاء شاه را به روحانیون که در پیام دیروز او آمده بود، یک فریب خواندند و نوشتند چطور شاهى که روحانیت را حیوان نجس مىپنداشت که باید از آن اجتناب کرد و یا کرمهایى مىدانست که در نجاست مىلولند امروز خواهان آشتى با روحانیان است؟ امام یادآور شدند: «ملّت ایران باید بداند که این نطقهاى فریبنده براى اغفال مردم و فرونشاندن آتش خشم ملّت است تا تثبیت مقام کرده و قدرت را باز یابد؛ و خدا مىداند که اسلام و روحانیت و عموم ملّت پس از آن با چه مصیبتهاىدردناکى مواجه خواهد شد.» امام از همه گروههاى اجتماعى خواستند که با حفظ وحدت کلمه به سوى هدف پیش بروند چرا که وعده خداوند به مستضعفان نزدیک است. ر. ک: صحیفه امام، ج 4، صص 349 تا 352.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 09 صفحه 240